- عضویت
- 2017/04/04
- ارسالی ها
- 20,571
- امتیاز واکنش
- 157,353
- امتیاز
- 1,454
- محل سکونت
- میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
" نفت دارید؟"
ساخته شده، و من افتخار داشتم که بعضی از اوقات، خشت منزل را میگذاشتم. علامه وقتی جلوی در رفت و برگشت، میلرزید. گفتم چرا میلرزید؟ ایشان گفتند که هوا سرد است. دلیل روشن نکردن بخاری را پرسیدم، گفتند که نفت ندارند!
من به همراه پسر بزرگم عبدالجواد با ماشین رفتیم برای ایشان نفت آوردیم. وقتی نفت را در بخاری ریختیم و آن را روشن کردیم، مقداری که اتاق گرم شد، علامه گریه میکرد و دعایی به بنده فرمود که تا ابد خوشحال هستم. ایشان فرمود امیدواریم خدای متعال به شما توفیق دهد و شما را همیشه گرم نگه دارد، همان گونه که ما را گرم نگه داشتید....
علامه طباطبایی حتی پول برای خرید نفت نداشتند. ایشان این طور زندگی کردند که توانستند چنین تفسیری بنویسند که خیلیها نمیتوانند مثل ایشان بنویسند.
ساخته شده، و من افتخار داشتم که بعضی از اوقات، خشت منزل را میگذاشتم. علامه وقتی جلوی در رفت و برگشت، میلرزید. گفتم چرا میلرزید؟ ایشان گفتند که هوا سرد است. دلیل روشن نکردن بخاری را پرسیدم، گفتند که نفت ندارند!
من به همراه پسر بزرگم عبدالجواد با ماشین رفتیم برای ایشان نفت آوردیم. وقتی نفت را در بخاری ریختیم و آن را روشن کردیم، مقداری که اتاق گرم شد، علامه گریه میکرد و دعایی به بنده فرمود که تا ابد خوشحال هستم. ایشان فرمود امیدواریم خدای متعال به شما توفیق دهد و شما را همیشه گرم نگه دارد، همان گونه که ما را گرم نگه داشتید....
علامه طباطبایی حتی پول برای خرید نفت نداشتند. ایشان این طور زندگی کردند که توانستند چنین تفسیری بنویسند که خیلیها نمیتوانند مثل ایشان بنویسند.