در مردگانِ خویش
نظر میبندیم
با طرحِ خندهیی،
و نوبتِ خود را انتظار میکشیم
بیهیچ خندهیی...
#احمد_شاملو
✦✦
هرچند من ندیدهام این کورِ بیخیال
این گنگِ شب که گیج و عبوس است
خود را به روشنِ سحر
نزدیکتر کند،
لیکن شنیدهام که شبِ تیره هرچه هست
آخر زتنگههایِ سحرگه گذر کند…
#شاملو
✦ ✦
کوه ها
با هماند و تنهایند
هم چو ما
با همان تنهايان.
#احمد_شاملو
✦✦
پنجره اما هم ازآنگونه
سر در کارِ خود
بربسته دارد لب،
چون گُلِ نشکفتهی لبخند...
لیک امیدِ من
از هزاران روزنِ او
صبحِ پاکِ تازهرو را میدهد پیغام.
#احمد_شاملو
✦✦