به نام جان و روح
نام رمان: سماع رزهای سیاه
نام نویسنده: Elena_Emady کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر رمان: @الهه.م
ژانر: فانتزی، عاشقانه
سبک: دارک فنتزی
خلاصه: آریان محمدجانلو، پسر ۱۹ سالهای که همیشه رفتارش برای خانواده عمهاش عجیب بود و حال حتی عجیبتر هم شده است. پرواز ناگهانیش به لندن و سپس تماس نصفه و نیمهاش که میگفت نمیداند کی میتواند برگردد و یا حتی تماس بگیرد؛ اما در آن سوی خط چیزی بزرگتر از هگزمهای خرده پا دارد برمیخیزد و آریان تنها کسیست که میتواند جلویش را بگیرد؛ اما همچین تصمیمی ندارد و سازمان است که تنها نمیداند قهرمانش دیگر قهرمان نیست.
پ.ن: سلام. خسته نباشید. اول یه توضیحی راجب سبک بدم. رمانهایی که ما بیشتر میخونیم، لایت فنتزیه یعنی شخصیت اصلی قدرت نور رو داره و با یه فرد شرور میجنگه و معمولا پایانش مشخصه؛ ولی دارک فنتزی یعنی شخصیت اصلی قدرت تاریکی رو داره و برعکس لایت فنتزی که جنگ بین خیر و شره؛ دارک فنتزی پایهای نداره و ایده به خود نویسنده بستگی داره.
نکته ۱: تمامی موجودات تخیلی از ذهن خودم هستن و گرگینه و خونآشام و... در اون وجود نداره.
نکته ۲: چیزایی که توی رمان مینویسم فقط و فقط عقیده خودمه و من توی رمان به اعتقاد کسی توهین نمیکنم و نکردم؛ پس لطفا هیچ کدوم از سطرها رو دل نگیرید چون منظوری ندارم.
نکته ۳: نام رمان ایهام داره. «سماع رزهای سیاه» با اینکه به دارک فنتزی اشاره داره؛ اما رز سیاه در معنی به معنای عشقی غیرممکن و یا عشقی نرسیده است.
نکته ۴: بنده برای همهی چیزهایی که توی رمان وجود داره، دلیل دارم و شخصیتام بخاطر ویژگی خاصشون دلیل دارن. و اینکه شروع یه شروع گنگه که شخصیتاش صورتشون و کلا ظاهرشون تا اواسط رمان معلوم نمیشه ولی شخصیتشون مشخص میشه اما رمان من برعکس رمانای دیگه شخصیت اصلی تا اواسط رمان خیلی کم ازش اطلاعات میگیرین.
نکته ۵: رمان رگههایی خیلی پررنگی از اجتماعی و مذهبی داره. اجتماعی کمتر ولی مذهبی خیلی پررنگه.
نکته۶: سماع از اول ویرایش و پست گذاری شده.
در آخرم اینکه امیدوارم از رمان لـ*ـذت ببرین:)
نام رمان: سماع رزهای سیاه
نام نویسنده: Elena_Emady کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر رمان: @الهه.م
ژانر: فانتزی، عاشقانه
سبک: دارک فنتزی
خلاصه: آریان محمدجانلو، پسر ۱۹ سالهای که همیشه رفتارش برای خانواده عمهاش عجیب بود و حال حتی عجیبتر هم شده است. پرواز ناگهانیش به لندن و سپس تماس نصفه و نیمهاش که میگفت نمیداند کی میتواند برگردد و یا حتی تماس بگیرد؛ اما در آن سوی خط چیزی بزرگتر از هگزمهای خرده پا دارد برمیخیزد و آریان تنها کسیست که میتواند جلویش را بگیرد؛ اما همچین تصمیمی ندارد و سازمان است که تنها نمیداند قهرمانش دیگر قهرمان نیست.
پ.ن: سلام. خسته نباشید. اول یه توضیحی راجب سبک بدم. رمانهایی که ما بیشتر میخونیم، لایت فنتزیه یعنی شخصیت اصلی قدرت نور رو داره و با یه فرد شرور میجنگه و معمولا پایانش مشخصه؛ ولی دارک فنتزی یعنی شخصیت اصلی قدرت تاریکی رو داره و برعکس لایت فنتزی که جنگ بین خیر و شره؛ دارک فنتزی پایهای نداره و ایده به خود نویسنده بستگی داره.
نکته ۱: تمامی موجودات تخیلی از ذهن خودم هستن و گرگینه و خونآشام و... در اون وجود نداره.
نکته ۲: چیزایی که توی رمان مینویسم فقط و فقط عقیده خودمه و من توی رمان به اعتقاد کسی توهین نمیکنم و نکردم؛ پس لطفا هیچ کدوم از سطرها رو دل نگیرید چون منظوری ندارم.
نکته ۳: نام رمان ایهام داره. «سماع رزهای سیاه» با اینکه به دارک فنتزی اشاره داره؛ اما رز سیاه در معنی به معنای عشقی غیرممکن و یا عشقی نرسیده است.
نکته ۴: بنده برای همهی چیزهایی که توی رمان وجود داره، دلیل دارم و شخصیتام بخاطر ویژگی خاصشون دلیل دارن. و اینکه شروع یه شروع گنگه که شخصیتاش صورتشون و کلا ظاهرشون تا اواسط رمان معلوم نمیشه ولی شخصیتشون مشخص میشه اما رمان من برعکس رمانای دیگه شخصیت اصلی تا اواسط رمان خیلی کم ازش اطلاعات میگیرین.
نکته ۵: رمان رگههایی خیلی پررنگی از اجتماعی و مذهبی داره. اجتماعی کمتر ولی مذهبی خیلی پررنگه.
نکته۶: سماع از اول ویرایش و پست گذاری شده.
در آخرم اینکه امیدوارم از رمان لـ*ـذت ببرین:)
آخرین ویرایش: