تیلور از روی تختخواب بلند میشود و با لحن بلندی میگوید:
- ترسوها، در نبود من چرا انقدر زود از بازی انصراف دادین؟
کریس و آنتوان با شک و تردید به نامزدهای خودشان نگاه میکنند. آنتوان قدمهای آهسته بر میدارد و لب میزند.
- واقعا خودت هستی؟
تیلور سرش را به نشانهی مثبت تکان میدهد و با تعجب لب میزند.
- پس کی هستم؟
آنتوان، صورت سبزهی تیلور را کند و کاو میکند و سردرگم پاسخ میدهد.
- ببخشید، این خونه واقعا عجیبیه، فقط میخوام مطمئن باشم. ما دو تا توی اولین قرارمون، چه نوشیدنی خوردیم؟
تیلور، همراه با چشمان مشکی و کشیدهاش، کمی به آنتوان خیره میشود و بعد پاسخ میدهد.
- اسپرسو.
آنتوان، به سرعت تیلور را در آغـ*ـوش میکشد. آلیس با لحن بلندی صحبت میکند.
- اتاق سیزده یه کانال مخفی داشت که مستقیم به این اتاق راه داره.
کریس، با لحن بلندی میگوید:
- من که دیگه دوست ندارم حتی یک ثانیه این بازی لعنتی رو ادامه بدم.
آنتوان صحبت او را تایید میکند.
- آره، تا سونیا اومده، باید از بازی انصراف بدیم. اگه ولش کنیم بره، دوباره غیبش میزنه.
آلیس با تعجب میگوید:
-سونیا اومده؟
پیش از آنکه کسی تایید کند، خود سونیا وارد اتاق میشود و با لحن بلندی میگوید:
- بله عزیزم.
تیلور، لبخندی روی لبان براقش سوار میکند و در آغـ*ـوش آنتوان حرف میزند.
- بچهها، به همین زودی میخواید انصراف بدین؟ اگه یکم دیگه صبر کنیم پول خوبی میگیرم.
کریس به سرعت مخالفت میکند.
- حتی فکرش رو هم نکن. این بازی جنونآوره، من میترسم عوارضش تا یه مدت بمونه داخل سرمون.
سونیا به سرعت پاسخ میدهد.
- خیالتون راحت باشه، این بازی قبلا روی خود من تست شده. هیچ عوارضی نداره.
آلیس میگوید:
- یعنی قبلا خودت این بازی رو انجام دادی؟
سونیا لبخندی میزند و پاسخ میدهد.
- بله عزیزم. یک معذرت خواهی هم بهت بدهکارم، برق شرکت رفت و من نتوستم راهنمایی کنم.
آلیس بدون آنکه پاسخ بدهد، فقط لبخند میزند.
سونیا دستانش را به یکدیگر گره میزند و همانند همیشه با اعتماد به نفس صحبت میکند.
- خیلی خوب، آمده هستید که میکروچیپ رو از داخل سرتون بیرون بکشم؟
آنتوان همراه با لبخند کمرنگی جواب میدهد.
- هر وقت تو بگی، ما آمده هستیم.
سونیا، از داخل جیب خود یک دستگاه بیرون میآورد که هندسهای شبیه اسلحه دارد. پیش از هر شخصی، سونیا پشت سر آلیس قرار میگیرد و صحبت میکند.
- فقط چند ثانیه طول میکشه. آهنربا داره و باعث میشه میکروچیپ خیلی راحت از سرتون خارج بشه و بهش بچسبه.
آنتوان موهای بلند و پریشان خود را به پشت سرش هدایت میکند و با لحن بلندی میگوید:
- باورم نمیشه یه دستگاه به این کوچیکی، چه توهمهای واقعی رو برامون درست کرد!
کریس با لبخند کمرنگی رو به آلیس میگوید:
- من هم میخوام یه سئوال ازت بپرسم، تا مطمئن بشم خودت هستی.
سونیا قسمتی از موهای آلیس را به پشت سرش هدایت میکند و با لحن شوخی میگوید:
- با یک پرنسس نباید اینطوری صحبت کنی آقای محترم. اگه نمیخوایش، خودم میدزدمش.
- ترسوها، در نبود من چرا انقدر زود از بازی انصراف دادین؟
کریس و آنتوان با شک و تردید به نامزدهای خودشان نگاه میکنند. آنتوان قدمهای آهسته بر میدارد و لب میزند.
- واقعا خودت هستی؟
تیلور سرش را به نشانهی مثبت تکان میدهد و با تعجب لب میزند.
- پس کی هستم؟
آنتوان، صورت سبزهی تیلور را کند و کاو میکند و سردرگم پاسخ میدهد.
- ببخشید، این خونه واقعا عجیبیه، فقط میخوام مطمئن باشم. ما دو تا توی اولین قرارمون، چه نوشیدنی خوردیم؟
تیلور، همراه با چشمان مشکی و کشیدهاش، کمی به آنتوان خیره میشود و بعد پاسخ میدهد.
- اسپرسو.
آنتوان، به سرعت تیلور را در آغـ*ـوش میکشد. آلیس با لحن بلندی صحبت میکند.
- اتاق سیزده یه کانال مخفی داشت که مستقیم به این اتاق راه داره.
کریس، با لحن بلندی میگوید:
- من که دیگه دوست ندارم حتی یک ثانیه این بازی لعنتی رو ادامه بدم.
آنتوان صحبت او را تایید میکند.
- آره، تا سونیا اومده، باید از بازی انصراف بدیم. اگه ولش کنیم بره، دوباره غیبش میزنه.
آلیس با تعجب میگوید:
-سونیا اومده؟
پیش از آنکه کسی تایید کند، خود سونیا وارد اتاق میشود و با لحن بلندی میگوید:
- بله عزیزم.
تیلور، لبخندی روی لبان براقش سوار میکند و در آغـ*ـوش آنتوان حرف میزند.
- بچهها، به همین زودی میخواید انصراف بدین؟ اگه یکم دیگه صبر کنیم پول خوبی میگیرم.
کریس به سرعت مخالفت میکند.
- حتی فکرش رو هم نکن. این بازی جنونآوره، من میترسم عوارضش تا یه مدت بمونه داخل سرمون.
سونیا به سرعت پاسخ میدهد.
- خیالتون راحت باشه، این بازی قبلا روی خود من تست شده. هیچ عوارضی نداره.
آلیس میگوید:
- یعنی قبلا خودت این بازی رو انجام دادی؟
سونیا لبخندی میزند و پاسخ میدهد.
- بله عزیزم. یک معذرت خواهی هم بهت بدهکارم، برق شرکت رفت و من نتوستم راهنمایی کنم.
آلیس بدون آنکه پاسخ بدهد، فقط لبخند میزند.
سونیا دستانش را به یکدیگر گره میزند و همانند همیشه با اعتماد به نفس صحبت میکند.
- خیلی خوب، آمده هستید که میکروچیپ رو از داخل سرتون بیرون بکشم؟
آنتوان همراه با لبخند کمرنگی جواب میدهد.
- هر وقت تو بگی، ما آمده هستیم.
سونیا، از داخل جیب خود یک دستگاه بیرون میآورد که هندسهای شبیه اسلحه دارد. پیش از هر شخصی، سونیا پشت سر آلیس قرار میگیرد و صحبت میکند.
- فقط چند ثانیه طول میکشه. آهنربا داره و باعث میشه میکروچیپ خیلی راحت از سرتون خارج بشه و بهش بچسبه.
آنتوان موهای بلند و پریشان خود را به پشت سرش هدایت میکند و با لحن بلندی میگوید:
- باورم نمیشه یه دستگاه به این کوچیکی، چه توهمهای واقعی رو برامون درست کرد!
کریس با لبخند کمرنگی رو به آلیس میگوید:
- من هم میخوام یه سئوال ازت بپرسم، تا مطمئن بشم خودت هستی.
سونیا قسمتی از موهای آلیس را به پشت سرش هدایت میکند و با لحن شوخی میگوید:
- با یک پرنسس نباید اینطوری صحبت کنی آقای محترم. اگه نمیخوایش، خودم میدزدمش.
آخرین ویرایش: