آشنایی با تئوری رنگ – شناخت رنگ ها
دنیای اطراف ما پر از رنگ های قشنگه. بعضی وقت ها با تماشای طبیعت رنگارنگ یا عکس هایی که ترکیب رنگی خاصی دارند تحت تاثیر قرار می گیریم و تصمیم می گیریم از اون ترکیب جادویی در کارهای خودمون استفاده کنیم. اما وقتی که دست به کار می شیم به نظر می رسه رنگ هایی که انتخاب کردیم و در کنار هم به کار بردیم، اون جلوه ای که مورد نظرمون بوده رو به کارمون نداده. شاید رنگ ها مرده به نظر برسند و آن طور که باید و شاید اثر هم دیگه رو تقویت نکرده باشند. شاید رنگ ها به تنهایی زیبا باشند ولی ترکیبشون با هم هماهنگ نباشه و تصویر حالت زننده ای پیدا کنه.
انتخاب رنگ ها یا به قول معروف سِت کردن رنگ ها آسون به نظر می رسه اما واقعاً یکی از سخت ترین کارهاست. از اون جا که قراره حرفه ای عمل کنیم، بیایید به جای استفاده از eyedropper فتوشاپ و پالت های رنگی آماده، تمرین کنیم که رنگ ها رو به صورت چشمی انتخاب کنیم و خودمون ترکیب های رنگی رو بسازیم. برای همین تو این پست و پست های بعدی تلاش می کنم موضوع رنگ رو باز کنم تا با هم به درک بهتری از رنگ ها برسیم.
چرا شناخت رنگ ها خیلی مهمه؟
دوستان حتماً برای شما هم پیش اومده که به یک اثر نگاه کردید و تحت تاثیر حس و حالی که به شما منتقل کرده قرار گرفتید. اتمسفر خاصی که تو بعضی از کارها احساس می کنید جدا از طراحی خوب، به رنگ هایی که در اون به کار رفته بستگی داره. شما با استفاده از ترکیب رنگ های هماهنگ خاص و معنادار می تونید کاری کنید که بیننده فضای تصویرتون رو احساس کنه و حتی خودش رو در اون فضا تصور کنه.
البته اهمیت رنگ به نقاشی دیجیتال محدود نمی شه و در هر سبک هنری که فعالیت می کنید شناخت رنگ ها مهم هست. به عنوان مثال انتخاب ترکیب رنگ مناسب و درجه تیرگی و روشنی رنگ ها می تونه یک اثر فوتورئالیست رو باورپذیرتر کنه. در آثار آبستره و انتزاعی هم با اگر درک خوب از رنگ ها داشته باشید می تونید یک طرح رنگی چشم نواز ایجاد کنید و پیام خاصی رو به مخاطب منتقل کنید.
اما دوستان به نظر شما چه عاملی باعث می شه بعضی طرح های رنگی حرفه ای و چشم نواز و بعضی ناخوشایند و حتی آزار دهنده به نظر برسند؟
دنیای اطراف ما پر از رنگ های قشنگه. بعضی وقت ها با تماشای طبیعت رنگارنگ یا عکس هایی که ترکیب رنگی خاصی دارند تحت تاثیر قرار می گیریم و تصمیم می گیریم از اون ترکیب جادویی در کارهای خودمون استفاده کنیم. اما وقتی که دست به کار می شیم به نظر می رسه رنگ هایی که انتخاب کردیم و در کنار هم به کار بردیم، اون جلوه ای که مورد نظرمون بوده رو به کارمون نداده. شاید رنگ ها مرده به نظر برسند و آن طور که باید و شاید اثر هم دیگه رو تقویت نکرده باشند. شاید رنگ ها به تنهایی زیبا باشند ولی ترکیبشون با هم هماهنگ نباشه و تصویر حالت زننده ای پیدا کنه.
انتخاب رنگ ها یا به قول معروف سِت کردن رنگ ها آسون به نظر می رسه اما واقعاً یکی از سخت ترین کارهاست. از اون جا که قراره حرفه ای عمل کنیم، بیایید به جای استفاده از eyedropper فتوشاپ و پالت های رنگی آماده، تمرین کنیم که رنگ ها رو به صورت چشمی انتخاب کنیم و خودمون ترکیب های رنگی رو بسازیم. برای همین تو این پست و پست های بعدی تلاش می کنم موضوع رنگ رو باز کنم تا با هم به درک بهتری از رنگ ها برسیم.
چرا شناخت رنگ ها خیلی مهمه؟
دوستان حتماً برای شما هم پیش اومده که به یک اثر نگاه کردید و تحت تاثیر حس و حالی که به شما منتقل کرده قرار گرفتید. اتمسفر خاصی که تو بعضی از کارها احساس می کنید جدا از طراحی خوب، به رنگ هایی که در اون به کار رفته بستگی داره. شما با استفاده از ترکیب رنگ های هماهنگ خاص و معنادار می تونید کاری کنید که بیننده فضای تصویرتون رو احساس کنه و حتی خودش رو در اون فضا تصور کنه.
البته اهمیت رنگ به نقاشی دیجیتال محدود نمی شه و در هر سبک هنری که فعالیت می کنید شناخت رنگ ها مهم هست. به عنوان مثال انتخاب ترکیب رنگ مناسب و درجه تیرگی و روشنی رنگ ها می تونه یک اثر فوتورئالیست رو باورپذیرتر کنه. در آثار آبستره و انتزاعی هم با اگر درک خوب از رنگ ها داشته باشید می تونید یک طرح رنگی چشم نواز ایجاد کنید و پیام خاصی رو به مخاطب منتقل کنید.
اما دوستان به نظر شما چه عاملی باعث می شه بعضی طرح های رنگی حرفه ای و چشم نواز و بعضی ناخوشایند و حتی آزار دهنده به نظر برسند؟