آشنایی با لغات فنی و هواپیمایی

  • شروع کننده موضوع baten kaitos
  • بازدیدها 90
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

baten kaitos

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/02/05
ارسالی ها
603
امتیاز واکنش
463
امتیاز
331
محل سکونت
tehran
photo_2016-10-15_01-13-29.jpg


غلظت هوا، چگالی یا جرم مخصوص هوا Air Density
فرودگاه Airdrome
جریان هوا Airflow
جسم آیرودینامیک شکل، به شکل آیرودینامیک مانند سطح مقطع بال و ملخ، سطح آیرودینامیکی شکل Airfoil
بدنه هواپیما، تمام قسمت های هواپیما بدون در نظر گرفتن موتور Airframe
باربری هوایی Air Freight
فولاد هوا سخت شو، فولادی که پس از حرارت دادن به جای آب یا روغن در مجاورت هوا قرار گرفته و سرد و سخت می شود Air Hardening SteeHFNchannel
مدخل ورود هوا به موتور Air Intake
هواپیمای مسافربری Airliner
فشار هوا بر هواپیما Airload
پست هوایی Air Mail
خلبانی، هوانوردی Airmanship
توده ای از هوا Airmass
کمیته ناوبری هوایی، این کمیته از چهارده کارشناس فنی تشکیل شده و مسائل فنی هواپیمایی کشوری را در سطح ایکائو بررسی می نماید Air Navigation Commission : ANC
موقعیت هوایی Air Position
l
فشار هوا، فشار جو، در کنار دریا برابر است با یک آتسمفر Air Pressure
سرعت هوا Air Speed
نشاندهنده سرعت هوا و زاویه حمله Air Speed Angle Of Attack Indicator
هوابندی شده، بی منفذ، آب بندی شده در مقابل هوا Airtight
کنترل پرواز، مراقبت پرواز Air Traffic Control : ATC
سرویس کنترل پرواز، خدمات مراقبت پرواز Air Traffic Services
صلاحیت پروازی Air Worthiness
دستور العمل صلاحیت پروازی Air Worthiness Directive
آلومینیوم Aluminium : AL
l
زنگ، اخطار، آژیر Alarm
آلکلاد، آلیاژی است از ۹۴ درصد آلومینیوم و ۴ درصد مس که روکشی از آلومینیوم خالص دارد Alclad
الـ*کـل Alcohol
سرویس آماده باش Alerting Service
آمادگی، هوشیاری Alertness
روشن، سبک کردن، تخفیف دادن Alight
پایین و فرود آوردن Alighting
میزان کردن، در یک ردیف و یک صف قرار دادن، هم راستا کردن Align
تنظیم، هم راستایی، در یک صف یا یک خط قرار دادن Alignment
قلیایی Alkaline
l
آچار آلن، میله ای خمیده با مقطع شش ضلعی منظم که بعنوان آچار برای پیچ های آلن بکار می رود Allen Wrench
پیچ آلن، پیچی که سر آن گرد و دارای مقطع شش ضلعی منظم است Allen Screw
سبک کردن، تسکین و تخفیف دادن Alleviate
بست سوسماری مانند بست های سرباطری Alligator Clip
اختصاص دادن Allocate
تخصیص دادن، تعیین کردن Allot
اجازه دادن Allow
فاصله مجاز جانبی، فاصله بین حداکثر اندازه شفت و حداقل اندازه سوراخ، فاصله مجاز بین محور گردنده و یا یاتاقان پذیرنده مربوطه Allowance
آلیاژ، همبسته، ترکیبی است از فلز و یک یا چند فلز دیگر به نسبت های معین Alloy
آلنیکو، آلیاژی است از آهن و آلومینیوم و نیکل و کبالت که از آن آهنربای دائمی می سازند Alnico
آلفا، علامت حرف A در زبان فونتیک (زبان مخابراتی) Alpha
برنج نوع آلفا، نوعی برنج که آلیاژی است از مس و کمتر از ۳۶ درصد روی که به طور سرد براحتی می توان روی آن چکش کاری کرد Alpha Brass
تغییر دادن Alter
تغییر و تبدیل Alteration
متناوب، یکی در میان و متناوب قرار دادن Alternate
دستورات متغیر، دستورات بعدی Alternate Instructions
 

برخی موضوعات مشابه

بالا