تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوئید در بیمارانی مطرح میشود که الگوی همیشگی زندگیشان اجتماعی بودهاست. آنچه در آنها بسیار مشهود است، این است که از تعاملهای انسانی ناراحت میشوند. درونگرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است بهطوریکه ممکن است افراد غیر متخصص و عادی آنان را افرادی خشک و بیاحساس تلقی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید را دیگران، آدمهایی نامتعارف، عجیب و غریب، منزوی و تکرو میدانند.
همهگیرشناسی
میزان شیوع اختلال شخصیت اسکیزوئید به درستی تعیین نشده، ولی ممکن است در ۷٫۵ درصد از جمعیت عمومی وجود داشته باشد. نسبت جنـ*ـسی این اختلال نامعلوم است، اما در برخی از مطالعات، نسبت مرد به زن را در این اختلال، دو به یک گزارش کردهاند. افراد مبتلا به این اختلال، بیشتر جذب مشاغل انفرادی میشوند که مستلزم حداقل تماس با دیگران است. خیلی از اینها شبکاری را بر کار روز ترجیح میدهند، چون دیگر مجبور نخواهند بود با افراد زیادی برخورد داشته باشند.
تشخیص
مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید، در بدو معاینه روانپزشکی ممکن است به نظر برسد از چیزی ناراحتند. آنها به ندرت تماس چشمی را تحمل میکنند. مصاحبهگر درمییابد که اینگونه بیماران دلشان میخواهد مصاحبه هرچه زودتر تمام شود. حالت عاطفی آنها محدود، سرد، یا به نحو نابجایی جدی است. اما بالینگرِ دقیق در پس این سردی و نجوشی، ترس بیمار را میتواند ببیند. شاد و شنگول بودن برای بیمار کار سختی است. او سعی میکند خود را به زور اهل شوخی و مطایبه نشان دهد، اما این تلاشها خام و نابجا به نظر میرسد. تکلم بیمار هدفمند است، اما او بیشتر، جوابهایی کوتاه به سؤالها میدهد و سعی میکند در صحبت کردن پیشدستی نکند. اینگونه بیماران گاه غیرمعمول، مثلاً غریب به کار میبرند. آنها ممکن است شیفته اشیای بیجان یا مفاهیم ماورای طبیعی باشند. در محتوای ذهنی آنها احساس صمیمت ناموجهی نسبت به کسانی که خوب نمیشناسند یا مدت زیادی ندیدهاند، ممکن است وجود داشته باشد. وضعیت و اینگونه بیماران سالم است؛ حافظهشان خوب کار میکند؛ هر چند از و اجتماعی پایینی EQ برخوردارند اما از سوی دیگر از سطح هوش (IQ) بسیار بالایی نسبت به افراد دیگر برخوردارند که معمولاً آنان را افرادی تنها اما خلاق و مبتکر بار میآورد. در طول صحبتشان از ضربالمثلها تفسیری انتزاعی ارائه میدهند.
ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت اسکیزوئید.
الف) گسستگی از روابط اجتماعی و محدود بودن طیف احساسات و هیجانهای ابراز شده در روابط بین فردی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینههای مختلف به چشم آید، که علامتش وجود لااقل چهار تا از موارد زیر است:
- نه میلی به برقرار کردن روابط صمیمی و نزدیک داشته باشد و نه از اینگونه روابط لـ*ـذت ببرد، از جمله عضویت در یک خانواده.
- تقریباً همیشه فعالیتهای انفرادی را ترجیح میدهد.
- به داشتن روابط جنـ*ـسی با کس دیگر هیچ علاقهای نداشته باشد یا علاقه بسیار کمی داشته باشد.
- از هیچ کاری لـ*ـذت نبرد، یا فقط از کارهای معدودی خوشش بیاید.
- بجز بستگان درجه اول هیچ دوست صمیمی یا مورد اطمینانی نداشته باشد.
- به تمجید، تشویق یا خردهگیری و حرف دیگران بی اعتنا و بیتفاوت به نظر برسد (بعضاً وضع پوشش خاص یا ژولیده این افراد را توضیح میدهد).
- سردی هیجانی، بی اعتنایی، یا حالت عاطفی تخت از خود نشان دهد.
نکته: اگر این ملاکها بیش از شروع اسکیزوفرنی وجود داشته باشند قید «پیش مرضی» را باید افزود، مثلاً «اختلال شخصیت اسکیزوئید (پیش مرضی)».
ملاکهای تشخیصی ICD-10 در مورد اختلال شخصیت اسکیزوئید
طبقهبندی اختلالات روانی و رفتاری اختلال شخصیت اسکزئید را به صورت زیر نشان میدهد:
معیارهای کلی باید برای اولین بار دیده شود. علاوه بر این، حداقل چهار معیار زیر نیز باید باشد:
- فعالیتهای کمی (اگر وجود داشته باشد) برای بیمار لـ*ـذت بخش هستند.
- بیمار، سردی عاطفی، یا را نشان میدهد.
- بیمار ظرفیت محدود برای بیان احساسات گرم و ملایم برای دیگران و همچنین خشم را دارد.
- به نظر می رسد نسبت به مورد ستایش یا نقد قراگرفتن بی اعتنا باشد.
- علاقه ی کمی برای ارتباط جنـ*ـسی با دیگران دارد (با توجه به سن بیمار).
- تقریباً همیشه فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند.
- شیفتگی زیاد به مسائل فانتزی و تفکر و تأمل (به تنهایی) دارد.
- هیچ دوست نزدیکی ندارد یا علاقهای به داشتن آن ندارد (بعضی وقتها تنها یک عدد).
- هیچ حساسیتی نسبت به و کنوانسیونهای اجتماعی ندارد؛ حتی اگر دنبالکننده ی این مسائل باشد، یک رفتار غیر عمدی است.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید اشخاصی سرد و نجوش به نظر میرسند که خویشتن دار و گوشه گیر هستند و هیچ توجهی به اتفاقات روزمره و علایق سایر افراد نشان نمیدهند. آنها ظاهری آرام، منزوی، و غیر معاشرتی دارند. سرشان در لاک خودشان است و به هیچ وجه نیاز یا اشتیاقی به داشتن پیوندهای عاطفی با دیگران نشان نمیدهند. آنها از همه دیر تر به تغییرات در جامعه تن میدهند.
تاریخچه زندگی این افراد نشان میدهد که به امور انفرادی علاقه دارند و در مشاغل یکنفره و غیر رقابت طلبانهای که برای دیگران غیرقابل تحمل است، با موفقیت به کار میپردازند. زندگی جنـ*ـسی آنها ممکن است منحصراً در خیال طی شود و ایجاد روابط جنـ*ـسی پخته را هر بار به وقتی دیگر موکول کنند. مردانی که به این اختلال مبتلایند، ممکن است هیچ وقت نکنند، چون نمیتوانند با کسی صمیمی شوند؛ اما زنهای مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید ممکن است منفعلانه به ازدواج با مردان که خواهان چنین زنهایی هستند، تن دهند. افراد مبتلا به این اختلال شخصیت معمولاً هیچ وقت نمیتوانند خود را مستقیماً ابراز کنند. اما میتوانند در امور فارغ از روابط انسانی، مثل ریاضیات و نجوم، سرمایه عاطفی قابل توجهی صرف کنند. همچنین ممکن است دلبستگی بسیاری به حیوانات پیدا کنند. اینها اغلب مجذوب مدهای غذایی و بهداشتی (مانند و )، نهضتهای فلسفی و طرحهای مربوط به بهبود وضعیت اجتماعی میشوند؛ خاصه طرحهایی که به هیچ وجه مستلزم دخالت و نقش فعال خود فرد نیست.
گرچه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید به نظر میرسد که در لاک خود فرورفتهاند و روزها به افراط غرق در رؤیا میشوند، اما قابلیت شناخت واقعیت را به هیچ وجه از دست ندادهاند. از آنجا که اعمال پرخاشگرانه جای چندانی در مجموعه واکنشهای معمول آنها ندارد، اگر با تهدید یا خطری (خواه واقعی و خواه تصوری) روبه رو شوند، اکثر اوقات یا غرق در خیالات همه توانی میشوند، یا به تسلیم و رضا تن میدهند. اینگونه افراد اغلب سرد و تودار به نظر میرسند، اما گاه اندیشههایی به راستی و ابتکاری به ذهنشان خطور میکند که میتوانند آنها را بپرورانند و در اختیار دیگران بگذارند.
تشخیص افتراقی
وجه افتراق اختلال شخصیت اسکیزوئید از ، و همراه با خصائص این است که در اختلالات مزبور بر خلاف اختلال شخصیت اسکیزوئید، علایم روانپریشانه مثبت نظیر و دیده میشود. بیماران مبتلا به علیرغم اینکه در بسیاری صفات با مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوئید اشتراک دارند، اما روابط اجتماعیشان بیشتر است، سابقه پرخاشگری کلامی دارند، و بیشتر ممکن است احساسات خود را به دیگران کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت وسواسی – جبری و نیز بیماران دچار اختلال شخصیت دوری گزین گرچه از نظر محدود بودن حالت هیجانی کاملاً شبیه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید هستند، اما تنهایی برای آنها ملالآور است، سابقه غنی تری از نظر روابط ابژهای دارند، و به اندازه اسکیزوئیدها دچار در خود ماندگی و عزلت لذتبخش آن نمیشوند. تفاوت اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید به لحاظ نظری در این است که افراد اسکیزوتایپی از لحاظ غرابت ادراک، فکر، رفتار، و روابط اجتماعی، شباهت بیشتری به بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی دارند. بیماران مبتلا به هم گرچه افرادی منزوی و گوشه نشین اند، اما عمیقاً دلشان میخواهد در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند، حال آنکه این مشخصه در بیماران اسکیزوئید به هیچ وجه وجود ندارند. تفاوت اختلال شخصیت اسکیزوئید از اختلال درخودماندگی (اوتیستیک) و سندرم آسپرگر این است که در دو اختلال اخیر شدت تخریب تعاملات اجتماعی و رفتارها و علایق قالبی بیشتر است.
سیر و پیش آگهی
اختلال شخصیت اسکیزوئید معمولاً در کودکی شروع میشود و مثل همه اختلالات شخصیت دیرپاست، اما الزاماً مادامالعمر نیست. معلوم نیست این اختلال در چه درصدی از بیماران تشدید و به تبدیل میشود.
درمان
. درمان بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوئید شبیه درمان افراد مبتلا به است. با این تفاوت که تمایل و استعداد بیماران اسکیزوئید برای درون نگری با انتظارات درمانگر همخوانی دارد و اینها گرچه ممکن است با درمانگر رابـ ـطهای صمیمی برقرار نکنند، اما در رواندرمانی فعالانه شرکت میکنند. به تدریج که بیمار اسکیزوئید به درمانگر اعتماد پیدا میکند، با دلشوره و هیجان بسیار، ترس فراوان خود را از اینکه به نحو غیرقابل تحمل وابسته شود و حتی به تدریج با درمانگر یکی شود، و نیز خیالات و دوستان تصوری فراوان خود را بر ملا میکنند.
در ، اینگونه بیماران ممکن است تا مدتها ساکت بمانند، اما بالاخره مشارکت میکنند. در برابر حملات پرخاشگرانه سایر اعضای گروه به این بیماران – که چرا این قدر ساکت ماندهاند – باید از بیمار دفاع کرد. به تدریج اعضای گروه برای بیمار اسکیزوئید اهمیت پیدا میکنند و او که در جاهای دیگر انزوا پیشه میکند، ممکن است تنها تماس اجتماعی خود را در همین گروه برقرار کند.
دارو درمانی. درمان با مقادیر کمی داروهای ، و در برخی از بیماران مؤثر بودهاست. داروهای ممکن است از حساسیت بیمار به طرد کم کند. میتوانند به کاهش اضطراب بین فردی کمک کنند.