ازتاریخ اجتماعی بابل چه می دانید؟

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 93
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
نویسنده : رویا غلامپور
از بركات طغيان رودهاي دجله و فرات و در نتيجه كوشش نسلهاي فراوان ؛سرزمين بابل به صورت يكي از مهمترين ماكز تمدن قديم در آمد.نژاد بابلي در نتيجه آميختن اكديان با سومريان به وجود آمد و در اين نژاد جديد غلبه با عنصر سامي بوده است.در آغاز اين دوره تاريخي،شخصيت ممتاز حمورابي (2123-2081 ق.م)جلوه گري ميكند كه در طي 43سال سلطنت خود غير از كشور گشايي با تدوين قانون نامه بزرگ تاريخي از ستايش خدايان آغاز ميشود ولي بزودي رنگ مذهبي خود را از دست ميدهد.
در اين مجموعه قانوني،آزاد منشانه قانونها و سخت ترين كيفرها در 280 ماده پهلوي يكديگر قرار گرفته است و از حقوق متعلق به اموال منقول و اموال غيرمنقول و تجارت و صناعت و خانواده و آزارهاي بدني و كار و غيره بحث شده و بدون شك از مجموعه قوانين آشور كه بيش از هزار سال پس از آن تدوين يافته ،مترقي تر و به اصول تمدن نزديكتر است و از پاره اي جهات به اندازه قانون يك كشور جديد اروپايي خوب است.
حمورابي در مقدمه قانون نامه خود ميگويد:خدايان به من كه حمورابي هستم فرمان دادند تا چنان كنم كه عدالت بر زمين فرمانروا باشد،گناهاكاران و بدان را براندازم و از ستم كردن توانا برناتوان جلوگيرم و روشني رابر زمين بگسترم و اسايش مردم را فراهم سازم.اين منم كه هنگام سختي دست كمك به جانب ملتم دراز كرده امو مردم رابر آنچه دربابل دارند،ايمن ساخته ام.من حاكم ملت و خدمتگذاري هستم كه كارهاي او مايه خشنودي انونيت است.
با اينكه ريشه اين قانون نامه از قوانين سومري گرفته شده و اكنون ششهزار سال از تاريخ تدوين آن ميگذرد ،هنوز در پاره اي از مواد آن آثار تجدد و عدالتخواهي به حدي قوي است كه با قوانين جديد غرب برابري مي كند.
غير از اين اثر گرانبها ،كه بر روي ستوني از سنگ ديوريت به صورت زيبايي نبشته شده ودر سال 1902 م از ميان كاوشهاي باستان شناسي شوش بدست آمده است،حمورابي در دوران حكومت خود ترعه بزرگي ميان كيش و خليج فارس حفركرد كه سرزمين هاي پهناوري را آبياري مي كرد و شهرهاي جنوبي را از خطر طغيان مخرب دجله محفوظ ميداشت.وي با رساندن آب به اراضي خشك ،آنها را براي كشت و زرع و چراندن حيوانات اهلي مساعد كرد.
وي انبارهايي براي ذخيره گندم ساخت واز مالياتهايي كه مي گرفت،قشوني را،كه براي حفظ نظم و حمايت قانون لازم بود،اداره مي كرد وبقيه عوايد مالاتي را به مصرف ساختن پلي بر روي فرات،اختن كشتي ،و ايجاد كاخها و پرستشگاههابراي مردم رسانيد.

در آن ايام كشتيهايي كه كمتر از 90كارگر نداشت برروي فرات رفت و آمد ميكرد.در نتيجه همين اعمال خير خواهانه،حس احترامي عميق از طرف مردم نسبت به وي پيدا شده بود.

معتقدات مذهبی مردم بابل چگونه بود؟!


قدرت شاه تنها بوسيله قانون و طبقه اشراف و طبقه كاهنان كه پيشواي دين بودند محدود مي گرديد.عنوان حقيقي سلطنت نصيب كسي مي شد كه كهنه لباس قدرت را بر او بپوشانند و از وي حمايت كنند.مالياتها و عوارض فراواني كه به خزانه معابد مي ريخت به وسيله گوناگون مورد استفاده قرارميگرفت ،چه كهنه خود بزرگترين تجار و مالداران بابل به شمار مي رفتند.آنها گاه از سر لطف و عنايت به درويشان و بيماران بدون درخواست ربح،وام ميدادند و چنانكه گفتيم تنظيم وصيتنامه ها و قراردادها و رسيدگي به دعاوي مردم از كارهاي آنها بود.حوادث مهم و معملات بازرگاني را ثبت مي كردند.نفوذ جامعه روحانيت بيش از شخص شاه بود؛به همين علت گاه مي توانستند با تحاد كلمه شاه را از كار بركنار كنند.

تعداد خدايان به احتياجات و نيازمنديهاي بشر آن روز بستگي داشت.مطابق يك آمار رسمي كه در قرن نهم ق.م برداشته شده شماره خدايان نزديك 65000 به دست آمده است!
يهوديان براي خدايان خود و نيز براي آفرينش جهان داستانها و اساطيري ساخته بودند كه از راه دين يهود به ما رسيده و قسمتي از معارف ديني بشر را نشان ميدهد.
يك فرد متدين بابلي از دعا و نمازي كه ميگذارد،اجر اخروي طلب نميكرد.بلكه همواره دنبال خيرات زميني بود و به اصطلاح دين او دين زميني و عملي بود نه دين آسماني و اخروي.بيشتر اجساد مردگان را مي سوزاندند و خاكسترش را در گلدانها محفوظ نگاه ميداشتند.مرده شويان مرده را پس از شستن و تحنيط لباس نيكو مي پوشانيدند،گونه هايش را رنگين مي كردند و انگشترهاي زيبا بر انگشتان او ميكردند.و اگر مرده زن بود شيشه هاي عطر و شانه و روغنهاي آرايش در گور او مينهادند.
آنها معتقد بودند كه اگر مرده را دفن نكنند و آزار رسانند تمام شهر گرفتار طاعون و وبا خواهد شد.
در سروده ها و مزاميري كه از بابليان به يادگار مانده آثار كمال خضوع و فروتني در برابر خداي بزرگ ديده ميشود؛از جمله در سرودي آمده است:پروردگارا گناهان من بزرگ است و كارهاي مبد من فراوان.من در درياي محنت و بدبختي غوطه ور شدم و ديگر نميتوانم سر خود را بلند كنم.من رو به سوي خداوند بخشنده خود ميكنم و اوراد ميخوانمو ندبه ميكنم...پروردگارا خدمتگذار خود را مران!

هيچ تمدني از لحاظ پايبند بودن به اوهام و خرافات به پاي تمدن بابلي نميرسيد.
هرودوت ضمن وصف اخلاق بابليان چنين مينويسد:
برهر زن بابلي واجب است كه در مدت عمر خود يك بار در معبد زهره بنشيند و با يك مرد بيگانه ارتباط جنسي پيدا كند.بعضي از زنان به علت كبري كه از ثروتمندي در آنها پيدا شده از اختلاط با ديگر زنان عار دارند؛به همين جهت در ارابه در بسته مي نشينند و به معبد مي آيند و تاجي از ريسمان برسر خود قرار مي دهند.گروهي پيوسته داخل مي شوند و گروهي از معبد بيرون مي روند.
زني كه به اين ترتيب در معبد نشست حق بيرون رفتن ندارد مگر آنكه بيگانه اي قطعه نقره اي در دامان او بيندازد و در خارج معبد با او همخوابگي كند.
زن با نخستين مردي كه نقره در دامن او مياندازد به راه مي افتد و حق ندارد كه اورا رد كندو چون با او همخوابه شد تكليف واجبي را كه نسبت به خدايان بر عهده داشت،انجام داده است.زنان زيبا از بركت زيبايي و تناسب اندام بزودي معبد را ترك مي كنند،ولي زناني كه از نعمت جمال بي بهره اند گاه سالها انتظار مي كشند تا نوبت امر واجبي كه بر عهده دارند برسد!
 

برخی موضوعات مشابه

بالا