اشنايي با مكاتب حقوقي(2)

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 131
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
ب) حقوق طبيعي در مسيحيت


معروفترين و قديميترين طرفدار حقوق طبيعي از مسيحيان ظاهرا سنت اگوستين است . او كه در سال 354 ميلادي در شهر «تاگاست» واقع در آفريقاي شمالي متولد شد در دوران قدرت امپراطوري روم مي زيسته است و معاصر با كنستانتين - اولين قيصر مسيحي روم - بوده است .
حقوق مسيحيت ، يا به تعبير صحيح تر آنچه به نام مسيح و آيين او از سوي كليسا اعلام شده بود ، در طول تاريخ نظام كاملي نبود ، زيرا آيين كليسا آيين اجتماعي نبوده است ، از اين رو بسياري از شكستهاي اجتماعي و حتي انحطاط قدرت روم را به گردن ديانت مسيح مي انداختند . براي خنثي كردن تبليغات ضد مسيحيت « سنت اگوستين » فلسفه ي رواقيون را وارد حقوق ناشي از كتاب مقدس كرد ؛ به طوري كه كليسا بتواند علاوه بر استفاده از كتب ديني از فلسفه رواقيون نيز بهره مند گردد . نوآوري اگوستين نسبت به آنچه پولس پيش پاي مسيحيت گذاشته بود به منزله ي انقلابي است كه به عقل بشر اجازه مي دهد به عنوان سايه اي از عقل الهي احكام الهي را تفسير كند . عقيده ي «سنت اگوستين» در توجيه نوآوري آن است كه خداوند علاوه بر اراده اش ، كه در كتب ديني بيان شده ، در نظام دادن به امور از عقل خود كه حاكم بر جهان هستي است ، نيز استفاده كرده است .
در زمينه قانون طبيعي « سنت اگوستين » معتقد است كه خداوند به انسان عقل و دل و روحي عطا كرده كه مي تواند به كمك آنها قانون طبيعي را كشف كند . به علاوه ، وي اختلاف قوانين موجود در شرايط مختلف زماني و مكاني را نيز از طريق تنوع شيوه هاي دخالت عقل بشري در استنتاج قانون الهي و قانون طبيعي توجيه مي كند (9) حركت انقلابي سنت اگوستين پس از او تقريبا شش قرن متوقف شد تا اين كه « سنت توماس » دوباره نظر او را دنبال كرد و انقلاب جديدي در حقوق مسيحيت به وجود آورد . او مدعي شد عقل بشري همانند كتاب مقدس مي تواند كاشف از اراده ي الهي باشد .
يكي از فلاسفه ي حقوق معاصر مي نويسد : « سنت توماس » بر اساس تعاليم « آلبرت » فلسفه ي ارسطو را در حوزه هاي مسيحيت وارد ساخت و روشي را هم كه يونانيان براي استنباط قوانين عالم هستي بكار مي بردند مجاز دانست . سنت توماس موفق شد با استفاده از فلسفه راه را براي حقوق غير مسيحي در كشورهاي مسيحي بگشايد و به اين ترتيب وسيله ي احياي حقوق روم و فلسفه ي يونان قديم را در اروپاي قرن 14 به بعد فراهم آورد .
گروسيوس كه خود يك كشيش پروتستان بود با استفاده از مفهوم يوناني حقوق طبيعي حقوق بين الملل غير ديني را پايه گذاري كرد . (10)
و بالاخره نظريه ي حقوق طبيعي همچنان در اروپا از طرف مسيحيان و غير مسيحيان طرفداراني داشته و دارد و در عين حال در تبيين مفهوم دقيق اصول حقوق طبيعي اختلافات فراواني مطرح بوده و هست ، ولي از آن جا كه ريشه در تفكر شرك آميز داشت رنگ ديني خوردن آن از طرف مقامات كليسايي نتوانست آن را از اصل خود جدا كند و سرانجام با تفكيك دين از سياست ، اين حقوق در همان قالب مادي شكل گرفت و لذا دقيقا در اروپاي معاصر همان معنايي از حقوق طبيعي مطرح شد كه در تفكر سوفسطائيان يونان متذكر شديم .
به عنوان نمونه هيتلر نيز خود را طرفدار حقوق طبيعي مي دانست و لذا در يكي از سخنرانيهايش گفت : ما اگر به قانون طبيعت احترام نگذاريم و اراده ي خود را به حكم قوي تر بودن به ديگران تحميل نكنيم روزي خواهد رسيد كه حيوانات وحشي ما را دوباره خواهند خورد و آنگاه حشرات نيز حيوانات را خواهند خورد و چيزي بر روي زمين باقي نمي ماند مگر ميكربها ! (11)
بدين معني كه حق طبيعي نسل برتر ، حكم راندن است و همين قانون طبيعت است كه تكامل نسلها را تضمين مي كند و در سايه ي جنگ نسل برتر باقي مي ماند ولذا بايستي اين حق را براي خودمان حفظ كنيم و اگر بر عكس آن بر روابط اجتماعي بشريت حاكم شود به معناي آن است كه نسل پست تر حكم ران شود و قهرا نوبت به تسلط حيوانات بر انسان و سپس تسلط حشرات و ميكروبها بر حيوانات مي رسد و سير تكاملي موجودات زنده متوقف و بلكه نابود خواهد شد .
 

برخی موضوعات مشابه

بالا