اشنايي با مكاتب حقوقي(3)

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 162
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
ج) نقد و بررسي مكتب حقوق طبيعي


مهمترين نقصي كه در اين مكتب حقوقي وجود دارد و بسياري از حقوقدانان نيز به آن اشاره نموده اند اين است كه قواعد حقوق طبيعي به صورت كامل و مشخص ، به گونه اي كه بتواند در همه ي مقررات اجتماعي راهگشا باشد ، به وسيله ي هيچ يك از طرفداران اين مكتب تبيين و دسته بندي نگرديده است ، و تنها بر اين تأكيد مي شده كه حقوقدانان و قانونگذاران موظف اند با مطالعه ي طبيعت اشياء قوانين موضوعه را وضع و اجرا نمايند. به نظر مي رسد كه علت تأكيد و پافشاري بعضي از نظامهاي حقوقي غرب مانند انگلوساكسون بر « رويه ي قضايي و دكترين » نيز همين بوده است كه براي جبران نامشخص بودن مقتضاي طبيعت بدين وسيله در فهم اين قواعد از افكار دانشمندان استفاده شود .
پيداست كه مدون نبون حقوق يك جامعه ، فرصت زيادي در اختيار سوء استفاده كنندگان از حقوق و قانون گذاشته به آنها اجازه مي دهد كه قوانين را به دلخواه خود تفسير كنند و به ادعاي اين كه مقتضاي طبيعت نيز همين است توده ها را به نفع خود استثمار نمايند . چنانكه سوفسطائيان و همچنين فاشيستها در قرون اخير چنين سوء استفاده هايي داشته اند . «هارت» حقوقدان معروف ، مي گويد :
« اگر اين فلاسفه راه پوزيتيوسم را پيش گرفته اند براي اين است كه با هرج و مرج حقوقي و دلخواه مسؤولين امر يا افراد ديگر مبارزه كنند . پوزيتيويسم مانع از اين مي شود كه افراد به ميل خود رفتار كنند و با خود سري هاي بي رويه ، جامعه را به هر راه كه مايل باشند بكشانند » . اشكال مهمتر در مكتب حقوق طبيعي مبتني بودن آن بر واقعيات خارجي است در حالي كه حقوق بيشتر از آن كه از شرايط خارجي متأثر باشد از ارزشهاي انساني پيروي مي كند . از سوي ديگر معيارها و اصولي كه طرفداران اين مكتب ، مانند آزادي ، برابري ، مالكيت ، حق حيات ، ذكر نموده اند ارزشهايي است كه به هيچ وجه نمي تواند از واقعيات خارجي استنتاج گردد ،گذشته از اين كه ارزشهايي مانند عدالت كلياتي هستند كه در مقام عمل نمي توانند راهگشا باشند ، زيرا لزوم احقاق حق و اجراي عدالت به ما نمي گويد كه حق چيست و بر اساس چه عواملي به وجود مي آيد .
از اينجاست كه همان گونه كه سقراط ديدگاه خود را بر اساس قوانين طبيعت توجيه مي كرد سوفسطائيان نيز چنين مي كردند . نظر ارسطو ، كه بردگي اكثريت مردم جهان را بر اساس حقوق طبيعي ضروري مي دانست و در اين زمينه جنگ و كشتار را توجيه مي نمود ، و در عصر حاضر گرايشهاي فاشيستي ، نيز از اين نوع استدلال ها بهره مي گيرند . لذا همان گونه كه افراد پاكباز و انساندوست عمل خود را مطابق با قوانين طبيعي مي دانسته اند ، جنايتكاراني مانند هيتلر نيز خود را طرفدار واقع دانسته آنهمه كشتار و جنايت را حق طبيعي خود مي ديده اند .
 

برخی موضوعات مشابه

بالا