- عضویت
- 2016/12/22
- ارسالی ها
- 2,377
- امتیاز واکنش
- 12,176
- امتیاز
- 838
او در یک شوی تلویزیونی با صراحت درباره مرگ my friend سابقش، پس از یک اوردوز تصادفی در سال 2008 حرف زد.
او درباره آن سال می گوید: “به شکل عجیبی دلم برای آن سال تنگ شده است، چون تمام آن احتمالاتی که وجود داشت دیگر از بین رفته اند.”"
برای من بعید به نظر نمی رسید که او ناگهان از در وارد شود یا پشت بوته ها پنهان شده باشد.”"آن سال، سال فکرهای جادویی بود. و من ناراحتم برای دورتر و دورتر شدن از آن.”
میشل شرح داد که که چگونه برای کنار امدن با شکست روحیش شروع به خواندن کتاب ‘سال تفکر جادویی’ اثر جوان دیدیون کرده است.
او گفت هنوز مشکلاتی برای درک این وضعیت دارد.”من بعضی از مفاهیم اطراف این پیشامد را فهمیده بودم، اما درباره خود اتفاق اصلی هنوزز … ” او نتوانست ادامه دهد.”نمیتوانم یک مفهوم برای آن پیدا کنم. من میتوانم مفاهیمی در چیزها، مردم و رابـ ـطه هایی که بوجود آمده است، و دوستی هایی که محکمتر شده اند، پیدا کنم. میتوانم خیلی از مفاهیم در مسایل دیگر را درک کنم اما در چرایی خود اتفاق، نه. “
“می دانم که قبل و بعد از آن به شکلی برای مدتی در این موضوع غرق شده ام. خیلی از چیزها مرد. “
“خطی در کتاب است که بسیار به من آرامش می داد که می گوید، ‘زمانی که شما همه چیز را کاملاً از دست می دهید، بعد از آن شما حداقل می توانید در شکست بی نیاز شوید.’
“میشل اولین بار هیت را در فیلم کوهستان بروکبک ملاقات کرد، آنها با هم یک دختر پنج ساله به اسم ماتیلدا دارند.
منبع : سلب فا
دانلود رمان و کتاب های جدید