داستان اژدهای آتش نشان

آنیساااااااااا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/30
ارسالی ها
3,720
امتیاز واکنش
65,400
امتیاز
1,075
سن
27

اژدهای آتش نشان


20111026105341929_02.gif

یکی بود، یكی نبود. اژدهایی بود كه وقتی دهانش را باز می ک‌رد به جای آتش از دهانش آب بیرون می ریخت.




او از این موضوع نه ناراحت بود و نه خجالت می کشید.

خو شحال بود كه می تواند روزی بیست و دوبار حمام كند. وقت حمام به آهنگ مورد علاقه اش از رادیو گوش بدهد و زیر آب با آن آواز بخواند.

تا این كه یک روز وسط حمام كردنش، موسیقی قطع شد و مجری رادیو خبر داد كه باغ گیاهان آتش گرفته. اژدها زود خودش را خشك كرد و به طرف آن جا دوید.

آتش را خاموش كرد و نفس راحتی كشید. این خبر همه جا پیچید.

او با این كارش شغل خوبی در آتش نشانی پیدا كرد. به او یک كلاه مخصوص دادند كه فقط وقت حمام آن را از سرش برمی داشت.
 
بالا