اخبار سینما و تلوزیون بازیگر «شمعدونی» جلب توجه را دوست دارد؟!

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 369
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
«شمعدونی» مجموعه تازه سروش صحت یک ستاره نوظهور دارد که البته پیش از این بازیگری را تجربه کرده و این مجموعه باعث دیده شدن او شده است. همان طور که پیشتر بهنام تشکر با «ساختمان پزشکان» و پژمان جمشیدی با «پژمان» دیده شده و به عنوان بازیگر تثبیت شدند. در این شبهای بهاری مجموعه سروش صحت، لبخند را روی لبهای خانوادههای ایرانی آورده است. محمد نادری ستاره این مجموعه، که متولد سال ۵۷ است، یکی از عناصر جذاب و غافلگیرکننده «شمعدونی» است، مرد جوانی که برای بازی در نقش پدر خانواده هنوز خیلی جوان است، اما بازیاش شیرین و دوستداشتنی است. حرفهای او درباره بازیگری، توجه رسانهها و مردم و حال و هوای این روزهایش خواندنی است.

525577_489.jpg


این روزها شاید بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفتهاید. تجربه شهرت چطور است؟

محمد نادری: قبل از پخش دوستان به من این ذهنیت را داده بودند و محسن چگینی و سروش صحت گفتند خودت را آماده کن، رسانه ها سراغت میآیند و مردم توجه نشان میدهند. ولی شنیدهها را تا آدم خودش لمس نکند خیلی متوجه این جریان نمیشود. این چند روز اخیر که از پخش سریال گذشته شرایط فرق کرده. کلا اینکه یکدفعه در مرکز توجه قرار بگیری برای کسی که بیشتر در عالم نویسندگی و تئاتر بوده کمی سخت است.

سختی خوشایند یا اعصاب خرد کن؟

تا عادت کنی به این شرایط و فضا طول میکشد. یکباره این ارتباط با رسانهها زیاد شده و هنوز فرصت هضم آن را پیدا نکردهام. در صفحات شخصی اجتماعی هم حجم زیادی از کسانی که نظر دادند قطعا جالب توجه بود ولی اینکه با خودم کنار بیایم کمی زمان میبرد. طبیتا مورد توجه بودن خیلی جذاب است و سختی هایش هم ناراحت کننده نیست.

شما پیش از این هم سابقه کار تلویزیونی داشتید؟

من پیش از اینکه «شمعدونی» به ثمر برسد علاوه بر تئاتر نویسنده مجموعه «کوچه مروارید» برای تلویزیون بودم. قبل از آن هم در تله فیلم «آبروی از دست رفته آقای صادقی» به کارگردانی آیدا پناهنده و «شکار» سعید سالارزهی کار کرده بودم و نقش های جدی داشتم.

پیش بینی می کردید این کار شما را به چهره تبدیل کند؟

وقتی پیشنهاد نقش هوشنگ مظاهری را شنیدم چون سروش صحت را می شناختم و دو سه کار آخرش هم بیش از پیش مورد توجه مردم قرار گرفته بود تردیدی در قبول کار نداشتم. ضمن اینکه صحت در معرفی چند چهره جدید تاثیرگذار بود و دوستان میگفتند اگر من در سریال «شمعدونی» بازی کنم ممکن است این اتفاق برای من هم بیفتد.

پس به اعتماد سوابق و هوش کارگردان، این پیشنهاد را پذیرفتید.

من صد درصد به صحت اعتماد داشتم. وقتی هم که در مجموعه قرار گرفتم و کار کردم مطمئنتر شدم. با کارگردانی روبرو بودم که تجربه بازیگری دارد ،سختی های کار را درک میکند و ریزه کاری های نقش را میداند پس به راحتی می توانستم با او ارتباط برقرار کنم. در عین حال خودش نویسنده است و درام و موقعیت را میشناسد، او بسیار اهل مطالعه است و اطلاعات به روز دارد هرچه پیش رفتم دیدم انتخابم درست بود. از طرفی سابقه و تجربه او این حس را ایجاد کرد که کار حتما خوب خواهد شد و بازیگران هم دیده میشوند.

باتوجه به اینکه مردم خیلی سخت کمدی می پسندند در «شمعدونی» چقدر ریسک کردید؟

این کار برای من دو بخش ریسک داشت. بخش اول جریان کمدی که من اعتقاد دارم بسیار سخت تر از درام جدی است. چون پذیرش در مردم راحت انجام نمیشود مردم عمدتا از بازیگر کمدی یک آشنایی میخواهند. دوست دارند کمدین را از قبل بشناسند، از او کار دیده باشند و بازیگر قبلا مورد تاییدشان قرار گرفته باشد. کسی که اولین بار وارد دنیای طنز میشود پذیرشش برای مردم سختتر است. وقتی بازیگر را نمیشناسید حرکات، میمیک و اتفاقاتش برایتان غریبه است تا زمان بگذرد و کم کم با او ارتباط بگیرید. البته جنس کمدی های صحت متفاوت است، ما با شوخی هایی که به لودگی برسد مواجه نیستیم. تیپسازی هم به آن معنا نداشتیم. تنها شخصیت هایی داریم بارگه هایی از تیپ. بنابراین زمان میخواست تا برای مخاطب جا بیفتد.

بخش دیگر هم اختلاف سنی من با هوشنگ مظاهری. چون نقش از من دور بود و باید خودم را به آن می رساندم. ایمان امیدواری هم در گریم کمک کرد. اتفاق جالب دیگری که افتاد من قبل از کار در دوره ای به شدت مشغول نوشتن بودم و کم شدن فعالیت هایم باعث اضافه وزنم شد. سروش وقتی مرا دید حتی گفت وزنت را بیشتر کن می خواهیم این برآمدگی شکم دیده شود. من در نوع ایستادنم دقت می کردم تا هم مرد جاافتاده ای به نظر برسم هم به عنوان کارمند حسابدار پشت میز نشینی که میانسالی را رد می کند فیزیکم مناسب به نظر بیاید. از لحاظ تحلیل شخصیتی واقعا درست بود اما ریسک هم داشت.

تفاوت در نوع بیان و حرکت بازیگران «شمعدونی» نسبت با سایر آثار طنز مولفههایی دارد که به کارگردان برمیگردد. به عنوان بازیگر کار را چگونه میبینید؟

طنزپردازانی که در این ژانر شناخته شده اند افرادی چون مهران مدیری و رضا عطاران هستند که هرکدام سبک و سیاق متفاوت خودشان را دارند. مهران مدیری به شدت فانتزی در کارش زیاد است و از تیپ خیلی درست استفاده می کند و کارش همیشه مورد توجه است. عطاران هم با رئالیزم و گسترش قصه هایش در عرض، دوره ای که تلویزیون کار میکرد باعث جذب تماشاگر میشد. سروش به اعتقاد شخصی من که ممکن است درست هم نباشد چیزی بین این دو قرار دارد. نه رئالیزم صرف عطاران است نه فانتزی مطلق مدیری. آدم های قصه های صحت همان مخاطبان هستند و مردم خودشان را جدا از کاراکترها نمیدانند. عطاران بیشتر به طبقه پایین جامعه توجه داشت، در صورتی که سروش صحت طبقه متوسط را مد نظر قرار داده و ما وارد زندگی طیف وسیعی از مردم میشویم و از جنس خودشان با آنها شوخی می کنیم.

از نظر شما خانه هوشنگ با دکور و طراحی های صحنه به خانهای از طبقه متوسط شباهت دارد؟

آن خانه اجارهای است.

اجاره چنین خانهای آن هم در قیطریه معمولا در حد بضاعت قشر متوسط جامعه نیست.

ماشین این خانواده لیزینگی است. زن و شوهر کارمند هستند و چون خانم در بانک کار میکند می تواند مدام وام بگیرد. (میخندد)

فضای بصری و ادای دیالوگ در روابط بین شخصیتها، گاه ما را یاد سریالهای امریکایی میاندازد. اینطور نیست؟

مردم ما به شدت سریال بین شدهاند نه فقط محصول کشور خودمان، سریال های خوب امریکایی به راحتی قابل دسترس است و زیر نویس فارسی دارد. برخلاف سریالهای درجه هشت که ماهواره پخش میکند کارهای خوبی ساخته می شود. یک بار به مهراب قاسمخانی گفتم پیشتولیدی که اینها برای یک سریال میگذارند گاهی از یک فیلم سینمایی هالیوودی وسیعتر، دقیقتر و بهتر است.

مردم ما و در عین حال هنرمندان ما هم این کارها را می بینند. باید ببینیم چون هنر فی نفسه در همین تبادل دیدگاها شکل میگیرد. باید ببینیم و نکات خوب و موثرش را در نظر داشته باشیم، این البته به معنای کپیبرداری تلقی نشود. نمی دانم فضای کار ما چقدر به این مجموعه ها نزدیک بود ولی کار صحت مشخصا پرداختن به زندگی طبقه متوسط است. شاید نمونه هایی آن طرف دنیا داشته باشیم که طبیعی است. طیف متوسط در همه جای دنیای فضای غالب را تشکیل می دهند و گسترده ترین طبقه یک جامعه هستند. معمولا طبقات مرفه سرگرمیهای دیگری دارند و کمتر ممکن است به تلویزیون دیدن بپردازند.


525578_796.jpg


چرا قصه های طنز هرچه جلوتر می روند بهتر میشوند؟ به نظر شما «شمعدونی» مخاطب را تا قسمت آخر مشتاق نگه میدارد؟

برخی سریال ها همزمان با تصویربرداری فیدبک میگیرند و باتوجه به واکنشی که از مخاطب می بینند قسمت های بعدی را می نویسند، اما تصویربرداری «شمعدونی» ۲۰ دیماه کاملا تمام شد و الان روی آنتن رفته. در نتیجه فیدبک تاثیر در تولید نخواهد داشت. به جز خانم فقیه نصیری و چند نفر دیگر، بازیگران اغلب ممکن است خیلی شناخته شده نباشند. من هم که برای اولین بار است به طور حرفه ای کار میکنم. از سروش صحت درباره این سریال جمله ای شنیدم که به نظرم خیلی درست است. او گفت وقتی شما وارد یک مهمانی غریبه میشوید در بدو امر خیلی لـ*ـذت نمی برید چون آدم ها برایتان آشنا نیستند اما هرچه میگذرد بیشتر خوشتان میآید چون با افراد آشنا می شوید و آدم های جدیدی را کشف می کنید.

«شمعدونی» هم همینطور است. مردم کم کم دارند با کاراکترها ارتباط می گیرند، اگر چه من معتقدم قصه از همان ابتدا مسیرش مشخص است و به کلیت کار درست فکر شده. در همه سریالها چهره ها اول معرفی و شخصیت ها شناسانده می شوند لزومی ندارد از همان اول با بار طنز مواجه شویم. بخشی از این معرفی در قسمت های اول باعث می شود هر چه پیش برویم رگه های طنز را بیشتر لمس کنیم. بنابراین مطمئنم تا پایان مخاطب را حتما نگه میدارد. خودم به شدت این سریال را دوست دارم .دوستان دیگر هم که در امر نویسندگی فعال هستند همین نظر را داشتند.

شخصیت هوشنگ مظاهری را مثبت میدانید یا منفی؟

کاملا مثبت. او آدمی است خوش بین در عین حال عجول. هوشنگ در بدترین شرایط نکات مثبت جریان را نگاه میکند. مثلا در شرایطی که همه دنبال پسر گمشده هستند و پدرش در بیمارستان بستری شده پیشنهاد خوردن آب هویج می دهد. این در نگاه اول ناراحت کننده است چون عرف جامعه شاید چنین منطقی را دوست نداشته باشد، اما خیلی هم غیر منطقی نیست. کسی که دچار بحران است نباید یک لیوان آب بخورد چون ناراحت است؟ من شخصا یک سری از این منطق ها را دوست دارم و به نظرم خاص است. او خوشبین اما عجول است. کودک درونش به شدت فعال است. در عین حال که میخواهد رابـ ـطه خوبی با بچههایش داشته باشد یک جاهایی خرابکاری میکند. مجموعه اینها کاراکتر موثر و دوستداشتنی ایجاد میکند. البته مخاطبان باید درباره این شخصیت نظر بدهند، اما برداشت من این است.

صاحب صدای خاصی هستید. این صدا هم به بازی شما کمک کرده.

من پیش از این کار صداپیشگی کردم و با این مقوله غریبه نبودم، اما اعتقاد ندارم برای این شخصیت باید حتما صداسازی انجام شود. قرار گرفتن در قالب شخصیت مردی میانسال، شکل ایستادن و نوعی فیزیک خاص را می طلبد که ناخودآگاه جنس صدا هم تعریف میشود. من برای اینکار صداسازی نکردم فقط در قالب نقش فرو رفتم و ناخوداگاه از محمد نادری تبدیل شدم به هوشنگ مظاهری.

تا به حال تجربه خوانندگی هم داشتید؟

تا حالا کار خوانندگی نکردم ولی نمی دانم بعدا چه می شود. یکی از اتفاقاتی که این مدت برایم افتاد توجه به مساله صدا بود و من این جمله «تا الان کجا بودی» را زیاد شنیدم. البته برخی ازاین نظرات تعریف است و من سعی می کنم زیاد جدی نگیرم، اگر چه بسیار خوشحالم می کند. بخشی هم به تنبلی خودم برمیگردد. این روزها باخودم فکر میکنم چرا بعضی کارهارا زودتر انجام ندادم . درباره مساله خوانندگی شاید کمی هم به غرورم برگردد. خیلی از دوستانم در دفترهای مختلف تست می دادند ولی من اهل اینکارها نبودم. قبل از بیست سالگی یکبار به یکی از این دفترها رفتم و برخورد از بالا به پایینشان واقعا ناراحتم کرد، به همین خاطر کلا منصرف شدم.

«شمعدونی» را هر شب میبینید؟

بله. بعضی وقت ها با عوامل باهم نگاه میکنیم. این نتیجه فوق العاده بعد از کار است. من کمتر سراغ دارم گروهی که وقتی پروژه ای تمام میشود اما حس دوستی بین ما همچنان وجود دارد.

به عنوان مخاطب کدام نقش را بیشتر دوست دارید؟

طبیعتا نقشی که خودم با آن بازی و زندگی کردم را بیشتر دوست دارم، اما از کاراکتر سعید پسرم هم خوشم میآید. یک تین ایجر متفاوت است که شاید مابه ازا در خانواده های امروزی زیاد داشته باشد. بچه هایی که ارتباط کمتری با اعضای خانواده دارند و بیشتر در عالم اینترنت و موبایل سیر میکنند. افرادی که می خواهند همه دنیا را تغییر دهند اما تنها کاری که نمیتوانند انجام دهند تغییر خودشان است.

شما خودتان فرزند دارید؟

من پسری بیش نیستم. (میخندد)

بخشی از سکانس های جالب کار مربوط میشود به ارتباط شما با عرشیا. در زندگی خودتان هم کودکی با این ویژگیها اطرافتان هست؟

بخشی از کار من نوشتن برای بچههاست. قبل از دانشگاه هم کار کودک می کردم، با دنیای بچهها ارتباط داشتم و برایم ملموس بود. می دانستم ذهنیتشان چیست، از چه چیز خوشحال و از چه چیزی ناراحت میشوند . خواهرزاده ام در همین سن و سال است. ارتباط من با عرشیا اگرچه در چارچوب متن قرار میگرفت، اما برایم تازه نبود.

شما هم مثل همه پیامکها و لطیفههایی که این نسل را اژدها خطاب میکنند، از کارهایشان تعجب میکنید؟

خیلی ها می گویند اینها بی پروا و حتی پررو هستند، اما من اعتقاد دارم بچه های این نسل چیزی که ما نداشتیم را دارند. زمان بچگی ما کسی اجازه انتخاب نداشت و تنبیه بدنی تاحدی عادی بود. من به تعادل معتقدم و به نظرم خوب است که بچه های این نسل با حقشان آشنا هستند و خانواده ها هم پذیرفتهاند که به حقوق کودکان اهمیت دهند. مثل گذشته بچه قرار نیست هر چیزی را صدردصد بپذیرد بدون اینکه منطقی پشت ماجرا باشد. بچه های امروز برای هرکاری دنبال دلیل هستند اینها اگر بزرگ شوند، آدمهایی می شوند که از حقوق خودشان بهتر دفاع میکنند.

پس به طور کل تجربه خوبی در حضور و همکاری با عوامل «شمعدونی» داشتید؟

از خوش شانسی و خوشبختی من بود که اولین کار جدی من که یکسال با آن زندگی کردم با گروهی بودم فوقالعاده حرفه ای، خوب و دوستداشتنی. از تهیهکننده که تلاش کرد همه چیز به بهترین نحو باشد تا سروش درجه یک روزگار که بسیار مهربان است. به عنوان نویسنده و کارگردان تسلط او روی متن و کارگردانی قابل توجه است. کلا فضای کار در «شمعدونی» دوستانه بود، بازیگران سعی میکردند به هم کمک کنند. شنیده بودم برخی گروهها دچار تنش و خودخواهی هستند، من اینها را در «شمعدونی» ندیدم، چیزی که از این گروه گرفتم کمک و انرژی مثبت بود. از پیمان قاسمخانی که دو سه بار آمد سر صحنه و به من انرژی مثبت داد، تا مهراب که طراح صحنه بود، اما بار نویسندگی همیشه با او است، وقتی سر صحنه بود، به من امید میداد و میگفت همین را ادامه بده، خیلی خوششانسم که در این گروه و با این دوستان همکاری کردم.

به نظر میرسد این روزها شما را با بهنام تشکر مقایسه میکنند، چقدر خودتان به این شباهت باور دارید؟ فکر نمیکنید با محبوبیتی که با «شمعدونی» به دست آمده در کار طنز بمانید و در نقشهایی شبیه هوشنگ کلیشه شوید؟

ما هر دو با سروش صحت همکاری کردیم و این ذهنیت برای مخاطب ایجاد میکند، البته شاید از لحاظ شخصیتی مشترکاتی داشتهایم. در مورد سوال دوم باید بگویم من بازیگرم، دوست دارم متفاوت بازی کنم و تفاوت نقش این فرصت را میدهد که زندگیهای متفاوت را تجربه کنم، تا جایی که به من مربوط است، این علاقه وجود دارد که متنوع بازی کنم، حس میکنم توانایی آن را دارم. بخش دیگر مربوط به پیشنهادهاست که دست بازیگر نیست.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
138
پاسخ ها
0
بازدیدها
120
بالا