42. پلورالیسم: (39)
پلورالیسم به معنای مسلك كثرت گرایی می باشد، كه پلورالیسم دینی نجات و رستگاری انسان را در یك دین و مذهب نمی داند. و معتقد است كه حقیقت مطلق، مشترك میان همه ادیان است. و در نتیجه پیروان تمام ادیان اهل نجات و رستگاریند. قائلین به پلورالیسم گویند دین دارای قرائت های مختلف است و برداشت هر فردی از دین صحیح می باشد.
روشن است كه سرانجام این افكار منجر به تعطیل شریعت و معنویت خواهد شد. و این اندیشه به پلورالیسم اخلاقی، سیـاس*ـی، اجتماعی و دینی تقسیم می شود. پدید آورنده پلورالیسم در این قرن های اخیر مونتسیكو بوده، و بعد از او استقلالطلبان آمریكا آن را پرورش داده اند و پلورالیسم در برابر مسلك مونیسم قرار دارد كه معتقد است كلیه جهان خلقت تابع یك اصل اند شبیه (وحدت وجودی) كه فلاسفه اسلامی قائل هستند.
43. لیبرالیسم: (40)
این اصطلاح از واژه لییرال مشتق شده و دارای ریشه فرانسوی لیبر به معنای آزاد است. این مسلك زندگی انسان را فقط درهمین دنیا می داند. و می گوید: آزادی انسان نامحدود است و هیچ نیرو و منبعی نمی تواند او را مقید كندو بایدها و نبایدهایی را برای او تعیین كند. به عبارت دیگر چیزی به عنوان دین نمی تواند برای بشر تعیین سرنوشت كند و برای او شی ای را حلال یا حرام نماید.
لیبرالیسم به دو قسمت اصلی، لیبرالیسم سیـاس*ـی و اقتصادی تقسیم می شود و این مسلك در اواخر قرن 18 در انگلیس ظهور پیدا كرد و از مؤسسین آن "جرمی بنتهام، جیمز میل. جان استورات میل، توماس هیل گرین" می باشند. و می توان لیبرالیسم را اُمانیسم عقل گرا یا خود مختاری امانیستی نامید كه در آن انسان خود مختار است. در واقع لیبرالیسم اندیشه انسان محوری میباشد.
44. اباحی گری:
اباحه گری به معنای نفی حلال و حرام الهی و پایبند نبودن به دستور دین در زندگی فردی و اجتماعی می باشد. و این فكر در راستای نشر بی دینی و ترویج بی بند و باری در بین مردم قدم بر می دارد. و این فكر نتیجه لیبرالیسم است.
45. اُمانیسم (انسان گرایی):
در مسلك امانیسم (انسان مداری) انسان جای خداوند می نشیند و تكیه گاه تشخیص ارزش ها را خود انسان می داند، و خداوند را برای برطرف شدن دردهای روحی بشر و برآورده كردن نیازهای بشر می باشد و حضرت حق تعالی از خود اصالتی ندارد.
46. اندیویدوالیسم (فردگرایی):
به معنای اصالت دادن به فرد است و معتقدند كه سعادت یك فرد و سودجویی او باعث سعادت جامعه می گردد.
47. اگزیستانسیالیسم:
مكتبی كه معیار كمال انسان را فقط در آزادی او می داند، و معتقد است كه تنها موجودی كه آزاد آفریده شده انسان میباشد و محكوم هیچ جبر و ضرورت و تحمیلی نیست و هر چیزی كه بر ضد آزادی و منافات با آن داشته باشد، انسان را از انسانیت خارج می نماید. و اگر انسان خود را وابسته و متعلق و بنده چیزی نماید از انسانیت خارج شده است. و پیروان این اندیشه می گویند اعتقاد به خداوند نوعی اسارت و مانع رشد بشر است.
پلورالیسم به معنای مسلك كثرت گرایی می باشد، كه پلورالیسم دینی نجات و رستگاری انسان را در یك دین و مذهب نمی داند. و معتقد است كه حقیقت مطلق، مشترك میان همه ادیان است. و در نتیجه پیروان تمام ادیان اهل نجات و رستگاریند. قائلین به پلورالیسم گویند دین دارای قرائت های مختلف است و برداشت هر فردی از دین صحیح می باشد.
روشن است كه سرانجام این افكار منجر به تعطیل شریعت و معنویت خواهد شد. و این اندیشه به پلورالیسم اخلاقی، سیـاس*ـی، اجتماعی و دینی تقسیم می شود. پدید آورنده پلورالیسم در این قرن های اخیر مونتسیكو بوده، و بعد از او استقلالطلبان آمریكا آن را پرورش داده اند و پلورالیسم در برابر مسلك مونیسم قرار دارد كه معتقد است كلیه جهان خلقت تابع یك اصل اند شبیه (وحدت وجودی) كه فلاسفه اسلامی قائل هستند.
43. لیبرالیسم: (40)
این اصطلاح از واژه لییرال مشتق شده و دارای ریشه فرانسوی لیبر به معنای آزاد است. این مسلك زندگی انسان را فقط درهمین دنیا می داند. و می گوید: آزادی انسان نامحدود است و هیچ نیرو و منبعی نمی تواند او را مقید كندو بایدها و نبایدهایی را برای او تعیین كند. به عبارت دیگر چیزی به عنوان دین نمی تواند برای بشر تعیین سرنوشت كند و برای او شی ای را حلال یا حرام نماید.
لیبرالیسم به دو قسمت اصلی، لیبرالیسم سیـاس*ـی و اقتصادی تقسیم می شود و این مسلك در اواخر قرن 18 در انگلیس ظهور پیدا كرد و از مؤسسین آن "جرمی بنتهام، جیمز میل. جان استورات میل، توماس هیل گرین" می باشند. و می توان لیبرالیسم را اُمانیسم عقل گرا یا خود مختاری امانیستی نامید كه در آن انسان خود مختار است. در واقع لیبرالیسم اندیشه انسان محوری میباشد.
44. اباحی گری:
اباحه گری به معنای نفی حلال و حرام الهی و پایبند نبودن به دستور دین در زندگی فردی و اجتماعی می باشد. و این فكر در راستای نشر بی دینی و ترویج بی بند و باری در بین مردم قدم بر می دارد. و این فكر نتیجه لیبرالیسم است.
45. اُمانیسم (انسان گرایی):
در مسلك امانیسم (انسان مداری) انسان جای خداوند می نشیند و تكیه گاه تشخیص ارزش ها را خود انسان می داند، و خداوند را برای برطرف شدن دردهای روحی بشر و برآورده كردن نیازهای بشر می باشد و حضرت حق تعالی از خود اصالتی ندارد.
46. اندیویدوالیسم (فردگرایی):
به معنای اصالت دادن به فرد است و معتقدند كه سعادت یك فرد و سودجویی او باعث سعادت جامعه می گردد.
47. اگزیستانسیالیسم:
مكتبی كه معیار كمال انسان را فقط در آزادی او می داند، و معتقد است كه تنها موجودی كه آزاد آفریده شده انسان میباشد و محكوم هیچ جبر و ضرورت و تحمیلی نیست و هر چیزی كه بر ضد آزادی و منافات با آن داشته باشد، انسان را از انسانیت خارج می نماید. و اگر انسان خود را وابسته و متعلق و بنده چیزی نماید از انسانیت خارج شده است. و پیروان این اندیشه می گویند اعتقاد به خداوند نوعی اسارت و مانع رشد بشر است.