بنی عباس چگونه ظهور کرد؟

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
درروز يكشنبه 27 ذيحجه سال 132 هجري با كشته شدن محمد بن مروان معروف به مروان حمار طومار حكومت غاصبانه و ظالمانه بني اميه در هم پيچيده شد و سايه سنگين هشتاد و چهار ساله بني اميه بر جهان اسلام و اهل يبت عصمت و طهارت و شيعيان علي (ع) به كنار رفت .

حكومت بني اميه كه ?سلطنت? را به جاي ?امامت? در ساختار نظام اسلامي نهادينه كرده بود سياست خود را با قتل و شكنجه شيعيان و توهين و افتراء به وجود مقدس علي (ع) و فرزاندان وي دنبال مي كرد، كينه قلبي خود را نسبت به تشيع آشكار ساخت .

در پرونده عصر سياه بني اميه و حاكميت خفقان و ديكتاتوري فرزندان ابوسفيان،بستر حادثه غم انگيز، ديگر حوادث تلخ و سياه ديگر اين دوره را تحت شعاع خود قرار داده است ، كه نه تنها قلب هر مسلمان بلكه قلب هرآزاده اي را جريحه دار مي كند .

حادثه نخست حادثه سال 61 هجري قمري است كه به شهادت امام حسين (ع) و يارانش در كربلا انجاميد و جهان اسلام را يك باره سوگوار خود كرد را مي توان دردناكترين حادثه دوران حاكميت بني اميه بر جهان اسلام بر شمرد.

حادثه دوم حادثه لشكر كشي به شهر رسول خدا ?مدينه منوره? براي بيعت گرفتن خليفه وقت بني اميه بود كه در آن حدود ده هزار و هفتصد تن از مردم كه در ميان آنان افرادي از قريش،مهاجر و انصار و عالمان دين به چشم مي خورند مي باشد .

و حادثه سوم حادثه غمبار سال 64 هجري ، حمله به مكه وسوزندان و تخريب خانه خدا براي سلطه بر اين شهرمقدس بود.

بي شك ظلم و بيداد حكمرانان بني اميه و در تنگنا قرار دادن پيروان اهل بيت (ع) زمينه هاي سقوط دولت اموي را فراهم ساخته بود اما اين سه عامل مهم يعني :

به شهادت رساندن فرزندان رسول خدا (ص) در كربلا

به شهادت رساندن مهاجر و انصار درمدينه الرسول

و تخريب و سوزندان بيت الله الحرام

را مي توان محوري ترين مؤلفه هاي سقوط حكومتبني اميه بر شمرد چراكه اين سه حادثه پرده از چهره واقعي بني اميه در هتك حرمت مقدسات و زير پا نهان همه ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي برداشت.



تكرار تاريخ

خزشهاي خونين شيعيان و برخي از فرزندان علي (ع) چون زيد بن علي (ع) در عراق و حجاز و يحيي بن زيد در خراسان و... ضربه پذيري حكومت بني اميه را به منصه ظهور رساند . عوامل ديگر سياسي ، اجتماعي در كنار آن سه عامل محوري ياد شده در سالهاي 61 و 63 و 64 ، زمينه به قدرت رسيدن ابوالعباس سفاح در سال 132 و آغاز حكومت بني عباس را مهيا ساخت ، حكومتي كه تا سال 656 ( سال مرگ معتصم ) به حيات خود ادامه داد.

انتظار مي رفت پس از به قدرت رسيدن بني عباس كه از يك سو با بهره گيري از مظلوميت ائمه و شيعيان و تحريك احساسات مسلمانان در اين خصوص زمينه به قدرت رسيدن خويش را مهيا كرده بودند و ازسوي ديگر خود را عموزادگان اهل بيت عصمت و طهارت معرفي مي كردند ، معصومين عليهم السلام و شيعيان اهل بيت از تنگناهاي فكري و فرهنگي و حتي معيشتي بيرون آيند ، اما بن عباس با لطائف الحيل خاص بنيانگذار شيوه نويني در مبارزه فكري و فرهنگي با اهل بيت عصمت و طهارت شدند به گونه اي كه مظلوميت ائمه معصومين در دوران حكومت بني عباس كمتر از مظلوميت ائمه در برابر بني اميه نبود.

معصومين دوران حكومت بني اميه كه با تلاش مستمر و در محدوديت شديد فرهنگ ناب اسلام و سيره پيامبر اكرم (ص) به نسل كنوني رسانده بودند در دوران حكومت بني عباس با همان محدوديتها و تنگناها پيچيده در زرورقي جذاب روبرو شده بودند.

از اينرو شيوه مبارزه و گذرندان فرهنگ ناب اسلام و تشيع از اين گذرگاه سخت نيازمند شيوه اي نوين بود

پس از حادثه كربلا ، كه تبيين سيره پيامبر اكرم (ص) و فرهنگ تشيع از سوي امام سجاد (ع) در قالب ادعيه و اذكار و سپس توسط امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) در برپايي محافل درس و تاسيس حوزه هاي شيعه دنبال مي شد در دوران امام موسي كاظم (ع) وارد مرحله اي حساس شد تا جايي خلفاي بني عباس استمرار حكومت خود درزنداني كردن اهل بيت به تحليل نهاد.

گرچه شهادت امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) توسط خلفاي پيشين بني عباس صورت گرفته بود اما شهادت مظلومانه امام موسي بن جعفر (ع) تاثيري شگرف بر معادلات سياسي اجتماعي نهاد و عواطف مسلمانان خصوصاً شيعيان را سخت جريحه دار كرد. تا جايي كه سياست خلفاي عباسي از اين تاريخ به بعد حول محور تحت نظر گرفتن ائمه در دايره اي خاص و رويكرد به عوامفريبي در ظاهر سازي خصوصاً نسبت به اظهار محبت به اهل بيت مي چرخيد.

اوج اين عوامفريبي را مي توان در عصر امام رضا (ع) وامام جواد (ع) جستجو كرد.



عصر امام رضا (ع) و امام جواد (ع)

در تقسيم دوره هاي مختلف فكري ، فرهنگي و سياسي عصر وجود مقدس امام رضا (ع) و امام جواد (ع) را مي توان در يك دوره خاص به تحليل گذارد ، دوره اي كه داراي شاخه هاي خاص به خود بود.

يكي از شاخصه هاي اين دوره گستردگي ممالك اسلامي به شمارمي رود.

مورخ نامدار جرجي زيدان در خصوص گستردگي جهان اسلام در اين عصر مي نويسد:



گستردگي ممالك اسلامي

در مورد گستره ممالك اسلامي مورخ نامدار جرجي زيدان مي نويسد :

در زمان عباسيان ، وسعت ممالك اسلامي به نهايتدرجه رسيد، حدود ممالك اسلامي از شمال به تركستان ، در آسيا و كوههاي پيرنه و شمال اسپانيا در اروپا مي يرسيد و از جنوب به درياي سرخ و اقيانوس هند وصحراي آفريقا منتهي مي شد ، و از شرق به كشوربه كشور سند و پنجاب محدود مي شد ، و از مغرب تا اقيانوس اطلس پيش مي آمد ، و مساحت آن دو برابر تمام اروپا بود.

استانها و مماك چهل و چهار گانه اسلامي عبارت بود از : سواد ، اهواز ، فارس ، كرمان ، تهران ، اصفهان ، سيستان ، خراسان ، حُلوان ، كوفه ، بصره ، همدان ، ماسبدان ، مهرگان فزق ، ايقارين ، قم و كاشان ، آذربايجان ، ري ، قزوين ، زنجان ، قومس ، نيشابور ، دامغان ، سمنان ، گرگان ، مازنذران ، تكريت ، شهر زور ، صامعان ، موصل ، ديار ربيعه ، ارزن و ميافارقين ، طرون ، ارمنستان ، آمد ، ديار مصر ، بخش فرات ، قنسرين و توابع ، دمشق ، اردن ، فلسطين ، مصر و مكه و مدينه ، يمن ، يمامه ، بحرين و عمان غير ممالك فوق كه برخي اكنون تابع ممالك ديگر هستند ، كشورهايي كه در آن روز مستقل از كشورهاي اسلامي محسوب مي شده اند ، عبارتند از : ايران ، افانستان ،بلوچستان ، سند ، قففاز ، ارمنستان و تركستان ، عراق و جزيره عربستان ، مصر ، طرابلس ، الجزاير ، تونس ، مراكش ، اسپانيا ، قبرس و تركيه .

با در نظر گرفتن اين مراتب ، مي توان اطمينان داشت كه جمعيت ممالك اسلامي بالغ بر 200 تا 250 ميليون بوده است .

تاريخ تمدن اسلامي ج 1ص 80-85

گسترش ممالك اسلامي از سويي با تنوع نژادي و فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوت ، موجب رسوخ مباني فكري فرقه ها و نحله هاي ديگر اسلامي در بين انديشمندان اسلامي شد و از سوي ديگر رويكرد خلفاي بني عباس در اين عصر به ترجمه متون غير اسلامي چون فلسفه و ...

در راستاي تحت شعاع قرار دادن مكتب فكري ائمه وضعيت بحراني را در حوزه دين و فرهنگ فرا روي جهان اسلام قرار داده بود از اينرو عصر امام رضا (ع) و امام جواد (ع) را مي توان عصر? مناظره ? و عصر چالش بين مكاتب و نحله ها به شمار آورد.



مشي سياسي و اجتماعي امام رضا (ع)
امام رضا (ع) كه روز 11 ذيقعده 148 هجري قمري در مدينه ديده به جهان گشود ، پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام كاظم (ع) در سن 35 سالگي عهده دار مسئوليت امامت شد.

دوره بيست ساله امامت امام هشتم (ع) در عصر زمامداري خلفاي بني اميه را مي توان در سه بخش تقسيم نمود.

1-همزماني با هارون الرشيد ، 2 سال نخست امامت

2-همزماني با خلافت امين و كشمكش بين امين و مامون (5 سال)

3-همزماني با خلافت مامون
شرايط پيچيده دوره امامت امام رضا (ع) در ابعاد گوناگون سياسي ، اجتماعي و فرهنگي امام رضا (ع) را بر آن داشت تا به فراخور و زمان هاي متفاوت شيعيان را رهبري نمايد.

امام با بينشي الهي در دوره طيف آرايي و جناح بنديهاي دو ساله آخر عمر هارون الرشيد ، كشمكش ها و انتقال قدرت و تثبيت موقعيت مامون به گونه اي عمل كردند كه اگر مستقلاً به تحليل گذارده شود سندي گويا بر (امامت) امام رضا (ع) تنها در حوزه سياست است.

شرايط زماني امامت امام رضا (ع) به گونه اي بود كه با زيركترين و حيله گرترين خليفه بني عباس روبرو بود. فردي كه علاوه بر تسلط بر علومي چون فقه در موج سواري بر وقايع سياسي واجتماعي تبحر خاصي داشت .

مامون پس از به قتل رساندن برادرش امين و بدست گرفتن قدرت ، ?مرو? را مركز حكومت خود قرار داد وي با كمك وزير هوشمند خود فضل بن سهل به تثبيت موقعيت خود و تسلط كامل بر سرزمين پهناور اسلام نمود .

مامون كه از جانب امام رضا (ع) سخت بيمناك بود و وي را اصلي ترين رقيب خود در جهان اسلام به شمار مي آورد در انديشه محدود ساختن حضرت قرار داشت .

خيزش و شورش علويان بر عليه دستگاه بني عباس مشروعيت حكومت بني عباس را به شدت زير سوال مي برد.

قيامي چون، قيام محمد بن ابراهيم بن اسحاق بن ابراهيم بن حسن بن علي(ع) در كوفه براي دعوت مردم به اطاعت امام رضا (ع)

قيام زيد بن موسي بن جعفر (ع)در بصره
قيام ابراهيم بن موسي بن جعفر (ع) در يمن

قيام حسن بن حسين افطس در مكه و مدينه

قيامهاي محمد بن ابراهيم بن اسماعيل معروف به طباطباء ?ابو سرايا ? ، ?سري بن منصور شيباني ? و حتي قيام ?حسين بن هرش ? در خراسان براي دعوت به سوي امام رضا (ع) .

خيزشها و قيامهاي علويان در كنار جايگاه محوري و شخصيت معنوي امام رضا (ع) در جهان اسلام موجب شد تا مامون حضرت را به اجبار در سال 200 هجري قمري از مدينه به مرو فرا خواند مامون در مرحله نخست با زيركي خاص از آن حضرت تقاضا كرد كه مقام خلافت را بپذيرد امام با پاسخي زيركانه از پذيرش آن سرباز زدند سرانجام مامون با تهديد به قتل ، امام را مجبور به پذيرش ولايت عهدي كرده امام كه از شهادت باكي نداشت بخوبي مي دانست عدم پذيرش ولايت عهدي زمينه را براي شهادت وي و سپس عوامفريبي و مظلوم نمايي مامون ، مهيا مي سازد از اينرو با شرط عدم دخالت در امور سياسي عدم پذيرش قضاوت و عدم دخالت در عزل و نصب و دادن فتوا در پنجم ماه مبارك رمضان سال 201 هجري ولايتعهدي را پذيرفت .

امام كه از پذيرش ولايتعهدي ناخرسند بود . وضعيت خويش را براي شيعيان عصر خويش با داستان حضرت ?يوسف? و اجبار علي (ع) در شركت در شوراي شش نفري مقايسه كرد و آيندگان را از اجباري بودن پذيرش متوجه ساخت .
 

برخی موضوعات مشابه

بالا