- عضویت
- 2020/05/25
- ارسالی ها
- 2,429
- امتیاز واکنش
- 4,523
- امتیاز
- 666
تجارت ابریشم ایران در زمان شاهعباس اول
تجارت ابریشم ایران در زمان شاهعباس اول
شاهعباس چون در سراسر دوران پادشاهی خویش جویای افتخارات گوناگون و نیکنامی بود، پیوسته میکوشید تا آنجا که میسر باشد با افزودن بر صادرات و کاستن از واردات، بر ثروت مملکت بیفزاید، به همین سبب در امور بازرگانی نیز مداخله و اعمال نفوذ میکرد و خرید و فروش امتعه خارجی و داخلی را در اختیار خود میگرفت.
یکی از ماموران سیـاس*ـی انگلستان که در اواخر پادشاهی شاهعباس به ایرانآمده است، در این باره چنین مینویسد:
«...شاهعباس را ملامت میکنند که به کار تجارت مشغول است ولی به گمان من توجه مخصوص و شرکت وی در امور بازرگانی کشور گـ ـناه نیست زیرا در ایران تجارتهای بزرگ و گرانبها از همهکس ساخته نیست. پادشاه ایران اجناس فراوانی را که بازرگانان بیگانه از کشورهای شرق و غرب وارد میکنند به بهایی ارزان میخرد و در مقابل آن اجناس مرغوب ایران را بهوسیله ایشان صادر میکند و آنچه را که خریده است برای فروش به بازرگانان ایرانی میسپارد.
در ایران هیچکس جز وزیر مخصوص که از جانب شاه تعیین شده است، اجازه معامله با تجار بزرگ خارجی را ندارد. هرگاه که اجناسی تازه وارد ایران شود نخست انواع آن را از نظر شاه میگذرانند تا اگر پسندید خریداری کند، وگرنه در اختیار دیگران گذارد.
تجارت ایران با دیگر ممالک از پیشتر بهوسیله بازرگانان ترکستان و هندوستان و چین و انگلستان و اسپانی و هلند و از مغرب به دستیاری تجار ونیزی و ارمنی صورت میگرفت. اجناس و امتعه شرقی بیشتر امتعه گرانبهایی مانند پارچههای ابریشمین و چای از چین و ادویه گوناگون و انواع جواهر و نفایس دیگر از هندوستان و کشورهای شرقی آسیا بود.
شاهعباس چون میشنید که کاروانی از بازرگانان بیگانه به سرحدات کشور رسیده است، بیدرنگ رعایای خود را از معامله با ایشان منع میکرد، تا ناگزیر امتعه خویش را به بهایی نازل تسلیم او کنند. یا به دروغ شهرت میداد که راهها به سبب لشکرکشیهای تازه خراب و دور از امنیت است.بهطوری که بازرگانان بیگانه ناچار برای احتراز از خطرهای احتمالی، آنچه داشتند به بهای ارزان میفروختند، یا با امتعه ایرانی به قیمتی که او میخواست مبادله میکردند.
از بازرگانان بیگانه، شاهعباس به اتباع ونیز، به سبب آنکه در کار تجارت ابریشم کوشش و مهارت بسیار نشان داده بودند، توجه و علاقه مخصوص داشت و با تجار هندی بدان سبب که در رباخواری و بیرون بردن سرمایههای نقد از ایران افراط میکردند، مخالف بود. ژان باپتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خویش درباره بیتوجه بودن شاه به بازرگانان هندی چنین نوشته است: «شاهعباس اول که شیفته افتخارات و نام نیک بود، پیوسته در ازدیاد وسائل ایجاد ثروت و انتظام در کشور خویش میکوشید.
او نمیخواست که پول از کشورش بیرون رود... و هرگز مایل نبود که یک نفر بانیان یا هندی در ایران مسکن گیرد و بهکار تجارت پردازد، زیرا این قوم در کار رباخواری [مشهورند]و هرکجا باشند در اندک مدت نقدینه آنجا را مالک و متصرف میشوند در رباخواری چنانند که پول را از سرمایهداران و بزرگان قوم درصدی هشت یا نه منفعت، میگیرند و در برابر وثیقه یا گروهای زیاده از حد، از قرار صدی سی، یا اگر میسر باشد بیشتر از آن به دیگران وام میدهند.
تجارت ابریشم ایران در زمان شاهعباس اول
شاهعباس چون در سراسر دوران پادشاهی خویش جویای افتخارات گوناگون و نیکنامی بود، پیوسته میکوشید تا آنجا که میسر باشد با افزودن بر صادرات و کاستن از واردات، بر ثروت مملکت بیفزاید، به همین سبب در امور بازرگانی نیز مداخله و اعمال نفوذ میکرد و خرید و فروش امتعه خارجی و داخلی را در اختیار خود میگرفت.
یکی از ماموران سیـاس*ـی انگلستان که در اواخر پادشاهی شاهعباس به ایرانآمده است، در این باره چنین مینویسد:
«...شاهعباس را ملامت میکنند که به کار تجارت مشغول است ولی به گمان من توجه مخصوص و شرکت وی در امور بازرگانی کشور گـ ـناه نیست زیرا در ایران تجارتهای بزرگ و گرانبها از همهکس ساخته نیست. پادشاه ایران اجناس فراوانی را که بازرگانان بیگانه از کشورهای شرق و غرب وارد میکنند به بهایی ارزان میخرد و در مقابل آن اجناس مرغوب ایران را بهوسیله ایشان صادر میکند و آنچه را که خریده است برای فروش به بازرگانان ایرانی میسپارد.
در ایران هیچکس جز وزیر مخصوص که از جانب شاه تعیین شده است، اجازه معامله با تجار بزرگ خارجی را ندارد. هرگاه که اجناسی تازه وارد ایران شود نخست انواع آن را از نظر شاه میگذرانند تا اگر پسندید خریداری کند، وگرنه در اختیار دیگران گذارد.
تجارت ایران با دیگر ممالک از پیشتر بهوسیله بازرگانان ترکستان و هندوستان و چین و انگلستان و اسپانی و هلند و از مغرب به دستیاری تجار ونیزی و ارمنی صورت میگرفت. اجناس و امتعه شرقی بیشتر امتعه گرانبهایی مانند پارچههای ابریشمین و چای از چین و ادویه گوناگون و انواع جواهر و نفایس دیگر از هندوستان و کشورهای شرقی آسیا بود.
شاهعباس چون میشنید که کاروانی از بازرگانان بیگانه به سرحدات کشور رسیده است، بیدرنگ رعایای خود را از معامله با ایشان منع میکرد، تا ناگزیر امتعه خویش را به بهایی نازل تسلیم او کنند. یا به دروغ شهرت میداد که راهها به سبب لشکرکشیهای تازه خراب و دور از امنیت است.بهطوری که بازرگانان بیگانه ناچار برای احتراز از خطرهای احتمالی، آنچه داشتند به بهای ارزان میفروختند، یا با امتعه ایرانی به قیمتی که او میخواست مبادله میکردند.
از بازرگانان بیگانه، شاهعباس به اتباع ونیز، به سبب آنکه در کار تجارت ابریشم کوشش و مهارت بسیار نشان داده بودند، توجه و علاقه مخصوص داشت و با تجار هندی بدان سبب که در رباخواری و بیرون بردن سرمایههای نقد از ایران افراط میکردند، مخالف بود. ژان باپتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی در سفرنامه خویش درباره بیتوجه بودن شاه به بازرگانان هندی چنین نوشته است: «شاهعباس اول که شیفته افتخارات و نام نیک بود، پیوسته در ازدیاد وسائل ایجاد ثروت و انتظام در کشور خویش میکوشید.
او نمیخواست که پول از کشورش بیرون رود... و هرگز مایل نبود که یک نفر بانیان یا هندی در ایران مسکن گیرد و بهکار تجارت پردازد، زیرا این قوم در کار رباخواری [مشهورند]و هرکجا باشند در اندک مدت نقدینه آنجا را مالک و متصرف میشوند در رباخواری چنانند که پول را از سرمایهداران و بزرگان قوم درصدی هشت یا نه منفعت، میگیرند و در برابر وثیقه یا گروهای زیاده از حد، از قرار صدی سی، یا اگر میسر باشد بیشتر از آن به دیگران وام میدهند.
تالار نقد نگاه دانلود