- نویسنده:مصطفی ماهیان
شايد علت اين امر را از يك طرف در نبود يك توافق جمعي در سطح جامعه جهاني بر سر تعريف ومصاديق اين جرم دانست كه نمونه بارز آن اختلافات گسترده كشورها در هنگام تدوين اساسانامه ديوان بين المللي كيفري راجع به موضوع تروريسم در رم ايتاليا سال 1999 اشاره كرد . و ازطرفي ديگر بي توجهي يا كم توجهي به اين پديده مجرمانه در حقوق داخلي كشورها دانست چرا كه به ندرت ميتوان در قوانين داخلي كشورها اين جرم را به صورت يك عنوان مستقل جزايي يافت البته كشورهاي توسعه يافته همچون كشورهاي اروپاي غربي عضو اتحاديه اروپا به خصوص انگلستان و آمريكا به صورت جدي راجع به نظام قانونگذاري ضد تروريسم تلاش كرده اند و قوانين متعددي راجع به تروريسم به تصويب رسانده اند. نظام موضوعه كيفري ايران راجع به تروريسم فاقد جرم انگاري مستقل است و نظام قانونگذاري ضد تروريسم علي رغم اينكه جامعه ايراني به خصوص بعد از انقلاب اسلامي قرباني اقدامات تروريستي بوده است جايگاهي در نظام موضوعه كيفري ايران ندارد و تنها تلاشي كه در سالهاي اخير توسط حقوقدانان صورت گرفته است تنظيم" لايحه ضد تروريسم " بوده است كه اين لايحه نيز در مجلس به فراموشي سپرده شده است .
به نظر ميرسد كه زمان آن فرا رسيده است كه قانونگذار ايراني ضروت توجه به نظام قانونگذاري ضد تروريسم را درك كند به خصوص در سالهاي اخير كه موج تروريسم قومي در ايران است و از سياست كيفري مصداقي كه با آن مواجه هستيم به منظور قابله موثر با تروريسم به قانونگذاري تروريسم برسيم.
در این تحقیق که در دو فصل تنظیم شده سعی بر آن شده که ابتدا بفهمیم که آیا تعریفی از تروریسم وجود دارد و در اصل واژه تروریسم از کجا شروع شده که در فصل اول در زمینه تعریف و تاریخچه و مفهوم تروریسم بحث می کنیم و در فصل دوم به مبحث ریشه یابی مسله تروریسم می پردازیم که درکل بوجود آمدن پدیده تروریسم چه ریشه هایی دارد .
واژه گان کلیدی : تروریسم ، ترور ، ضد تروریسم ، جرم شناختی
مقدمه
پدیده تروریسم در جهان در حال گسترش است. این پدیده مخصوصاً از آغاز ربع آخر قرن بیستم میلادی شدیداً فراگیر شده است. «بر اساس آمارهای وزارت امور خارجه ایالات متحده در فاصله سال های 1968 تا 1982 تقریباً 8000 اقدام تروریستی انجام گرفته است ... نرخ سالانه ی وقوع اقدامات تروریستی بین 600 تا 580 در نوسان بوده که حدوداً به رقم دو عملیات در هر روز سر می زند. این اقدامات عمدتاً در ایالات متحده و کشورهای اروپای غربی متمرکز بوده است ». آمار دیگر حاکی است که « از زمان حمله به سفارت ایالات متحده در بیروت در آوریل سال 1983 ، حدوداً 188 حمله تروریستی صرفاً انتحاری جداگانه در سراسر جهان ، در لبنان ، اسرائیل ، سری لانکا ، هند ، پاکستان ، افغانستان ، یمن ، ترکیه ، روسیه و ایالات متحده اتفاق افتاده است ...» (pape,2003). علاوه بر این ، خطر استفاده از تسلیحات مرگبار جدید مثل بمب اتمی ، تسلیحات شیمیایی ، بیولوژیکی و ... بشر را به وحشت انداخته است . این فراگیر شدن تروریسم بدان علت است که برای تروریست ها ، اقدامات تروریستی نتایج مطلوبی را به ارمغان می آورد. آنها در نتیجه عملیات های تروریستی ، امتیازات بزرگ از جمله امتیازات سرزمینی را از طرف مقابل خود که عمدتاً دولت ها هستند ، به دست می آورند. نیروهای آمریکا و فرانسه در نتیجه فشار تروریست ها در سال 1983 لبنان را ترک کردند.
حکومت سری لانکا در اثر فشار تروریست ها مجبور به اعطای استقلال به تامیل ها و تشکیل یک دولت مستقل توسط تامیل ها گردید و ... (pape, 2003). مردمان ، کشور ها ، دولت ها و سازمان های ملی و بین المللی و حتی تمدن های امروز دنیا هرکدام به نحوی با این پدیده روبرو هستند. مسئله این است که ای مردمان ، کشور ها ، دولت ها و سایر واحدهای سیـاس*ـی مجبور به تعریف این پدیده و اتخاذ موضع در قبال آن هستند. به این دلیل مجبورند که این پدیده اتفاق می افتد و بر آنها تحمیل می شود. در این میان آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته است تلاش در جهت ایجاد یک گفتمان تروریستی تحت عنوان «گفتمان تروریسم» است که در آن ، در « نوع فعالیت نشانه شناختی جهان ... ، قدرت های خشونت گر و معانی شورشگر با هم برخورد می کنند ». به همین دلیل است که پدیده های سیـاس*ـی دیگر مثل انقلاب ها ، جنگ ها ، کودتاها و ... مورد بحث و تحلیل آکادمیک قرار گرفته و تئوریزه شده اند و با وجود اختلاف نظرها در مورد هرکدام از این پدیده ها ، بحث های مشخصی در جهت شناخت و تبیین این پدیده ها صورت گرفته است. لذا دپارتمان ها و متخصصانی در این حوزه ها کار کرده و شناخته شده اند و بحث در مورد این پدیده ها به نوعی در عرف محافل علمی و عمومی پذیرفته شده است. در حالی که در مورد پدیده ی تروریسم این اتفاق نیفتاده است. شنیده شدن واژه ی «ترور» و «تروریسم» برای همه به نوعی با ترس و وحشت همراه است حتی تحلیل گران این پدیده ی قابل مطالعه و شناخت هم ، مورد تهدید تروریستی قرار می گیرند. تنها در فضای گفتمانی تروریسم است که سرنوشت بحران ها مشروعیت سیـاس*ـی ، هویت ملی و دانش علمی ، و اختلافات بر سر مسائل ژئوپلیتیک و جغرافیای سیـاس*ـی کشورها که بعضاً در تشکیل تروریسم دولتی و بین المللی( مثل اختلافات مرزی بین کشورهای ساحل شرقی مدیترانه ) تأثیر مستقیم داشته است ، رقم می خورد . اقدامات تروریستی مانند آدم ربایی ، هواپیما ربایی و قتل که همزمان خشونت آمیز ، نفرت انگیز و شگفت انگیز است ، به تنهایی نمی تواند باعث ارتقای تروریسم به سطح بحرانی بین المللی گردد. در گفتمان تروریستی ، نبرد پنهان تری به شکل شدیدتری بین پیشقراولان قدرت های بزرگ بلندپرواز و پسقراولان دیگران ـ برای بازنویسی مرزهای مشروعیت در روابط بین الملل در جریان است. در نتیجه ما احتیاج به یک رویکرد جدیدی برای فهم و تحلیل تروریسم نیاز داریم. اهمیت مضاعف این مسئله امروز در این است که عصر پدیده هایی مثل انقلاب ها (در درون مرزهای جغرافیایی و سیـاس*ـی ملی) و جنگ ها ( به شکل درگیری دو واحد سیـاس*ـی ملی مستقل و به لحاظ قدرت ، برابر در داخل یک جغرافیای سیـاس*ـی خاص ) و ... تقریباً به پایان رسیده است. لذا موتور محرکه تحولات سیـاس*ـی ـ اجتماعی چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی مخصوصاً از زمان ظهور تسلیحات هسته ای که دولت ها ازمتوسل شدن به آن به دلیل منجر شدن آن به نابودی همزمان خود ، دوست ودشمن ابا دارند ، پدیده خانمانسوز تروریسم در تمام سطوح زیرملی (گروه های سیـاس*ـی) ، ملی و بین المللی و سطح دولت ها و نظام بین المللی است. جالب اینجاست که بر خلاف تصور رایج ، این پدیده چه به لحاظ شدت ، و چه به لحاظ کمیت بیشتر در کشورهای دموکراتیک مثل ایالات متحده و اروپا اتفاق می افتد نه در کشورهای غیر دموکراتیک و اقتدارطلب .. در ادامه بعد از اشاره به تعاریف موجود درباره پدیده ی تروریسم ، سیر تحول تاریخی و انواع آن ، به رهیافت های تحلیلی موجود درباره تروریسم پرداخته و در عین حال استدلال خواهیم کرد که تحلیل های موجود در تحلیل پدیده ی تروریسم ناکارآمد هستند. آنگاه در پاسخ به این سوال که پدیده ی تروریسم چگونه اتفاق می افتد ، از رهیافت منطقی ـ عقلانی استفاده خواهیم کرد. به این معنا که هر پدیده ی تروریستی ، کنشی معنادار است و در عین حال از یک منطق عقلانی پیروی می کند. بدین ترتیب هر تروریستی در اقدام تروریستی خود ، قصد و نیتی دارد و در اقدام به آن محاسبه سود و زیان را در نظر می گیرد. در نتیجه اگر بخواهیم از پدیده ی تروریسم جلوگیری کنیم اول باید معنای آن و قصد و نیت و محاسبات اقدام کننده ی به آن را بفهمیم و آنگاه با ابزار مناسب آن از جمله گفتگو و مذاکره و یا با اتخاذ استراتژی ها و راهبردهای سیـاس*ـی خاص و مناسب ، با آن مواجه شویم.