تریبون آزاد | انجمن نگاه دانلود

[White Moon]

_به یادش_
کلِ هدفِ سابِ تبلیغات و تیمش، اینه که رمان های انجمن به نحو احسنت معرفی و تبلیغ بشن. حالا هم با ایدۀ جدید اومدیم!
توی این ایده، همۀ کاربران می تونن شرکت داشته باشن. به عبارتی، اینجا شما تبلیغ خواهید کرد.
نویسنده ها می تونن رمان خودشون رو تبلیغ کنن. بقیه کاربرها هم می تونن رمان هایی که خوندن و خوششون اومده رو معرفی کنن.
اما نکتۀ مهمی که باید در نظر داشته باشیم اینه که تبلیغ خشک و خالی قبول نیست. شما باید ذکر کنید که چرا از این رمان خوشتون اومده؛ و یا اگر نویسنده هستین کاربران رو قانع کنید که اثرتون برای خوندن مناسبه. حتما باید نظرِ شخصی خودتون رو اعلام کنید.
همچنین، لطفا حواستون باشه که رمانِ مورد نظر باید در انجمنِ خودمون تایپ شده باشه.
پست ارسالی شما باید به این شکل باشه:

اسم اثر:
ژانرها:
نام نویسنده:
لینک تاپیک:
جلد:(اگه داشته باشه. اگر هم نداره مشکلی نیست)
چرا این رمان رو بخونیم؟


پ.ن:
لطفا هر پست فقط تبلیغ یه اثر باشه.
پست هایی با حجم کم ارسال نکنین تا تاپیکمون نظم داشته باشه.
اگه دوست داشتید، یه بخش کوتاه و دوست داشتنی از اون اثر رو توی پستتون قرار بدین.
رمان های تکراری تبلیغ نکنین. اگه رمان مورد نظرتون قبلا تبلیغ شده؛ ولی دلایل شما برای خوندن متفاوته، می تونید پست جدید ارسال کنید.
لطفا ارسالی‌های همدیگه رو در این تاپیک نقل قول و درباره آثار اینجا بحثی نکنید. در پروفایل‌ها می‌تونید نظراتتون رو با هم به اشتراک بذارید.
پس، پست‌های اسپم ممنوع و حذف خواهند شد.
و در آخر همون‌طور که خودتون می‌دونین، این بخش و ایده مختص به رمان های اختصاصی نگاه دانلوده. :)


_با آرزوی موفقیت همه_​

 

[^A.Zeinab.06]

به نام خالق عشق

اسم اثر:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ژانر:عاشقانه،جنایی-مافیایی
نویسنده:باران الهی
خلاصه:
ماه‌ها از آن روز می‌گذرد.روزی که در تله روزگار افتاد.سرانجام او نیز خاکستری شد.
در دوراهی سرنوشت و خواسته های عقل‌ودلش مانده بود،دیگر به ادامه دادن فکر نمی‌کرد؛اما جاذبه عشق
با قدرت بالایی او را به سمت خود کشاند و او ناکار تسلیم شد.برگشت، به خیال اینکه درمیانه‌ بازیست؛
بی خبر از اینکه اینجا نقطه شروع ماجراست!!!
بخشی از رمان:
شاید از هیچ کدام از آنان بدی ندیده بود،ولی آنان می‌توانستند از رخداد پریشان کننده زندگی دیلان جلوگیری کنند ؛ولی افسوس که نکردند،انگار زیادی به جوان بیست ساله شان اعتماد داشتند ،به جوان بیست ساله ای که تازه راه‌ و رسم زندگی را آموخته بود،اما همه چیز که آموختن نیست،هست؟برای بعضی کار ها باید تجربه داشت،همان چیزی که دیلان پنج سال قبل نداشت و اولین تجربه اش او را،اعتماد به نفسش را و از همه مهمتر درونش را شکست؛ اما گوشه از وجودش چیزی باقی مانده بود؛چیزی که اگر می‌خواست می‌توانست با آن درون شکسته اش را جمع کند،ظاهرا خوب شود،اعتماد به نفسش برگردد و فقط‌وفقط یک چیز باقی می‌ماند ،خودش!او باید خودش را درون گذشته جا می‌گذاشت تا زندگی کند،
راهش را انتخاب کرد، زنده ماندن و ساختن دیلان جدید.
آن بخشی از وجودش که او می‌ساخت؛غرورش بود،با اندکی عشق وامید ......

"دورگه خاکستری" اولین اثر من است،این رمان حکایتی از دشواری‌های یک‌زندگی پر خم و پیچه که حتی لحظه ای از آن قابل پیشبینی نیست.
این رمان شروع دنیای فردیست؛که زندگی اش، خیلی وقت پیش به پایان یافته است.​

 

[Ｊｕｐｉｔｅｒ]

اسم اثر: رزهای بیگانه
ژانرها: فانتزی، جنایی، معمایی
نام نویسنده: ژوپیتر
​

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

از اینکه خب چرا رزهای بیگانه رو بخونیم همین رو بگم که رزهای بیگاته متفاوت ترین رمانیه که توی نگاه نوشته شده و برای اثبات حرفم کافیه تنها صفحه ی اول رمان رو بخونید. این داستان یه داستان مذهبیه اما نه کسی مسلمون میشه و نه کسی مرتد، رزهای بیگانه روایت گر عشق به شیطانه!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

​

 

[Reyhun]

"هوالوکیل"
نام اثر: مروارید الوان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
نام نویسنده: Reyhun (ریحانه السادات خسروی)

تا حالا شده اعصاب و روانتون از دست رمان های کلیشه ای خط خطی شده باشه؟ اصلا شده میون حرص خوردن تون برای پرطرفداری یه سری رمان پر از خشونت و بی محتوا به فکر دلیل روانی این علاقه ی نسل جوون (و بعضا قدیم!) افتاده باشید؟ ما این جا با یک. رمان با سبک "ضد رمان" طرفیم. رمانی که به شما می گـه دلیل تروما ها و یا بزرگ ترین خلا های روانی هر فردی می تونی چی باشه...! و مهم ترین و پررنگ ترین جوابی که ما می گیریم:

-چرا باید کسی از خشونت خوشش بیاد؟

این جا کنترل افکار و خوراک ذهنی مون رو بدست می گیریم!:)​

 

[Lady]

نام رمان: چاق(FAT)
نویسنده: جولیا اندرسون
مترجم: یکتارسولزاده کاربر انجمن نگاه دانلود
@1ta.rasoulzadeh
خلاصه: دلایلا با خودش در کشمکش است. او که زمانی دختری زیبا با کمری لاغر و زندگی ای شیرین بوده است، حالا دارد نهایت تلاشش را می کند تا فقط روزهایش را بدون یک شکست دیگر به پایان برساند. نامزدش مردی شیاد است که او را کتک می زند، دکترش هر دفعه به او یاد آوری می کند که اگر نتواند خودش را لاغر کند ممکن است دیابت بگیرد و افکارش تلخ و منفی است. او نهایت تلاشش را می کند که در زندگی اش مثبت نگر باشد ولی سیاهی و شکست زندگی اش را دوره کرده. تا اینکه یک روز، کسی پیدا می شود که به او معنی زیبایی واقعی را یاد می دهد؛ کسی که به او دوباره قدرت می دهد تا خودش از حق خودش دفاع کند و خودش را دوست بدارد.

به تمام کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارن، این رمان زیبا با ترجمه‌ی روان یکتا جان رو پیشنهاد میکنم.​

 

[Ana.A]

رمان: دوست نداشتنت مبارک
نویسنده: @میم پناه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی​

خلاصه:
یه استادی داشتیم که همیشه می‌گفت: "خوب حواستون رو جمع کنید که مرز بین دکتر و مراجع، خط قرمز شماس. یه‌وقت این مرز رو رد نکنید که بد می‌بینید!" و من همیشه توی دلم بهش می‌خندیدم. چون فکر می‌کردم تا مراجع باور نکنه که روان‌شناسش دل به دلش داده و حالش رو می‌فهمه از دردهاش براش نمیگه. ولی چند روزی هست که با خودم درگیرم، حس می‌کنم که استاد رئوف درست می‌گفته و من نباید اون مرز رو، اون خط قرمز پررنگ رو، رد می‌کردم، حالا سوال مهم اینجاست که من می‌تونم برگردم؟

چرا بخونیم؟
خب میل خودتونه..
اما اگر دوست دارید بدونید نهال با عشق پیچیده اش به طاها چی کار میکنه واگرکنجکاوید بدونید سرنوشت روان شناس دوست داشتنی این رمان چی میشه حتما سراغ این رمان برید.شیطنت های مریم وعلی و داستان مامان فرشته نمک فلفل خانم وعشق پویا ارزش خوندن را دارند.
این نویسنده بسیار خلاق وباهوشه و با جزئیات شیرین و دلچسب رمانش مطمئنا شگفت زده اتون خواهد کرد​

 

[Zhrw._.sl]

《بسم الله الرحمن الرحیم》

نام رمان: تقاص آبی چشمهایش۲
ژانر: جنایی_پلیسی، عاشقانه
نویسنده: زهرا سلیمانی غربی

خلاصه: در جلد اول رمان درباره سرگذشت شخصیت اول داستان (عاطفه) بود که با نامزدش احسان به اختلاف بر می خورد و با شخصی دیگر به نام آرمین ازدواج می کند. احسان که از عاطفه کینه به دل می گیرد با هدف اذیت و به هم ریختن زندگی عاشقانه او با همسرش ، نقشه هایی شوم می کشد و موفق هم می شود. در ادامه جلد اول، رخداد های گوناگونی برای شخصی به نام کامران پیش می آید که او را به گذشته پر التهابش وصل می کند و راز هایی در پیش رویش فاش می شود؛ رازهایی همچون شناخت قاتل مادرش. همچنین به دنبال، با پدرش روبرو می شود و در همین حین به دنبال انتقام از خون مادرش است.
این رمان، داستانی از زندگی چند خانواده را روایت می کند که با روش هایی نظیر انتقام و عشق به یکدیگر گره خورده اند و ماجرایی سراسر مهیج و احساساتی را برای خوانندگان به ارمغان می آورد.
بخشی از رمان:
تکیه به دیواره آسانسور، به خودش از توی آینه روبرویش زل زد. مثل همیشه، تیپ اسپرت مشکی رنگ زده بود. با کفش های نیم بوت قهوه ای که با موهای نداشته اش، ست بود. تنها چیزی که خیلی در صورتش به چشم می خورد، چشم های آبی و ابروهای پهن قهوه ای تیره اش بودند که با موهای سبز شده پشت لبش، چهره اش را پسرانه کرده بود.
ناخودآگاه پوزخندی تلخ گوشه لبش جا خوش کرد. نگاهش را از آینه گرفت و همانطور که سرش را بالا گرفته بود و به سقف نگاه می کرد، آهی عمیق از سـ*ـینه بیرون فرستاد. ده سالی می شد که از دنیای دخترانه اش فاصله گرفته بود. حتی یادش نمی آمد آخرین بار، کی لباس دخترانه پوشیده است! دیگر به این وضعیت عادت کرده بود. میان یک مشت گرگ صفت، این بهترین راه بود. راهی که اصلان با آن مغز اندازه نخودش پیش رویش گذاشت و او هم ناچار به انجامش شد. درست قبل از آمدن به آن ساختمان و وارد شدن به باند بزرگ فرامرز!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

​

 

[~Nina]

نام اثر: ماورای هستی
ژانر:فانتزی/جنایی
نام نویسنده:@یونئاZ_R
لینک تاپیک:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

چرا این رمانو بخونیم؟

زندگی کردن تو تخیلات حس خوبی داره
گذاشتن خودمون جای شخصیت های فیلما و سریال ها،داستان ها و یا حتی شخصیت های کارتونی که دوسشون داریم! جالبه نه؟ لـ*ـذت بخشه
حالا فکر کنین این رویا به حقیقت تبدیل شه:)حالا چی؟ اصلا فکر کردین ممکنه چقدر ترسناک و خطرناک باشه؟ نه تنها برای شما بلکه برای اطرافیانتون و کسایی که دوسشون دارین...!
زندگی آنا که خلاصه میشه به یک کتاب! یک کتاب غیر معمولی، کتابی که اونو وارد رویایی که دنبالش بود می‌کنه،
اما یه رویایه تلخ؟ یا شیرین؟ اینشو دیگه باید خودتون برین بخونین^^
خلاصه بگم:اگه دنبال یه رمان خفن با شخصیت های متفاوت ، اتفاقات عجیب غریب و هیجانی هستین
اگه میخواید ذهنتونو به چالش بکشینو سرنوشت آنایی که وارد دنیایی پر از رمز و راز میشه رو حدس بزنین
توصیه میکنم خوندن این رمانو از دست ندین ^^
​

 

[*LARISA*]

به نام خالق کاغذ و قلم
نام رمان: جنون آبی
ژانر: اجتماعی و عاشقانه
نویسنده:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

لینک:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

خلاصه :
به یاد آن روزها قصه را روایت می کنم!
من، پزشکی که در میان مداوا هایم قدم در راهی بی بازگشت گذاشتم.
سر این قصه دراز است و حوادث بسیار...
و درپی آنم که بدانم مسببان پنهانی آن رنج آشکار چه کسانی بودند؟ که دختری را از آرزویش، چون مادری از فرزند جدا کردند و به جرم بیهودگی با او دشمن شدند... گـ ـناه او کوچک اماجرمش به بزرگی یک طناب دار است!
روایت ما محدود به آسایشگاهیست به وسعت یک جهان... و دختری از که از قلب خانواده به قعر جامعه ای تاریک می افتد.
(کیا، روانشناسی ست که در یک آسایشگاه روانی مشغول به کار است. او، با ورود بیماری به آسایشگاه که سرگذشت عجیب و معماگونه ای دارد و جرم بزرگی که به دوش می کشد، علاقه مند به قصه اش می شود. اکنون سرگذشت عجین شده ی این پزشک و بیمار، از زبان کیا روایت می شود).

چرا این رمان رو بخونیم؟!
این رمان به من که خیلی چسبید :) متن روان و سادش باعث شد خیلی خوب باهاش ارتباط برقرار کنم و البته قلم خوب نویسنده عزیز هم که غیر قابل انکاره!
ایده ی رمان نسبتا جدید بود و پستی و بلندی هایی که داشت داستان رو خیلی جذاب تر می کرد. البته دلیل اصلی که من این رمان رو دنبال کردم علاقم به داستانهای بیمار و روانپزشک و اینجور چیزا بود از بین این همه رمان تو انجمن، این یکی هم ارزش خوندن رو داره! پشیمون نمیشید :) ​

 

[Lady]

نام ترجمه: شاهزاده مهتاب (moonlight prance)
نام نویسنده :کارپو کینراد(Karpov kinrade)
نام مترجم : فاطمه سادات شکرالهی (*Romi*)
@*Romi*
ژانر داستان: عاشقانه، فانتزی

خلاصه :من یک دختر معمولی بودم، با یک زندگی معمولی، تااینکه روحم را برای نجات مادرم فروختم. حالا نبرد نهایی نزدیک است، و من اماده نیستم.

پیام نویسنده:
این شاهزاده مهتاب است، چهارمین و آخرین رمان از سری دختر خون آشام.(با این حال تا سری یازده ادامه پیدا کرد) برای اینکه لـ*ـذت کافی رو ازش ببرید، بسیار توصیه میکنم که بقیه جلد ها رو بخونید.
کتاب‌ها به ترتیب شامل: کتاب 1_دختر خون آشام، 2_ستاره نیمه شب و کتاب 3_شعله نقره ای هستند.
از خواندن لـ*ـذت ببرید.
بچه ها من مظلوم واقع شدن خودم کاراشونو تبلیغ میکنم
خودم کلا طرفدار کارای فانتزی عشقولانم به کساییم که مثل من این ترجمه زیبا رو پیشنهاد میکنم​