جانشینان اسکندر

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 269
  • پاسخ ها 10
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
با منابع بسیار ناچیزی که در دست داریم، از رویدادهای بعدی چنین نتیجه می‌گیریم که سلوکوس که بابل را موطن خود می‌پنداشت، پس از بازگشت دمتریوس از بابل دوباره به این شهر و به میان هواداران خود درآمده بوده باشد. زیرا بابل را محل تأسیس فرمانروایی تازه‌ای می‌دانیم که نام خود را از سلوکوس دارد و در تاریخ به نام سلوکیه معروف است. این نام به‌قدری جاافتاده است که اغلب همه جانشینان اسکندر سلوکیه نامیده می شوند.

اگر در این روزگار سخت آشفته مرد میدانی در ایران یافت می‌شد حتماً می‌توانست با کمی کوشش حکومتی ملی راه بیندازد. برای نمونه آتروپاتکان یا آذربایجان در غرب فلات ایران یادگار همین دوره است که از سوی یک ایرانی مستقل به نام آتروپات در ماد کوچک بنیان گذاشته شد و هنوز هم به این نام وجود دارد. در حقیقت سرنوشت آذربایجان برآیند نخستین گامی است که ایرانیان علیه اسکندریان برداشتند. از این سرزمین ایرانی، که آتشکده آذرگشنسپ را در خود جای‌داده بود، می‌توان به نام سمبل ایرانیت و همچنین پاسبان فرهنگ ایرانیان یادکرد. گزیدن شیز در آذربایجان برای مرکزیت دینی در زمان اشکانیان و ساسانیان را نمی‌توان امری تصادفی پنداشت. آتروپات (پاینده آتش) به گمان خود یکی از روحانیان بزرگ ایران باستان (به گمان رئیس قبیله‌ای کرد) بوده است.

2018_5c07c2a8407ed_tarikhema.jpg

تندیس آنتیوخوس سوم در موزهٔ لوورارشک
هنوز درباره نقش آذربایجان، که دروازه فلات ایران بر روی آسیای صغیر و مدنیت و فرهنگ اروپایی است، سخن چندانی به میان نیامده است، اما این یک شعار نیست که آذربایجان پس از پا گرفتن خود به‌صورت حکومت ایرانی مستقل، در دوران تعیین‌کننده‌ای مرزبان فرهنگ ایرانی شده است. اما منطقی نخواهد بود که بپنداریم که آتروپاتن مخصوصاً فرمانروایی خود را در دروازه آسیای صغیر تأسیس کرده است! بدیهی است که پاگرفتن این مرد به تصادف در این دروازه بوده است. البته در پیدایش حکومت ملی آتروپاتکان این را نیز باید به یادداشت که اسکندر نیز هنوز فرصتی نیافته و یا نتوانسته بود که جای پای سپاه خود را در گوشه شمال غربی ایران استوار کند.

در اینجا، برای اینکه درباره آتروپات غلو نشده باشد، اشاره به این نکته نیز ضروری است که آتروپات که یکی از سرداران داریوش سوم در جنگ گوگمل بود، پس از شکست داریوش با هواداری از اسکندر ساتراپ ماد کوچک‌شده بود. در جریان ازدواج‌هایی که اسکندر برای سرداران خود ترتیب داد، دختر آتروپات همسر پردیکاس یکی از سرداران بزرگ اسکندر شد و چون پس از درگذشت اسکندر نیابت سلطنت به پردیکاس رسید، ساتراپی آتروپات در ماد کوچک در امان ماند. البته بدیهی است که تدبیر آتروپات برای رسیدن به استقلال و سیاست او را در دورنگه داشتن ساتراپی خود از جنگ‌های بی‌حاصل سرداران اسکندر با یکدیگر نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است.

درهرحال، به‌رغم بی‌تحرکی نخستین ایرانیان، جز نمونه آترپاتکان در غرب، خواهیم دید، که برخلاف انتظاری که از مردان ایرانی ماد بزرگ و پارس می‌رفت، به سبب حضور کم‌رنگ سپاهیان اسکندر در شرق، سرانجام نهضت اشکانیان در شرق فلات ایران پا گرفت و توانست ساتراپهای یونانی را یکی پس از دیگری از میان بردارد و مقدونیان و یونانیان را از خاک ایران بیرون کند.
 
  • پیشنهادات
  • برخی موضوعات مشابه

    بالا