دلنوشته کاربران حرف‌های ته مانده‌ دلم \ Zahra_m کاربر انجمن نگاه دانلــود

[AMIN.M]

بـہ نـام خــالــق مـخـلـــوقـات


"حرف‌های ته مانده‌ دلم"

به قلم: Zahra_m

مقدمه:

صدای قهقهه‌های من را که می‌شنوی...
بدان که از روی خوشحالی‌ام نیست...!
همه و همه...
از روی دیوانگی من است...!​

 

[AMIN.M]

صدای تو...
ملودی شب‌های من است...
و این قلبم است که با ملودی صدایت می‌رقصد...!

 

[AMIN.M]

گرمایی که لبخندهای تو به من هدیه می‌دهد...
خورشید با آن عظمتش نمی‌تواند به من بدهد...!

 

[AMIN.M]

دوست من...
گل ها هم خار دارند...!
این به این معنا نیست که او را زشت و بد خطاب کنیم...!

 

[AMIN.M]

"پدر“
چه واژه‌ی غریبی...!
واژه ای که حتی اگر یک روز آن را به زبان نیاوری...
دنیایت ناقص است...!
ولی چه فایده...!
وقتی که خیلی ها قدر این واژه را نمی‌دانند.

 

[AMIN.M]

هر بار بعد از شنیدن صدایت...
با دست گوش‌هایم را می‌گیرم...
تا که شاید صدایت هیچوقت از گوش‌هایم بیرون نرود...!

 

[AMIN.M]

بهترین نقاش دنیا تو بودی...!
که تصویر خود را، اینگونه زیبا بر روی مغزم...
نقاشی کردی...

 

[AMIN.M]

هر بار خستگی را بهانه می‌کنم...
تا که تو با دستان خود چای عشق را برایم...
دم بزنی...!

دانلود رمان های عاشقانه

 

[AMIN.M]

یه گل داریم توی باغچه‌ی خونمون...
که صداش می‌زنیم ”مامان“...!
ما هیچوقت بهش آب نمیدیم...!
و همینطور کود...!
به‌ جاش...
اون به ما میده...
اون به ما کود میده تا رشت کنیم و بزرگ شیم...!
اون به ما آب میده تا خشک نشیم...!
حتی اگر...
خودش از تشنگی و بی آبی خشک شه...
و گلبرگ هاش بریزه

دانلود رمان های عاشقانه

 

[AMIN.M]

در جزیره‌ی تنهایی خود...
اینقدر گریستم...!
که دریا هم در کنارم...
کم آورد...!

دانلود رمان های عاشقانه