داستان خرگوش دم دراز و روباه حیله گر

  • شروع کننده موضوع DENIRA
  • بازدیدها 177
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
در روزگاران قدیم خرگوشی زندگی میکرد که دم ، دراز و گوش های کوچکی داشت. یعنی همه خرگوش ها این شکلی بودند. اما این خرگوش با یک روباه حیله گر دوست شده بود.
هر چقدر همه می گفتند:
دوستی خرگوش و روباه درست نیست.
خرگوش به حرف آنها گوش نمی داد.چون با روباه بازی میکرد و بسیار شاد بود.
روزی از روزها روباه پیش خرگوش آمد و گفت:
امروز می آیی برویم ماهیگیری؟
خرگوش گفت:
چطوری برویم ماهیگیری؟ وقتی نه قلاب داریم و نه طعمه؟
روباه گفت:
کاری ندارد. با هم کنار ساحل می نشینیم. آن وقت تو دم درازت را درون آب بینداز. هر وقت سروکله ی ماهی برای گاز گرفتن پیدا شد، تو او را به ساحل پرتاب کن.
خرگوش دم دراز گفت:
تو چرا دمت را در آب نمی اندازی؟
روباه جواب داد:
چون دم تو قشنگ تر و بلند تر است و به همین خاطر ماهی را گول می زند.
خرگوش بیچاره قبول کرد و دوتایی به طرف ساحل به راه افتادند. وقتی به ساحل رسیدند، خرگوش دمش را در آب انداخت. چیزی نگذشت که خرگوش فریاد زد:
فکر کنم با دمم ماهی گرفتم. حالا چه کنم؟
روباه گفت:
با دمت ماهی را به ساحل بینداز.
خرگوش گفت:
فکر کنم ماهی بزرگی است. چون او دارد مرا به درون آب میکشد.
روباه با خوش حالی به آب نزدیک شد و گفت:
اما این که ماهی نیست. لاک پشت است.
خرگوش فریاد زد:
کمکم کن. هرچه که هست، دارد مرا غرق میکند. الان خفه میشوم.
روباه گفت:
ولی من چطوری تو را نجات دهم؟
خرگوش گفت:
خب تو هم من را به سمت ساحل بکش.
روباه هم گوش های خرگوش را گرفت و شروع کرد به کشیدن. آنقدر کشید که گوش های خرگوش دراز و دراز تر شد. از آن طرف هم لاک پشت دم خرگوش را گاز گرفته بود و می کشید.
آنقدر محکم گرفته بود که دم دراز خرگوش کنده شد. لاک پشت هم رفت.
از آن روز به بعد گوش های خرگوش دراز شد و دمش کوتاه
 

برخی موضوعات مشابه

بالا