آمار مشخصی از میزان کودکانی قربانی خشونت های جسمی و خانگی در کشور ما وجود ندارد زیرا معمولا کودکان از سوی بستگان نزدیک یا درجه 2 مورد خشونت قرار می گیرند و آزار جسمی کودک در بطن خانواده پنهان می شود. وقتی در مورد خشونت علیه کودکان صحبت می شود، مسلما آمار واقعی از آمار موجودی که در آن کار به قوه قضاییه کشیده می شود و شکایتی علیه آزارگر مطرح می شود، بسیار بیشتر است.
یکی از بارزترین انواع خشونت علیه کودکان خشونت جسمی است که تبعات جسمی و روان شناختی بسیار مهمی در ذهن و جسم آنها به جا می گذارد. عواقب جسمی شاید قابل ترمیم باشد اما آسیب های عاطفی تا آخر عمر با کودک خواهدبود. در ادامه به برخی از این آسیب های روانی اشاره می کنیم:
از دست دادن اعتماد خود به دنیا
کودکان که به وسیله نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی مثل پدر و مادر مورد خشونت قرار می گیرند، اطمینان و اعتماد خود را به تمام دنیا از دست می دهند. قاعدتا از نظر این کودکان فردی که باید آنها را در مقابل جامعه مورد حمایت قرار دهد به آزارگر تبدیل می شود. کودک به دنبال این آسیب اعتماد خود را به دنیا از دست می دهد و این موضوع گاهی تا آخر عمر فرد نیز غیرقابل جبران است.
اضطراب، ترس های اجتماعی و رفتارهای بازگشتی
اضطراب از دیگر عوارض روان شناختی شایع در کودکان قربانی آزار است. در این کودکان سطح اضطراب و گوش به زنگی بالاست و این اضطراب را خصوصا در ارتباط با فرد آزارگر و در مورد سایر افراد به صورت عمومی تر می توان دید.ترس های اجتماعی هم در این کودکان بیشتر است و حتی ممکن است شاهد رفتارهای بازگشتی باشیم. یعنی کودکی که کنترل ادرار و مدفوع داشته بعد از خشونت های جسمی ممکن است دچار ناتوانی در کنترل ادرار و مدفوع شود.