دانلود رمان قطارنیمه شب(جنایی)

F.hnia

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/28
ارسالی ها
655
امتیاز واکنش
5,690
امتیاز
571
محل سکونت
Qom
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

n19014.jpg

دقایقی پس از آنکه شارل کلود و همسرش مرا با اتومبیل خود به ایستگاه راه آهن آوینیون رساندند، قطار سریع السیر مارسی – پاریس وارد ایستگاه شد. توقف قطار دراین شهر که قدمت تاریخی دارد، فقط ده دقیقه بود. من از شارل و همسرش به خاطر مهمان نوازی شان طی اقامت سه روزه ام در خانه آنها تشکر و خداحافظی کردم و سوار قطار شدم. کوپه های اول تا چهارم واگنی که من داخل آن شده بودم مملو از مسافر بود. تنها در کوپه سوم جا برای یک نفر وجود داشت. از آنجا که ساعت از نیمه شب گذشته بود و مسافران این چند کوپه به خواب رفته بودند، ترجیح دادم به جستجوی خود که ضمنا برای مسافران دیکر کوپه ها مزاحمتی ایجاد نشود، ادامه دهم. در کوپه پنجم فقط دو مسافر وجود داشت. یک زن و مرد نسبتا مسن که به نظر می آمد آنها زن و شوهرند. زن سر بر شانه مرد گذاشته و به خواب رفته بود. مرد همینکه مرا در پشت در کوپه دید، به من فرصت نداد که با زدن چند ضربه به شیشه در کوپه از او برای ورود به آنجا اجازه بگیرم. با حرکت دادن دست راستش به من فهماند که می توانم در آن کوپه همسفر آنها باشم. در کوپه را گشودم و با گفتن شب بخیر داخل شدم و از او تشکر کردم، کیف دستیم را روی صندلی در کنار پنجره و ساک نسبتا بزرگی که با خود داشتم بالای سرم گذاشتم.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا