تاپیک‌های دنباله‌دار دفترچه یادداشت بچه های انجمن

[سمیراخانوم]

سلام به همه :)
این تاپیک دفترچه یادداشت انجمن هست که می تونید اینجا:

-از اتفاقاتی که امروز براتون افتاده بگید
-خاطره تعریف کنید
-از خواسته هاتون توی زندگی بگید
-از انجمن نگاه دانلود بگید!
-معما طرح کنید
-شوخی کنید
-جدی نگیرید!
-اسپم بفرستید!!
و...

این تاپیک با اجازه ی مدیریت سایت اقا رضا گذاشته شده


پس شروع کنید....

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[سمیراخانوم]

خب شروع کننده خودم میشم با اجازتون
امروز درکل روز گندی بود. از صبح با خواهرم درگیرم ..میگه دوستمو بیشتر ازون دوست دارم و منم میگم اون دوستشو بیشتر از من دوست داره ..کلا روز گندی بود تا الان و همش دعوا داشتیم ...دیشب هم شب خیلی خیلی خیلی بدی بود .بهترین رفیقم رو از دست دادم به خاطر بقیه ..خیییلی بد بود و الان با یادش اتیش میگیرم ...خیلی رفیق خوبی بود ولی چه کنیم که قسمت نبود با هم بمونیم ...

اگه این رو میبینی بهت میگم واقعا ازت تشکر میکنم که اینقدر خوووووبی و وااااقعا متاسفم که مجبور شدم سنگ دل باشم ....
یاحق

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[Eِłåĥę]

امروز از صبح استرس دارم:aiwan_light_sad:
یعنی خیلی وقته دارم امروز زیاد شد
دارم تعیین رشته میکنم و هنگ کردم
نمیخوام امسالم بیکار بمونم،خداکنه قبوووول بشم فقط:aiwan_light_umnik2:
تا الان یه جور هیجان و استرس داشتم از این به بعد هم یه جور دیگه
الان گیر کردم چیا رو بزنم
منتظرم علیرضا بیاد کمک
من گیجم:aiwan_light_girl_to_take_umbrage2:

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[سمیراخانوم]

بازم دیشب یه شب بد بود و به خاطر یه نفر دوستم بلاکم کرد ...خیلی خیلی خیلی قلبم شکست و امیدوارم خودش برگرده قبل ازینکه از قلبم بیرونش کنم


همین الان هم یه خبر بد شنیدم ..کیمیا ..رفیقم.خواهرم.زندگیییم میخاد 2 سال دیگه بره کانادا و من تنها میشم ..همینحوری ازش دور هستم اونوخ خیلی خیلی دور میشم


ناراحتم ازینکه به خاطر رفیقم باید با قلب یکی بازی کنم و یه نفرو بازیچه ی خودم کردم ...واااقعا متاسفم خدا که بد شدم

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[* عطیه *]

امروز روز نسبتا خوبی بود
البته اگه کل کلامو با عرفان فاکتور بگیرم که تهش به دعوا ختم میشه و ازم کتک میخوره
دلتنگیمم برای روزای خوب مدرسه فاکتور بگیرمر
سوتی ای که دادم امروزو چیکاااار کنممممم؟؟؟؟

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[فرشته رحمانی]

امروز... هوم! چندان جالب نبود اما شکرخدا
دیروز رو بیشتر دوس داشتم
هوا پاییزی دلا آروم و خنده ها از ته دل بود
امروز همش مشغول درس و خواب بودم
بالاخره میخام برم دنبال دلم و رشته ای که دوس دارم
انشاءالله که بشه :-)

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[Bi_Nam]

خوب بد خنثی؟؟؟؟
کدومشو باید بزارم اسم امروز؟؟؟؟
عزیز ترین ادم زندگیم داره دوباره میره
خدایا دوباره و دوباره و دوباره . . .
چرا عادی نمیشه
قلبمم نا هماهنگ میزنه . . .
اهای مسافر روزای تنهاییم
داری میری برو سفر سلامت . . .

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[Sogol_tisratil]

مثه روزای دیگه تکراری بود اما رفته بودم تو فاز بیخیال دنیا
دیگه تابستون بدون دوستم صفایی نداره...
درکل برای من که روز خوبی بود.یکم پسر داییمو زدم و یکم کلش اف کلنز بازی کردم.
اما رفتیم خرید :/وایی که چقدر از خرید متنفرم اما یه قسمتشو واقعا دوست داشتم:
با مامانم رفتیم فست فود فروشی و منم یه دلی از عزا در اوردمممم.هوووم واقعا عاشق غذا هم هستم.
خخخ فک کنم نیکا اینو ببینه کلی فحشم بده که بدون اون رفتم فست فود فروشی!

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[سمیراخانوم]

امروز؟؟ روز خوبی بود چون تولد بهترین رفیقم بود ..همون رفیقی که منو فراموش کرد ولی من همیشه و همیشه و همیشه دوسش دارم ..میدونم دوسمداره و داره لج میکنه. ولی نمیدونه این لجش داره منو از خودش دور میکنه ....امیدوارم هرچی سریعتر برگرده وگرنه کاری میشه که نباید بشه

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود

 

[Hima]

خب امروزززز خیلییییی خوووب بود
خب چون هم یه چند تا بچه های انجمنو یه کوچولووووو اذیت کردم
بعد دختر عموم اومد کلی باهاش مسخره بازی در اوردیم
بعد ذرت درست کردیم که متاسفانه نه نمک داشت نه مزه هم سوخت:aiwan_lightff_blum:
قسمت قشنگـــــــ ترش هانی دختر اون یکی عموم اومد که دیگه هیچچچ
خلاصه کلا که خوب بود ...
البته اگه اون قسمت ظرف شستنو شکستن لیوانو نادیده بگیریم ولی خب تقصیر زهرا بود اگه هلم نمی کرد نمیو فتاد
تاشب........Hapydancsmil

انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود