اگر دروغ رنگ داشت، هر روز شاید ده ها رنگین کمان، در دهان ما نفطه می بست وبیرنگی ،کمیاب ترین چیز ها بود.
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت،عاشقان،سکوت شب را ویران می کردند.
اگر به راستی خواستن توانستن بود محال نبود وصال،
و عاشقان که همیشه خواهانند،همیشه می توانستند تنهاباشند.
اگر گـ ـناه وزن داشت،هیچکس را توان آن نبود که قدمی بردارد،خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله می کردند،ومن شاید؛کمر شکسته ترین بودم.
اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لبهایمان سخن نمی گفتند،و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان،جستجو نمی کردیم.
اگر دیوار نبود،نزدیک تر بودیم؛با اولین خمیازه به خواب میرفتیم،وهر عادت مکرر را در میان 24زندان،حبس نمی کردیم.
اگرخواب حقیقت داشت؛همیشه خواب بودیم.
هیچ رنجی،بدون گنج نبود؛ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند.
اگر همه ثروت داشتند؛دل ها،سکه ها را بیش ازخدا نمی پرستیدند.
ویک نفر در خیابان خواب گندم نمی دید؛تا دیگران از سر جوانمردی،بی ارزش ترین سکه هایشان را نثار او کنند.
اما بی گمان،صفا و سادگی می مرد،اگر همه ثروت داشتند.
اگر مرگ نبود؛همه کافر بودند،و زندگی،بی ارزش ترین کالا بود.
ترس نبود؛زیبایی نبود؛وخوبی هم شاید.
اگر عشق نبود؛به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری.... بی گمان پیش از این ها مرده بودیم.......
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت،عاشقان،سکوت شب را ویران می کردند.
اگر به راستی خواستن توانستن بود محال نبود وصال،
و عاشقان که همیشه خواهانند،همیشه می توانستند تنهاباشند.
اگر گـ ـناه وزن داشت،هیچکس را توان آن نبود که قدمی بردارد،خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله می کردند،ومن شاید؛کمر شکسته ترین بودم.
اگر غرور نبود چشم هایمان به جای لبهایمان سخن نمی گفتند،و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان،جستجو نمی کردیم.
اگر دیوار نبود،نزدیک تر بودیم؛با اولین خمیازه به خواب میرفتیم،وهر عادت مکرر را در میان 24زندان،حبس نمی کردیم.
اگرخواب حقیقت داشت؛همیشه خواب بودیم.
هیچ رنجی،بدون گنج نبود؛ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند.
اگر همه ثروت داشتند؛دل ها،سکه ها را بیش ازخدا نمی پرستیدند.
ویک نفر در خیابان خواب گندم نمی دید؛تا دیگران از سر جوانمردی،بی ارزش ترین سکه هایشان را نثار او کنند.
اما بی گمان،صفا و سادگی می مرد،اگر همه ثروت داشتند.
اگر مرگ نبود؛همه کافر بودند،و زندگی،بی ارزش ترین کالا بود.
ترس نبود؛زیبایی نبود؛وخوبی هم شاید.
اگر عشق نبود؛به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری.... بی گمان پیش از این ها مرده بودیم.......
دانلود رمان های عاشقانه