دنیای اصطلاحات
آموزش توسط: زهراکلانی سلام خدمت دوستداران ترجمه
طی مدتی که داستان های مختلفی رو ترجمه کردم، این داستان ها پر از اصطلاحات باحالی بودن که معنیشون رو به سختی پیدا کردم.
تصمیم گرفتم این تاپیک رو ایجاد کنم و هر اصطلاحی رو که به چشم دیدم اینجا با شما به اشتراک بزارم.
I'm hard pressed for time at the moment, l'll do it tomorrow
در حال حاضر اصلا وقت ندارم ، فردا آن را انجام می دهم
***
to be hard to please
در مورد شخصی گفته می شود که تا حدودی عیب جو یا مشکل پسند است و بسختی راضی میشود
*****
to be hard up for something
نیاز به چیزی داشتن
****
Jack only said he was ill because he was hard up for an excuse not to go to the party
جک فقط اظهار داشت که مریض است برای اینکه نیاز به عذری داشت که به میهمانی نرود
****
as hard as nails
بدون احساس، بسیار قوی و ستبر
****