- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
کافه سینما-سرویس تلویزیون ایران: در هفتهها و برنامههای آرام اخیر، برنامه هفت تغییرات فراوانی کرده و به نظر میرسد افخمی و فراستی، پس از توهم قدرت روزهای اول و مواجهه با واقعیت در هفتههای بعد، جایگاه و موقعیت حقیقی خود را به عنوان وابستگان به تلویزیون دولتی وابسته به اموال عمومی دریافتهاند. اتفاقی که کافه سینما از آن استقبال میکند. در روزهای ابتدای این دوره برنامه هفت، با وجود آن که برنامه، با حضور افخمی مجری در اتاق یکی از مسئولان به عنوان رییساش آغاز شد، تلقی آنها چیز دیگری بود. او و فراستی پس از مدتها، رسانهای را که از سوی اقتصاد مرکزی، تصمیم گرفته شده بود به دلایلی در اختیار آنها قرار گیرد، به اشتباه به عنوان رسانهای شخصی تلقی کردند که میزان تاثیر و نفوذش [حالا کم یا زیاد] را از حضور آنها میگیرد، و به همین دلیل میپنداشتند این امکان را دارند تا از آن به عنوان یک رسانه شخصی استفاده کنند. وسیلهای برای تسویه حسابها و ابراز نظرهای شخصی، (متاسفانه در پارهای اوقات با فحاشی)، و همچنین ترکتازیهایی که با موقعیت آنها به عنوان نمایندگان مامور و معذور یک رسانه دولتی متعلق به اقتصاد مرکزی همساز نبود. به همین دلیل نه تنها تاثیری بر سینما و جامعه نگذاشتند، که با انبوهی از نقدهایی رو به رو شدند که تنها همین موقعیت تناقضآمیز و در پارهای موارد گذشتهها را به آنها یادآوری میکرد. و این شد که هم افخمی و هم فراستی، حتی همان موقعیت سابق خود را به عنوان سینماگر و منتقد را هم از دست دادند. حمله افخمی به دبیر جشنواره مقاومت، و واکنش سریع و صریح و افشاگرانه رسانههای اصولگرا، جایگاه دست پایین افخمی را در میان مسئولان و سیاستمداران هم برای او آشکار کرد.
حالا هر دو برگشتهاند به دوران پیش از خود، به روزگار سردبیری و اجرای محمود گبرلو. افخمی دیگر میداند که باید به عنوان نماینده رسانه، دور میز بنشیند، تا جایی که ممکن است درباره باقی رسانهها سخنی نگوید، حرف شخصی نزند و اداره کننده جلسه باشد، و در حد یک جلسه نقد فیلم و نه مسعود فراستی را به قول خودش، به عنوان یک "مخالف همیشگی" تقلیل دهد! (آن هم اغلب تنها با حضور کارگردانان جوان و جویای نام سینمای ایران که هنوز در ابتدای راه قرار دارند.)
کافه سینما همانند همیشه، موافق وجود و حضور یک پدیده، در جایگاه "طبیعی" و "واقعی"اش است. پس از این که مجری برنامه هفت، خارج از شانتاژ و توهم شخصی، به موقعیت حقیقیاش واقف شده و حالا دیگر میداند که به عنوان نماینده یک رسانه دولتی، عوض آرزوهای دور و دراز و تسویه حسابهای شخصی با اموال عمومی، تنها وظیفه دارد گرداننده جلسات بحث و نظر دیگران باشد، و از جمله مثلا برای جشنوارههای دولتی، نشست روابط عمومیوار برگزار کند. این همان تفاوت میز دولتی، و رسانه شخصی و کسب و کار خصوصی مبتنی بر داد و ستد واقعی با مردم کشور، در طول سالهاست، که سازندگان این دوره هفت دیر به آن رسیدند، اما خوشحالیم که رسیدند.
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
کافه سینما-سرویس تلویزیون ایران: در هفتهها و برنامههای آرام اخیر، برنامه هفت تغییرات فراوانی کرده و به نظر میرسد افخمی و فراستی، پس از توهم قدرت روزهای اول و مواجهه با واقعیت در هفتههای بعد، جایگاه و موقعیت حقیقی خود را به عنوان وابستگان به تلویزیون دولتی وابسته به اموال عمومی دریافتهاند. اتفاقی که کافه سینما از آن استقبال میکند. در روزهای ابتدای این دوره برنامه هفت، با وجود آن که برنامه، با حضور افخمی مجری در اتاق یکی از مسئولان به عنوان رییساش آغاز شد، تلقی آنها چیز دیگری بود. او و فراستی پس از مدتها، رسانهای را که از سوی اقتصاد مرکزی، تصمیم گرفته شده بود به دلایلی در اختیار آنها قرار گیرد، به اشتباه به عنوان رسانهای شخصی تلقی کردند که میزان تاثیر و نفوذش [حالا کم یا زیاد] را از حضور آنها میگیرد، و به همین دلیل میپنداشتند این امکان را دارند تا از آن به عنوان یک رسانه شخصی استفاده کنند. وسیلهای برای تسویه حسابها و ابراز نظرهای شخصی، (متاسفانه در پارهای اوقات با فحاشی)، و همچنین ترکتازیهایی که با موقعیت آنها به عنوان نمایندگان مامور و معذور یک رسانه دولتی متعلق به اقتصاد مرکزی همساز نبود. به همین دلیل نه تنها تاثیری بر سینما و جامعه نگذاشتند، که با انبوهی از نقدهایی رو به رو شدند که تنها همین موقعیت تناقضآمیز و در پارهای موارد گذشتهها را به آنها یادآوری میکرد. و این شد که هم افخمی و هم فراستی، حتی همان موقعیت سابق خود را به عنوان سینماگر و منتقد را هم از دست دادند. حمله افخمی به دبیر جشنواره مقاومت، و واکنش سریع و صریح و افشاگرانه رسانههای اصولگرا، جایگاه دست پایین افخمی را در میان مسئولان و سیاستمداران هم برای او آشکار کرد.
حالا هر دو برگشتهاند به دوران پیش از خود، به روزگار سردبیری و اجرای محمود گبرلو. افخمی دیگر میداند که باید به عنوان نماینده رسانه، دور میز بنشیند، تا جایی که ممکن است درباره باقی رسانهها سخنی نگوید، حرف شخصی نزند و اداره کننده جلسه باشد، و در حد یک جلسه نقد فیلم و نه مسعود فراستی را به قول خودش، به عنوان یک "مخالف همیشگی" تقلیل دهد! (آن هم اغلب تنها با حضور کارگردانان جوان و جویای نام سینمای ایران که هنوز در ابتدای راه قرار دارند.)
کافه سینما همانند همیشه، موافق وجود و حضور یک پدیده، در جایگاه "طبیعی" و "واقعی"اش است. پس از این که مجری برنامه هفت، خارج از شانتاژ و توهم شخصی، به موقعیت حقیقیاش واقف شده و حالا دیگر میداند که به عنوان نماینده یک رسانه دولتی، عوض آرزوهای دور و دراز و تسویه حسابهای شخصی با اموال عمومی، تنها وظیفه دارد گرداننده جلسات بحث و نظر دیگران باشد، و از جمله مثلا برای جشنوارههای دولتی، نشست روابط عمومیوار برگزار کند. این همان تفاوت میز دولتی، و رسانه شخصی و کسب و کار خصوصی مبتنی بر داد و ستد واقعی با مردم کشور، در طول سالهاست، که سازندگان این دوره هفت دیر به آن رسیدند، اما خوشحالیم که رسیدند.
سرویس تلویزیون ایران کافه سینما
آذر 1395
[/BCOLOR]آذر 1395