بیوگرافی شاعران زندگي*نامه*ي فروغ فرخزاد

  • شروع کننده موضوع hiva-shz
  • بازدیدها 333
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

hiva-shz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/17
ارسالی ها
1,931
امتیاز واکنش
622
امتیاز
356
فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه و يا آن گونه که پوران فرخزاد، خواهرش می گويد در هشتم دی ماه 1313 در تهران به دنيا آمد. در شانزده سالگی با پرويز شاپور، نويسنده، ازدواج کرد که حاصل آن پسری به نام کاميار(تنها فرزندش) که در سال 1331 به دنيا آمد. اين ازدواج در سال 1334 به طلاق انجاميد.
forugh.jpg
آشنايی فروغ با ابراهيم گلستان، نويسنده و فيلمساز، پای او را به دنيای فيلم و سينما کشانيد و تا پيش از مرگش در بهمن 1345 در "کارگاه فيلم گلستان" به عنوان تدوينگر فيلم مشغول بود. حاصل کار او از دوران "کارگاه فيلم گلستان"، فيلم مستند "خانه سياه است" (1341) بود که از بهترين های سينمای مستند ايران محسوب می شود. اين فيلم از جشنواره فيلم کوتاه اوبرهاوزن به جايزه نخست دست يافت.

فروغ نخستين دفتر شعرش را با عنوان " اسير" در سال 1331 منتشر کرد. پس از آن مجموعه شعرهای "ديوار" و "عصيان" به چاپ رسيد.

در ۱۳۴۲ فروغ در نمايش "شش شخصيت در جستجوی نويسنده" نوشته لوئيجی پير اندلو و به کارگردانی پری صابری بازی کرد و در اواخر همان سال مجموعه "تولدی ديگر" با تيراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مرواريد منتشر شد.
ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
شعر ديگری از فروغ است که در سال 1343 منتشر شد.
فروغ فرخزاد در روز 24 بهمن 1345 در سانحه رانندگی جان سپرد و در قبرستان ظهيرالدوله دفن شد
 
  • پیشنهادات
  • Mch:)

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    461
    امتیاز واکنش
    2,147
    امتیاز
    441
    سن
    23
    بیوگرافی و زندگی نامه فروغ فرخزاد :
    فروغ فرخزاد در 8 دی سال 1313 به دنیا آمد. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ با مجموعه‌های اسیر ، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد . سپس آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او ، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر ، با انتشار مجموعه تولدی دیگر تحسین گسترده‌ای را برانگیخت ، سپس مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت نماید. بعد از نیما یوشیج فروغ در کنار احمد شاملو ، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری از پیشگامان شعر معاصر فارسی است . نمونه‌های برجسته و اوج شعر نوی فارسی در آثار فروغ و شاملو پدیدار گردید. فروغ فرخزاد در 24 بهمن سال 1345 در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.
    images

    شعری از فروغ فرخزاد :

    ای هفت سالگی
    ای لحظهٔ شگفت عزیمت
    بعد از تو هر چه رفت ، در انبوهی از جنون و جهالت رفت



    بعد از تو پنجره که رابـ ـطه ای بود سخت زنده و روشن
    میان ما و پرنده
    میان ما و نسیم
    شکست
    شکست
    شکست
    بعد از تو آن عروسک خاکی
    که هیچ چیز نمی گفت ، هیچ چیز به جز آب ، آب ، آب
    در آب غرق شد .

    بعد از تو ما صدای زنجره ها را کشتیم
    و به صدای زنگ ، که از روی حرف های الفبا بر می خاست
    و به صدای سوت کارخانه های اسلحه سازی دل بستیم

    بعد از تو که جای بازیمان میز بود
    از زیر میزها به پشت میزها
    و از پشت میزها
    به روی میزها رسیدیم
    و روی میزها بازی کردیم
    و باختیم ، رنگ تو را باختیم ، ای هفت سالگی .

    بعد از تو ما به هم خــ ـیانـت کردیم
    بعد از تو تمام یادگاری ها را
    با تکه های سرب ، و با قطره های منفجر شدهٔ خون
    از گیجگاه های گچ گرفتهٔ دیوارهای کوچه زدودیم .
    بعد از تو ما به میدان ها رفتیم
    و داد کشیدیم :
    ( زنده باد
    مرده باد )

    و در هیاهوی میدان ، برای سکه های کوچک آوازه خوان
    که زیرکانه به دیدار شهر آمده بودند ، دست زدیم .
    بعد از تو ما که قاتل یکدیگر بودیم
    برای عشق قضاوت کردیم
    و همچنان که قلبهامان
    در جیب هایمان نگران بودند
    برای سهم عشق قضاوت کردیم .

    بعد از تو ما به قبرستانها رو آوردیم
    و مرگ ، زیر چادر مادربزرگ نفس می کشید
    و مرگ ، آن درخت تناور بود
    که زنده های این سوی آغاز
    به شاخه های ملولش دخیل می بستند
    و مرده های آن سوی پایان
    به ریشه های فسفریش چنگ می زدند
    و مرگ روی آن ضریح مقدس نشسته بود
    که در چهار زاویه اش ، ناگهان چهار لالهٔ آبی روشن شدند .

    صدای باد می آید
    صدای باد می آید ، ای هفت سالگی

    بر خاستم و آب نوشیدم
    و ناگهان به خاطر آوردم
    که کشتزارهای جوان تو از هجوم ملخها چگونه ترسیدند .
    چه قدر باید پرداخت
    چه قدر باید
    برای رشد این مکعب سیمانی پرداخت ؟

    ما هر چه را که باید
    از دست داده باشیم ، از دست داده ایم
    ما بی چراغ به راه افتادیم
    و ماه ، ماه ، ماه ِ مادهٔ مهربان ، همیشه در آنجا بود
    در خاطرات کودکانهٔ یک پشت بام کاهگلی
    و بر فراز کشتزارهای جوانی که از هجوم ملخ ها می ترسیدند

    چه قدر باید پرداخت ؟ ...
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    75
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    88
    پاسخ ها
    2
    بازدیدها
    113
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    100
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    247
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    232
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    148
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    207
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    160
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    183
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    162
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    321
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    1,012
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    137
    بالا