در 23 و 24 فروردین 1300 در کرمانشاه میان نیروی ژاندارمها و قوای محلی درگیری شدیدی رخ داد که باعث قربانی شدن بالغ بر 120 نفر از طرفین شد. سید ضیا نخست وزیر وقت از نیروی ژاندارم خواسته بود که صارمالدوله والی کرمانشاه را دستگیر و به تهران بیاورند. صارم الدوله که از رجال دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود، روابط نزدیکی با انگلیسیها داشت و زمانی که وزیر مالیه کابینه وثوقالدوله بود در انعقاد قرارداد 1919 نقش داشت. مقاله زیر نگاهی به زندگی سیـاس*ـی او دارد.
اکبر میرزا مشهور به مسعود ملقب به صارمالدوله از رجال مشهور و نقش آفرین اواخر عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی متولد 1263شمسی (1304 قمری) در اصفهان است. وی یکی از 12 پسر مسعود میرزا ظل السلطان و از نوادگان ناصرالدین شاه قاجار است که فوقالعاده مورد توجه پدر بود. علوم قدیم را نزد دانشمندان عصر خویش و زبان انگلیسی و فرانسه را نزد معلمان خارجی فراگرفت.
پس از انجام تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن دروس مختلف برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد و در یکی از مدارس شبانهروزی لندن تحت نظر علاءالسلطنه، وزیرمختار وقت ایران در انگلیس در رشته اقتصاد و سیاست تحصیل کرد و قبل از مشروطیت به ایران بازگشت. چند سفر دیگر با پدر و برادران خود به اروپا رفت، ولی کار مهمی در دستگاه دولتی نداشت و البته در اصفهان گاهی در امور نظامیمداخله میکرد.
بعد از فوت مظفرالدینشاه برای سلطنت برادرش جلالالدوله به فعالیت پرداخت، ولی مورد غضب محمدعلیشاه واقع شد و مغضوباً به اروپا رفت و در انگلستان برای سرنگونی شاه به فعالیت پرداخت و سرانجام پس از خلع محمدعلی شاه و خروج وی از ایران به تهران آمد و در زمره رجال قرار گرفت. مدتی رئیس افواج کشور (فرمانده ارتش) و ریاست قشون فارس را بر عهده داشت. صارمالدوله به مانند پدر از طرفداران پروپا قرص انگلستان به شمار میآمد.
وی زمانی به عنوان معاون وزیر داخله به فعالیت پرداخت تا آنکه در 1294 که عبدالحسن میرزا فرمانفرما به رئیسالوزرایی منصوب شد، صارمالدوله به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد. مدت این وزارت از 2 ماه تجـ*ـاوز نکرد پس از سقوط فرمانفرما، در کابینه سپهدار تنکابنی به وزارت امورخارجه برگزیده شد. در همین دولت بود که در مقابل دریافت هر ماه 200 هزار تومان از دولت انگلیس موافقت شد که کنترل مالیه و قشون به آنها واگذار شود. صارمالدوله گذشته از مسوولیت مشترک وزیران به عنوان وزیر امورخارجه در این خبط با خــ ـیانـت مداخله داشت. او در آن سمت توانست پدر خود ظلالسلطان را مجدداً به حکومت اصفهان منصوب کند.
در 1297 که وثوقالدوله برای بار دوم به رئیسالوزرایی رسید، اکبر میرزا به عنوان وزیر مالیه تعیین و معرفی شد. در آن کابینه نصرتالدوله وزیر عدلیه بود. وثوقالدوله از اولین روزهای تصدی ریاست دولت با انگلستان برای انعقاد یک قرارداد وارد مذاکره شد. نصرتالدوله و صارمالدوله وزرای عدلیه و مالیه نیز در آن مذاکرات شرکت تام و تمام داشتند. در ضمن مذاکره برای قرارداد1919، گروه 3 نفری عنوان کردند که تنها راه حل پذیرش قرارداد فوق، پرداخت رشوه یا اعمال فشار است. آنها مبلغ 500 هزار تومان درخواست کردند پس از گفتوگوهای فراوان، کاکس به گروه 3 نفره قبولاند که مبلغ را به 400 هزار تومان (131000لیره) تقلیل دهند و قرار شد این مبلغ به این ترتیب تقسیم شود. نخستوزیر، وثوقالدوله 200 هزار تومان، فیروز میرزانصرتالدوله وزیر عدلیه 100 هزار تومان، اکبر میرزاصارمالدوله 100 هزار تومان. کاکس اعتباری به مبلغ مذکور به نام صارمالدوله نزد بانک شاهنشاهی باز کرد و آن را قسط اول وام 2 میلیون لیرهای خواند که قرار بود به ایران پرداخت شود. گروه 3نفره ضمانت اجرایی باز پرداخت وام را گمرکهای سیستان، کرمانشاه و آذربایجان قراردادند. همچنین این 3 نفر برای امنیت شخصی و تأمین آتیه خویش در قبال پیشامدهای بعد از تصویب قرارداد، تقاضا کردند حکومت انگلستان در صورت ایجاد مشکل، هر سه نفر را در یکی از مستملکات خود به عنوان پناهنده سیـاس*ـی بپذیرد و حقوقی معادل عایدات شخصی آنها در ایران به آنها پرداخت کند. وزیر مختار بریتانیا در تهران با قسمت اول درخواست موافقت کرد، اما درخواست دوم را نپذیرفت. سرانجام قرارداد در 17مرداد1297 شمسی (1919میلادی) به امضا رسید. وقتی موج مخالفت علیه قرارداد در ایران به اوج رسید، موضوع رشوهگیری وزرا نیز مطرح شد. با توجه به اوضاع ویران اقتصادی ایران در آن عصر مبلغ رشوه دریافتی کلان بود. در این میان اقداماتی از سوی صارمالدوله برای کاستن از فشارها صورت گرفت. جیمز مک مورای رئیس بانک شاهنشاهی ایران در نامهای به راجرز یکی از مدیران بانک در لندن توضیح داد که سفارت بریتانیا در تهران از او خواسته است با اکبر میرزا یکی از دریافتکنندگان پول صحبت کند و او را از گرفتاری نجات دهد. اکبر میرزا طرحی داده بود به این شرح که مقداری از 2 میلیون لیرهای که قرار است در چارچوب قرارداد به عنوان وام به دولت ایران پرداخت شود، به طرف ایرانی داده شود و تمهیدی اندیشیده شود تا وجوه پرداخت شده جزیی از قسط اول وامی که باید به ایران پرداخت میشد تلقی شود. صارمالدوله درخواست کرد بانک شاهنشاهی اعلام کند که چون ارزش نرخ ریال در برابر لیره کاسته شده است، به هنگام پرداخت 130 هزار لیره از معادل ریالی که باید پرداخت میشد کاسته شده است. مک مورای به تقاضای وی عمل کرد و کابینه از سقوط نجات یافت. علاوه بر مسائل فوق و مخالفتهای داخلی و خارجی در خود کابینه هم اختلاف و دودستگی ایجاد شد. وثوق از رفتار صارمالدوله در وزارت مالیه دل خوشی نداشت و به رشوه خواری او مظنون بود. روابط تیره میان آن دو و حمایت کاکس از صارمالدوله موجب شد که سرانجام وثوقالدوله در 1920 در زمان ترمیم کابینه خود، صارمالدوله را از عضویت در هیئت دولت برکنار کند. بهرغم این اقدامات سرانجام وثوقالدوله از رئیس الوزرایی برکنار شد و قرارداد نیز به تصویب مجلس نرسید. صارمالدوله بعدها در خصوص رشوه دریافتی اعلام کرد... این مبلغ را وزارت دارایی به نام پیش پرداخت وام قبول کرد و علت این که جزء درآمد خزانه نیامد آن بود که دولت مجبور بود روزانه مبلغی به روزنامه نویسها بدهد و از آنها برای پیشرفت مقاصدش کمک بگیرد. دیگر آن که مسافرت بی موقع احمدشاه به فرنگ اتفاق افتاد و در آن موقع خزانه خالی کشور امکانی برای مسافرت شاه به اروپا باقی نمیگذاشت. یک عده از اجزای دربار هر روز به وزارت دارایی برای خرج سفر شاه فشار میآوردند، این بود که قسمت مهم از این مبلغ را برای هزینه سفر شاه تسلیم دربار کردیم مبلغی از این پول هم صرف خرید اسلحه و تفنگدار و سوار در حکومت کرمانشاه شد و مابقی هم به خرید املاک خالصه در آذربایجان اختصاص داده شد.
صارمالدوله پس از کنار رفتن از کابینه در سال 1299حکمران کرمان شد و در سال1300 به حکمرانی کرمانشاه رسید. بعد از کودتای 1299 و نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی، صارمالدوله قصد خروج از ایران داشت. به قصر شیرین رفت که از آنجا ایران را ترک کند اما منصرف شد و مجدداً به کرمانشاه بازگشت. سید ضیاء پس از کودتا فهرستی از رجالی که از اطاعت دولت کودتا سرباز زده و باید توقیف میشدند، تهیه کرد. از جمله این افراد اکبر میرزا صارمالدوله بود. سید ضیاء، ماژور محمود خان پولادین و چند صاحب منصب دیگر را به کرمانشاه فرستاد و به ژاندارمری کرمانشاه دستور داد تحت امر پولادین قرار گیرند. پولادین پس از ورود به کرمانشاه با ژاندارم های مقیم، عمارت حکومتی را محاصره کردند. صارمالدوله به قوای محلی خود که متجاوز از 150 نفر مسلح بودند دستور تیراندازی داد. در نتیجه در روزهای 23 و 24 فروردین جنگ بین دو طرف در گرفت. سرانجام نیروی ژاندارم پیروز شد و افراد والی خلع سلاح شدند، صارمالدوله دستگیر و به تهران اعزام شد.
پس از ورود به تهران به زندان قصر اعزام شد. سید ضیاء از او میخواست که رشوه دریافتی را پس دهد تا اجازه داده شود تحت حمایت انگلیس کشور را ترک گوید. وی تا پایان حکومت سید ضیاء در زندان ماند. صارمالدوله پس از آزادی تا سال 1307گاهی در تهران و گاهی در اصفهان مشغول رسیدگی به املاک خود بود ولی با ارکان حکومت مانند نصرتالدوله و تیمورتاش مراوده داشت. در دوره هفتم از اصفهان به نمایندگی مجلس انتخاب شد. چند ماهی در مجلس بود که اوضاع فارس آشفته شد و عشایر سر به طغیان برداشتند.
تدابیر نظامی دولت به جایی نرسید و به پیشنهاد نصرتالدوله، رضا شاه صارمالدوله را والی فارس کرد و به وی اختیاراتی داد. این انتصاب نه تنها کاری از پیش نبرد، بلکه اوضاع منطقه آشفتهتر شد. ناگزیر امیر لشکر حبیباللهخان شکیبایی به شیراز رفت و اوضاع را بررسی کرد و به شاه گزارش داد که در شورش عشایر انگشت نصرتالدوله و صارمالدوله در کار است. در تهران نصرتالدوله توقیف شد و صارمالدوله والی فارس با طیاره به تهران انتقال یافته به زندان رفت. چندی در زندان بود تا آنکه رضاشاه از وی مطالبه پولی را که از انگلیس برای انعقاد قرارداد گرفته بود، کرد. صارمالدوله نیز در 4 قسط لیرههای دریافتی را به خزانه دولت بازگردانید و از زندان آزاد شد ولی از آن تاریخ گوشه نشینی را اختیار کرد و جز به امور کشاورزی و ملکداری به کار دیگری نپرداخت. شاید علت اینکه رضا شاه او را از میان نبرد، نشانی بود که از دولت انگلستان دریافت کرده بود زیرا جان و مال دارنده نشان از هر تعرضی مصون بود. رضاشاه در شهریور1320 از سلطنت استعفا داد و عازم اصفهان شد تا در منزل صارمالدوله ساکن شود اما وی روی خوش نشان نداد و منزل کازرونی را برای توقف شاه سابق در نظر گرفت.
صارمالدوله در دوره محمدرضا شاه در سال 1328 برای عضویت مجلس موسسان انتخاب شد. در سالهای بعد هم ریاست جمعیت شیرو خورشید اصفهان، ریاست شورای کشاورزی اصفهان، ریاست شورای فرهنگی، ریاست باشگاه لاینز بینالمللی منطقه را نیز بر عهده داشت. لازم به ذکر است که وی دارای نشانهای امیر تومانی، قدس و نشانهای عالیه از کشورهای انگلستان، فرانسه، روسیه و ترکیه بود. صارمالدوله املاک زیادی در اصفهان داشت که از یکسال قبل از اصلاحات ارضی شروع به فروش آنها کرد، به طوری که در زمان اصلاحات ارضی تمام املاک به فروش رفته بود. صارمالدوله داماد میرزا علیاصغرخان اتابک بود. در جوانی با افتخار اعظم یکی از دختران چهارگانه اتابک پیوند زناشویی بست و ثمره ازدواج وی 2 دختر و یک پسر بود. حسناکبر و مهندس خسرو هدایت دامادهای وی بودند.
صارمالدوله در اواخر عمر در اثر بیماریهای گوناگون وضع بد و تأسفباری داشت و غالباً با داروهای مسکن به خواب میرفت. وی در سال 1354 در حدود 90 سالگی در اصفهان درگذشت.
اکبر میرزا مشهور به مسعود ملقب به صارمالدوله از رجال مشهور و نقش آفرین اواخر عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی متولد 1263شمسی (1304 قمری) در اصفهان است. وی یکی از 12 پسر مسعود میرزا ظل السلطان و از نوادگان ناصرالدین شاه قاجار است که فوقالعاده مورد توجه پدر بود. علوم قدیم را نزد دانشمندان عصر خویش و زبان انگلیسی و فرانسه را نزد معلمان خارجی فراگرفت.
پس از انجام تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن دروس مختلف برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد و در یکی از مدارس شبانهروزی لندن تحت نظر علاءالسلطنه، وزیرمختار وقت ایران در انگلیس در رشته اقتصاد و سیاست تحصیل کرد و قبل از مشروطیت به ایران بازگشت. چند سفر دیگر با پدر و برادران خود به اروپا رفت، ولی کار مهمی در دستگاه دولتی نداشت و البته در اصفهان گاهی در امور نظامیمداخله میکرد.
بعد از فوت مظفرالدینشاه برای سلطنت برادرش جلالالدوله به فعالیت پرداخت، ولی مورد غضب محمدعلیشاه واقع شد و مغضوباً به اروپا رفت و در انگلستان برای سرنگونی شاه به فعالیت پرداخت و سرانجام پس از خلع محمدعلی شاه و خروج وی از ایران به تهران آمد و در زمره رجال قرار گرفت. مدتی رئیس افواج کشور (فرمانده ارتش) و ریاست قشون فارس را بر عهده داشت. صارمالدوله به مانند پدر از طرفداران پروپا قرص انگلستان به شمار میآمد.
وی زمانی به عنوان معاون وزیر داخله به فعالیت پرداخت تا آنکه در 1294 که عبدالحسن میرزا فرمانفرما به رئیسالوزرایی منصوب شد، صارمالدوله به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد. مدت این وزارت از 2 ماه تجـ*ـاوز نکرد پس از سقوط فرمانفرما، در کابینه سپهدار تنکابنی به وزارت امورخارجه برگزیده شد. در همین دولت بود که در مقابل دریافت هر ماه 200 هزار تومان از دولت انگلیس موافقت شد که کنترل مالیه و قشون به آنها واگذار شود. صارمالدوله گذشته از مسوولیت مشترک وزیران به عنوان وزیر امورخارجه در این خبط با خــ ـیانـت مداخله داشت. او در آن سمت توانست پدر خود ظلالسلطان را مجدداً به حکومت اصفهان منصوب کند.
در 1297 که وثوقالدوله برای بار دوم به رئیسالوزرایی رسید، اکبر میرزا به عنوان وزیر مالیه تعیین و معرفی شد. در آن کابینه نصرتالدوله وزیر عدلیه بود. وثوقالدوله از اولین روزهای تصدی ریاست دولت با انگلستان برای انعقاد یک قرارداد وارد مذاکره شد. نصرتالدوله و صارمالدوله وزرای عدلیه و مالیه نیز در آن مذاکرات شرکت تام و تمام داشتند. در ضمن مذاکره برای قرارداد1919، گروه 3 نفری عنوان کردند که تنها راه حل پذیرش قرارداد فوق، پرداخت رشوه یا اعمال فشار است. آنها مبلغ 500 هزار تومان درخواست کردند پس از گفتوگوهای فراوان، کاکس به گروه 3 نفره قبولاند که مبلغ را به 400 هزار تومان (131000لیره) تقلیل دهند و قرار شد این مبلغ به این ترتیب تقسیم شود. نخستوزیر، وثوقالدوله 200 هزار تومان، فیروز میرزانصرتالدوله وزیر عدلیه 100 هزار تومان، اکبر میرزاصارمالدوله 100 هزار تومان. کاکس اعتباری به مبلغ مذکور به نام صارمالدوله نزد بانک شاهنشاهی باز کرد و آن را قسط اول وام 2 میلیون لیرهای خواند که قرار بود به ایران پرداخت شود. گروه 3نفره ضمانت اجرایی باز پرداخت وام را گمرکهای سیستان، کرمانشاه و آذربایجان قراردادند. همچنین این 3 نفر برای امنیت شخصی و تأمین آتیه خویش در قبال پیشامدهای بعد از تصویب قرارداد، تقاضا کردند حکومت انگلستان در صورت ایجاد مشکل، هر سه نفر را در یکی از مستملکات خود به عنوان پناهنده سیـاس*ـی بپذیرد و حقوقی معادل عایدات شخصی آنها در ایران به آنها پرداخت کند. وزیر مختار بریتانیا در تهران با قسمت اول درخواست موافقت کرد، اما درخواست دوم را نپذیرفت. سرانجام قرارداد در 17مرداد1297 شمسی (1919میلادی) به امضا رسید. وقتی موج مخالفت علیه قرارداد در ایران به اوج رسید، موضوع رشوهگیری وزرا نیز مطرح شد. با توجه به اوضاع ویران اقتصادی ایران در آن عصر مبلغ رشوه دریافتی کلان بود. در این میان اقداماتی از سوی صارمالدوله برای کاستن از فشارها صورت گرفت. جیمز مک مورای رئیس بانک شاهنشاهی ایران در نامهای به راجرز یکی از مدیران بانک در لندن توضیح داد که سفارت بریتانیا در تهران از او خواسته است با اکبر میرزا یکی از دریافتکنندگان پول صحبت کند و او را از گرفتاری نجات دهد. اکبر میرزا طرحی داده بود به این شرح که مقداری از 2 میلیون لیرهای که قرار است در چارچوب قرارداد به عنوان وام به دولت ایران پرداخت شود، به طرف ایرانی داده شود و تمهیدی اندیشیده شود تا وجوه پرداخت شده جزیی از قسط اول وامی که باید به ایران پرداخت میشد تلقی شود. صارمالدوله درخواست کرد بانک شاهنشاهی اعلام کند که چون ارزش نرخ ریال در برابر لیره کاسته شده است، به هنگام پرداخت 130 هزار لیره از معادل ریالی که باید پرداخت میشد کاسته شده است. مک مورای به تقاضای وی عمل کرد و کابینه از سقوط نجات یافت. علاوه بر مسائل فوق و مخالفتهای داخلی و خارجی در خود کابینه هم اختلاف و دودستگی ایجاد شد. وثوق از رفتار صارمالدوله در وزارت مالیه دل خوشی نداشت و به رشوه خواری او مظنون بود. روابط تیره میان آن دو و حمایت کاکس از صارمالدوله موجب شد که سرانجام وثوقالدوله در 1920 در زمان ترمیم کابینه خود، صارمالدوله را از عضویت در هیئت دولت برکنار کند. بهرغم این اقدامات سرانجام وثوقالدوله از رئیس الوزرایی برکنار شد و قرارداد نیز به تصویب مجلس نرسید. صارمالدوله بعدها در خصوص رشوه دریافتی اعلام کرد... این مبلغ را وزارت دارایی به نام پیش پرداخت وام قبول کرد و علت این که جزء درآمد خزانه نیامد آن بود که دولت مجبور بود روزانه مبلغی به روزنامه نویسها بدهد و از آنها برای پیشرفت مقاصدش کمک بگیرد. دیگر آن که مسافرت بی موقع احمدشاه به فرنگ اتفاق افتاد و در آن موقع خزانه خالی کشور امکانی برای مسافرت شاه به اروپا باقی نمیگذاشت. یک عده از اجزای دربار هر روز به وزارت دارایی برای خرج سفر شاه فشار میآوردند، این بود که قسمت مهم از این مبلغ را برای هزینه سفر شاه تسلیم دربار کردیم مبلغی از این پول هم صرف خرید اسلحه و تفنگدار و سوار در حکومت کرمانشاه شد و مابقی هم به خرید املاک خالصه در آذربایجان اختصاص داده شد.
صارمالدوله پس از کنار رفتن از کابینه در سال 1299حکمران کرمان شد و در سال1300 به حکمرانی کرمانشاه رسید. بعد از کودتای 1299 و نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی، صارمالدوله قصد خروج از ایران داشت. به قصر شیرین رفت که از آنجا ایران را ترک کند اما منصرف شد و مجدداً به کرمانشاه بازگشت. سید ضیاء پس از کودتا فهرستی از رجالی که از اطاعت دولت کودتا سرباز زده و باید توقیف میشدند، تهیه کرد. از جمله این افراد اکبر میرزا صارمالدوله بود. سید ضیاء، ماژور محمود خان پولادین و چند صاحب منصب دیگر را به کرمانشاه فرستاد و به ژاندارمری کرمانشاه دستور داد تحت امر پولادین قرار گیرند. پولادین پس از ورود به کرمانشاه با ژاندارم های مقیم، عمارت حکومتی را محاصره کردند. صارمالدوله به قوای محلی خود که متجاوز از 150 نفر مسلح بودند دستور تیراندازی داد. در نتیجه در روزهای 23 و 24 فروردین جنگ بین دو طرف در گرفت. سرانجام نیروی ژاندارم پیروز شد و افراد والی خلع سلاح شدند، صارمالدوله دستگیر و به تهران اعزام شد.
پس از ورود به تهران به زندان قصر اعزام شد. سید ضیاء از او میخواست که رشوه دریافتی را پس دهد تا اجازه داده شود تحت حمایت انگلیس کشور را ترک گوید. وی تا پایان حکومت سید ضیاء در زندان ماند. صارمالدوله پس از آزادی تا سال 1307گاهی در تهران و گاهی در اصفهان مشغول رسیدگی به املاک خود بود ولی با ارکان حکومت مانند نصرتالدوله و تیمورتاش مراوده داشت. در دوره هفتم از اصفهان به نمایندگی مجلس انتخاب شد. چند ماهی در مجلس بود که اوضاع فارس آشفته شد و عشایر سر به طغیان برداشتند.
تدابیر نظامی دولت به جایی نرسید و به پیشنهاد نصرتالدوله، رضا شاه صارمالدوله را والی فارس کرد و به وی اختیاراتی داد. این انتصاب نه تنها کاری از پیش نبرد، بلکه اوضاع منطقه آشفتهتر شد. ناگزیر امیر لشکر حبیباللهخان شکیبایی به شیراز رفت و اوضاع را بررسی کرد و به شاه گزارش داد که در شورش عشایر انگشت نصرتالدوله و صارمالدوله در کار است. در تهران نصرتالدوله توقیف شد و صارمالدوله والی فارس با طیاره به تهران انتقال یافته به زندان رفت. چندی در زندان بود تا آنکه رضاشاه از وی مطالبه پولی را که از انگلیس برای انعقاد قرارداد گرفته بود، کرد. صارمالدوله نیز در 4 قسط لیرههای دریافتی را به خزانه دولت بازگردانید و از زندان آزاد شد ولی از آن تاریخ گوشه نشینی را اختیار کرد و جز به امور کشاورزی و ملکداری به کار دیگری نپرداخت. شاید علت اینکه رضا شاه او را از میان نبرد، نشانی بود که از دولت انگلستان دریافت کرده بود زیرا جان و مال دارنده نشان از هر تعرضی مصون بود. رضاشاه در شهریور1320 از سلطنت استعفا داد و عازم اصفهان شد تا در منزل صارمالدوله ساکن شود اما وی روی خوش نشان نداد و منزل کازرونی را برای توقف شاه سابق در نظر گرفت.
صارمالدوله در دوره محمدرضا شاه در سال 1328 برای عضویت مجلس موسسان انتخاب شد. در سالهای بعد هم ریاست جمعیت شیرو خورشید اصفهان، ریاست شورای کشاورزی اصفهان، ریاست شورای فرهنگی، ریاست باشگاه لاینز بینالمللی منطقه را نیز بر عهده داشت. لازم به ذکر است که وی دارای نشانهای امیر تومانی، قدس و نشانهای عالیه از کشورهای انگلستان، فرانسه، روسیه و ترکیه بود. صارمالدوله املاک زیادی در اصفهان داشت که از یکسال قبل از اصلاحات ارضی شروع به فروش آنها کرد، به طوری که در زمان اصلاحات ارضی تمام املاک به فروش رفته بود. صارمالدوله داماد میرزا علیاصغرخان اتابک بود. در جوانی با افتخار اعظم یکی از دختران چهارگانه اتابک پیوند زناشویی بست و ثمره ازدواج وی 2 دختر و یک پسر بود. حسناکبر و مهندس خسرو هدایت دامادهای وی بودند.
صارمالدوله در اواخر عمر در اثر بیماریهای گوناگون وضع بد و تأسفباری داشت و غالباً با داروهای مسکن به خواب میرفت. وی در سال 1354 در حدود 90 سالگی در اصفهان درگذشت.