دلنوشته کاربران سفر کرده‌ی خاطراتم | Paradise کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع Paradise
  • بازدیدها 955
  • پاسخ ها 29
  • تاریخ شروع
P

Paradise

مهمان
سلام به همه دوستان عزیز

توی این تاپیک من جملاتی که خودم نوشتم را قرار میدم.

من تجربه نویسندگی ندارم و این جملات صرفا از دلم اومده پس خالی از اشکال نیستن

امیدوارم که خونده بشن و اگر مشکلی داشت راهنماییم کنین.

دوست دارم از خانم میشی عزیز تشکر کنم که کمکم کردند.

با تشکر از الکای عزیز برای طراحی این جلد زیبا

safar_kardeye_khateratam.png

باتشکر Paradise(فرزانه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • P

    Paradise

    مهمان
    615178_qmy3zMLh.jpg

    دیروز، امروز، فردا

    امروز هم یکی از هزاران فرداهایی است

    که قول داده بودی بیایی!

    امروزها دیروز شد ...

    فردا ها امروز ...

    دیروز ها گذشت و تمام گشت.

    تقویمم پر شده از فرداهای خط خورده و نیامده ی تو ...

    چرا نمی آیی؟
     
    P

    Paradise

    مهمان
    این روزها ...

    سهم من از زندگی بی تابی های روزانه و بی خوابی های شبانه است.

    این روزها ...

    گذر ثانیه هام پر از دلتنگی نبودن توست.

    این روزها ...

    قلب من سرشار از دوست داشتن کسی است که قسمت من نیست.

    کاش بودی ...

    کاش تو بودی پایان آشوب هایم.

    کاش بدون ترس از دست دادنت از دوست داشتنت لـ*ـذت می بردم.

    اما

    حتی خیالت هم برای من پر از ترس جداییست ...

    این روزها ...
     
    P

    Paradise

    مهمان
    web.jpg



    فاصله ها ...

    دوست داشتن ...

    سخت ترین نوع دوست داشتن

    دوست داشتن همراه با فاصله هاست.

    چه سخت است

    دلتنگ دیدار عزیزی باشی که دیدارش آرزویی باشد دست نیافتنی.

    چه سخت است

    تصور گرفتن دستانی که شاید برایت همیشه حسرت بماند.

    و چه عذاب بزرگیست

    گذشتن از آغوشی که اگر فاصله ها نبود ...

    شاید سهم تو بود.

    لعنت به فاصله ها.
     
    P

    Paradise

    مهمان
    صدا.

    در هیاهو و انفجار صداهای دنیا

    روزگار من سرشار از سکوت است.

    سکوتی که تا تو باز مرا به نام کوچکم نخوانی قصد شکسته شدن ندارد.

    دلم برای بار دیگر شنیدن صدایت درون سـ*ـینه بی قراری میکند.

    کاش می دانستی صدای تو زیباترین طنینی است که تا به حال شناخته ام.

    شاید

    اگر حالم را می دانستی؛ مرا از حداقل ترین ها محروم نمی ساختی!

    کاش

    فردا که بیاید؛ روز شکسته شدن و پایان یافتن سکوت دنیای من باشد.

     
    P

    Paradise

    مهمان

    بستم؛ چشمم را، دلم را... به روی دنیا، به چشمانت


    دیدم؛ عشق را، بی مهری را ... در نگاهم، در نگاهت


    بستی؛ چشمت را، قلبت را ... به روی عشقم، به روی قلبم


    شکست؛ دلم، غرورم ... جلوی چشمانت، به زیر پاهایت


    رفتم، رفتی ... بی اراده، بی تفاوت!


    می مانم، پای دلداگیم، روی حرفایم.


    خوب باش، بی من، با او!


    خوبم؛ با خوبی تو، حتی در کنار او!!!

     
    P

    Paradise

    مهمان
    متهمم به دیوانه بودن!

    شده ام انگشت نمای مردم به ظاهر عاقلی که

    با تمسخر مرا دیوانه می خوانند.

    اما آنها چه می دانند ...

    که من در عمق چشمانت چه دیدم؟

    آنها چه می فهمند ...

    که تو چه شوری در دلم انداختی؟

    بگذار بگویند دیوانه ام.

    اما من تنها عاشقم.

    عاشقی که جز تو را نمی بیند و نمی خواهد.

    من حس چشمانت و بی قراری های قلبم را

    با تمام داشته هایشان عوض نمی کنم.

    اگر دوست داشتن تو دیوانگیست

    من دیوانه ایم که به دیوانه بودنم افتخار می کنم.

     
    P

    Paradise

    مهمان
    ورق میزدم

    خاطرات خاک خورده ی روزگاری نه چندان دورم را.

    زمانی که شادی مهمان قلبم بود

    حتی وقتی که چشمانم بارانی بود!

    زمانی که تو بودی صاحب قلبم و مهمان قلبت بودم.

    اما چرخ گردون به کام من نگشت !!!

    هر کدام از ما به جایگاهش برگشت

    من مهمانت بودم و هر مهمانی روزی رفتنی است

    اما تو صاحب قلبم بودی و ماندی!

    من رفتم بی اختیار. جا گرفت دیگری در قلبت و دیگر جایی برای من نماند.

    این روزها ...

    با اینکه چشمانم می خندند اما هوای قلبم بد بارانیست.

    شاید سهم من از روزگار

    فقط مهمانی چند روزه بودن، بود!

     
    P

    Paradise

    مهمان

    در همین حوالی
    دخترکی غرق در افکار خود
    بی خبر از گذر زمان
    به تو می اندیشد
    کاش تو هم لحظه ای فقط لحظه ای
    به من می اندیشیدی
    شاید قبل از دیر شدن
    حرفی می زدی
    تا دلگرم کند مرا به ماندن.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا