P
Paradise
مهمان
این روزها به هواشناسی ها اعتمادی ندارم
این روزها حتی به فصل ها بی اعتمادم
گفتند از پس هر خزانی بهاریست
گفتد هجران پایان پذیرد و روزگار وصل خواهد رسید
هواشناسی هوای آفتابی را اعلام می کند اما
هوای روزگار من بد بارانیست
فصل های دل من خزان است و خزان
و در نهایت انبوه سرد بی کسی محاصره ام کرده است
حافظا تو مرا با شعرهایت به سرابی امیدوار کردی
پس یوسفت کجاست؟ قرار است کی باز گردد؟ وقتی که از کنعان خرابه ای بیش نمانده؟
خزانی پرباران
دلتنگی بی پایان
سهم روزهای عمر است
پس از عبور ساده ی تو از من.
فصل های روزگارت پر بهار.