P
Paradise
مهمان
یکی از همین روزها
یکی از همین لحظه ها
که دلتنگی امانم را می برد
خودم را بر میدارم و می روم.
می روم و جا می گذارم تمام
تنهایی ها، بی کسی ها و دلتنگی هایم
تمام نبودن ها و ندیدن هایت را
می روم و با خود می برم
دلی که روزی پیشت جا گذاشتم.
یکی از همین روزها
زمانی که تنها شدی
زمانی که خالی شد اطرافت از
رهگذرهایی که مدتی همسفرت بودند
آنگاه می بینی و درک میکنی
جای خالی مرا
آن روز تو می خواهی، می جویی
اما دیگر نمی یابی، نمی بینی از این تن خسته نشانی
آن روز شاید تو نیز دلتنگ من شوی
آن روز شاید حال امروز مرا درک کنی
آن روز شاید دیر؛ اما فرا خواهد رسید.
یکی از همین لحظه ها
که دلتنگی امانم را می برد
خودم را بر میدارم و می روم.
می روم و جا می گذارم تمام
تنهایی ها، بی کسی ها و دلتنگی هایم
تمام نبودن ها و ندیدن هایت را
می روم و با خود می برم
دلی که روزی پیشت جا گذاشتم.
یکی از همین روزها
زمانی که تنها شدی
زمانی که خالی شد اطرافت از
رهگذرهایی که مدتی همسفرت بودند
آنگاه می بینی و درک میکنی
جای خالی مرا
آن روز تو می خواهی، می جویی
اما دیگر نمی یابی، نمی بینی از این تن خسته نشانی
آن روز شاید تو نیز دلتنگ من شوی
آن روز شاید حال امروز مرا درک کنی
آن روز شاید دیر؛ اما فرا خواهد رسید.