جوجه جوجه طلائي نوكت سرخ و حنائي تخم خود را شكستي چگونه بيرون جستي شعر کودکانه جوجه طلاییشعر کودکانه جوجه طلایی گفتا جايم تنگ بود ديوارش از سنگ بود نه پنجره ، نه در داشت نه كسي ز من خبر داشت شعر کودکانه جوجه طلایی دادم به خود...