تاپیک‌های دنباله‌دار شعر یا بیت فارسی موردعلاقه شما چیه؟

[Atosa96]

چه بیت یا چه شعری وقتی میشنوید افکار شما رو درگیر میکنه و باهاش دچار حالت احساسی میشید؟؟

مثلا دوبیتی موردعلاقه خودمن:
این غافله عمر عجب میگذرد!
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب میگذرد!!

و این دوبیتی:
جز فکر جداشدن ز دلدارم نیست
این صبر هراسنده ولی یارم نیست
دندان به جگر فشردنی می باید
اما چه کنم صبر جگردارم نیست؟؟

 

[Hima]

محبت به نامرد کردند بسی، محبت نشاید به هر ناکسی
تهی دستی وبی کسی درد نیست، که در چو دیدار نامرد نیست
وقتی به دورو برم نگاه میکنم میبینم واقعا چقدر این شعر خوب گفته

 

[mahshad.cham]

عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

 

[Zanyar]

"آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم"

عشق در سـ*ـینه و ما بیخبران شهریم

محمل اندر گذر و دل به "خفی" می‌بندیم
فکر کنم از حافظ باشه

 

[taranom1234]

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارن
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سر گشته و فرمان بردار
شرط انصاف نیست که فرمان نبری



شعری دیگر

صحبت ابلهان چون دیگ تهی است
کز درون خالی و ز بیرون سیهی است

 

[taranom1234]

با بدان بد باش با نیکان نیکو جای
جای گل گل باش جای خار خار

 

[taranom1234]

ای مشت گل این غرور بیجای تو چیست
یک بار بخود بنگر که معنای تو چیست
یک جعبه ی استخوان،دو پیمانه خون
پنهان تو چیست، آشکارای تو چیست


من معمولا شعر های مانند قصه ای یا پنداری وخیلی مفهوم دار باشه که از آن عبرتی گرفته ویا چیز های دیگر دوست دارم نمونه هاشون هم مثل اشعار بالا که فرستادم البته اشعار دیگه هم هست که تو یه زمان دیگه می فرستم انشا الله آگه زنده بودم

 

[taranom1234]

یکی پرسید از آن گم کرده فرزند
که ای روشن روان پیر خردمند
ز مصرش بوی پیرهن شمیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی
بگفتا کار ما چون برق جهانست
گهی پیدا گهی در نهان است
گهی بر طارم اعلی نشینیم
گهی بر پشت پای خود نبینیم

 

[taranom1234]

ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زرنگار

به یعنی بهتر





شعر دیگه


اگر زشتند اگر زیبا از اویند
اگر قطره اگر دریا از اویند
خوشا این گشتگان تیغ تسلیم
که در هر حال و در هر جا از اویند

 

[taranom1234]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا



شعر دیگه

دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی