مطالب طنز طنز؛ فضای انتخاباتی غزل حافظ

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 205
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید/ وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

تفسیر: حافظ در مصرع اول آمدن بهار را تبریک می‌گوید و در مصرع دوم از انگیزه‌های انتخاباتی این غزل رونمایی می‌کند. حافظ با بیان «وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید» تلویحا می‌گوید این حجم احساس وظیفه در ایام منتهی به انتخابات نتیجه مصرف گل و استعمال‌های نادرست است.

صفیر مرغ برآمد بط نوشید*نی کجاست/ فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

تفسیر: سعی شده تا جنجال‌ها و سر و صداهای انتخاباتی در این بیت به نمایش درآید. مرغ فریاد می‌کشد که ظرف آب پرتقال کجاست، نقاب گل از سرش می‌افتد و فریاد بلبل از وضعیت نابهنجار فرهنگی در دولت یازدهم به هوا می‌رود و اتومبیل گلِ ناهنجار را به پارکینگ منتقل می‌کند.

من این مُرَقع رنگین چو گل بخواهم سوخت/ که پیر باده فروشش به جرعه‌ای نخرید

تفسیر: می‌فرماید ما رفتیم آب پرتقال بخریم برای بچه‌ها ویتامین رسانی کنیم، دیدیم گران است. مرقع‌مان (لباس کهنه) را درآوردیم که مبادله کالا به کالا کنیم گفتند ارزان است، یه چیزی باید سر بدهید. همانجا خودسوزی کردیم، به جرم سیاه نمایی زنده ماندیم.

ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز/ که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

تفسیر: می‌فرماید امروز که بنفش‌ها و بنفشه‌ها سر کارند گلت را بچین و استفاده کن که فردا معلوم نیست چه پیش خواهد آمد.

چنان کرشمه ساقی دلم از دست ببرد/ که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

تفسیر: می‌فرماید: یک روز روزنامه فخیمه کیهان را ابتیاع نموده، ستون گفت و شنود را مطالعه کردم و کرشمه ساقی دلم را برد و هنوز هم دلم خوب نشده است.

بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب/ که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید

تفسیر: ظاهرا ساقی کارش را به خوبی انجام داده و محصول نیز از کیفیت کافی برخوردار بوده که در این بیت شاعر با اشتباه گرفتن ساقی با دادگستر از او شکایت می‌کند که موسم رفت و ما هنوز آب پرتقال نخورده‌ایم. بعضی کارشناسان معتقدند این غزل نیمه کاره رها شده و به سرانجام نرسیده است. با تدقیق و مداقه در تاریخ ادبیات می‌توان اثر سه مرد را مشاهده کرد که در هنگام سرودن این بیت به محضر حافظ آمده‌اند و هنگامی که حافظ می‌گفته «بهار می‌گذرد» گفته‌اند: بهار تازه شروع شده است... بعد دستان هم را بالا بـرده‌اند و گفته‌اند: زنده باد بهار، زنده باد ایران... حافظ همانجا قلم و کاغذ و جوهر و دوات را به هوا پرت کرده و گریخته است. علت نیمه تمام ماندن غزل چیزی جز این نمی‌تواند باشد.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
پاسخ ها
0
بازدیدها
223
پاسخ ها
0
بازدیدها
177
پاسخ ها
0
بازدیدها
156
پاسخ ها
16
بازدیدها
572
پاسخ ها
0
بازدیدها
175
پاسخ ها
0
بازدیدها
163
بالا