MASUME_Z
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
فاضل ترکمن در روزنامه شهروند نوشت:
باراک جان! چه سلامی؟! چه علیکی؟! «مثل تمومِ دنیا حالِ منم خرابه، خرابه، خرابه!» می‌فهمی؟! خرابه! لعنتی! با توام‌ها! می‌گم خرابه! ای بابا! خرابه! نمی‌فهمی که! از دیشب تا حالا که بامدادی هست برای خودش، به پهنای صورت گَل و گشادم اشک ریختم! آن‌قدر که دیگر
«اشکی برام نمونده/ چشام عین سرابه/ داد می‌زنم اوباما/ گریه من بی‌آبه!»
می‌بینی؟! قشنگ قاتی کردم باراک جان! یعنی قشنگ‌ها! حتی دیگه توی گریه‌هام آب نیست! حالا هی دی‌کاپریو شما برود، فقط برای دریاچه ارومیه غصه بخورد! چشم‌های من آدم نیست؟! چشم‌های من دیگر آب ندارد! تا چند وقت دیگر هم نمکزار می‌شود! اما تو که چیزی از کمبود آب نمی‌فهمی. آبت آباد انگوری! ولی آخه این رسم مرام و مردونگی و این‌جور حرفاست؟!
«رفتی و جواد ظریفو جا گذاشتی/ قانونِ برجامو زیر پا گذاشتی/ اون‌جا قهره این ترامپ با مهربونی/ تو، تو آمریکا نمی‌خواستی بمونی!»
این هم شده وضع من باراک! همین‌طوری عین بیماری که تب داره، تب بالا داره، هی نشستم و زیر لب هذیان‌گویی می‌کنم. مرثیه می‌سرایم برای تو. آن هم بر وزن ترانه‌های مورد علاقه‌ام. یعنی من ماندم تو که بودی، وضع دنیا این‌طوری بود و همش جنگ و منگ و فشنگ و تفنگ، حالا تو که نباشی که دیگه وان، تو، تیری، بومب می‌شود با این عقل ترامپ! «تصور کن اگه حتی تصورکردنش سخته/ که آمریکا بدونِ تو دیگه بدبختِ بدبخته/ ترامپ اومد خدای من! ترامپی که چه نامرده/ تو روزنامه بخون فردا، کلینتون خودکشی کرده!». حالا دیدی؟! فهمیدی چرا حالم من خرابه، خرابه، خرابه؟! دارم به این فکر می‌کنم که وقتی لغو تحریم بودیم، یک نان بربری بدون خشخاشی هم به‌زور می‌خریدیم! حالا که دیگر تحریم‌ها تمدید شد، احتمالا بدون خشخاشش هم نمی‌توانیم بخوریم!
«بربری دردِ منو، دیگه دوا نمی‌کنه/ تحریما تمدید شده، خاک بر سَرِ من می‌کنه (٢بار!)»
حالا بربری کنار! فردا اگر این‌جا هم مثل اون‌جا یک ترامپی از تخم‌مرغ شانسی درآمد، دیگر چه کار کنیم؟! آن‌وقت باید مواظب باشیم «هنگام انتخابات مثل یه دست و پاچلفتی/ روحانی نره از دستمون، مجانی... مفتی...!». چون این‌جا می‌گویند که آقای روحانی رئیس‌جمهوری اعتدال‌گرایی‌ست! یعنی این‌جا اعتدال مساوی است با روحانی! بنابراین به این ترامپ بگو که از غیراعتدال ما بترسد دیگر! غیراعتدال ما می‌شود یکی مثل آن قبلی مثلا! فکر کن ما داریم از نظر رئیس‌جمهورپروری پیشرفت می‌کنیم، بعد آمریکا از تو رسیده است به ترامپ؟! واقعا دارید به کجا می‌روید؟! این انتخابات شما مشکل‌دار است اصلا! اگر یکی مثل ترامپ را داخل آدم حساب نمی‌کردید، این‌قدر تن و بدن مردم خودتان و مردم غیرخودتان نمی‌لرزید.
این‌جاست که تفاوت و تمایز میان یک کشور با تمدن کلی هزارساله با آمریکایی که تازه دو روز و نصفی‌ست کریستف کلمب کشفش کرده، معلوم می‌شود. باراک جان! سرت را درد نیاورم! می‌دانم این روزها از دست ترامپ، حال تو هم خرابه، خرابه، خرابه! پس برو آن‌قدر گریه کن که تا دریاچه ارومیه بشوی! دیگر ملالی نیست جز خرابی حال همه آمریکا! مرگ بر آمریکا! مرسی! اَه!
ارادتمند حال‌خراب: من!
باراک جان! چه سلامی؟! چه علیکی؟! «مثل تمومِ دنیا حالِ منم خرابه، خرابه، خرابه!» می‌فهمی؟! خرابه! لعنتی! با توام‌ها! می‌گم خرابه! ای بابا! خرابه! نمی‌فهمی که! از دیشب تا حالا که بامدادی هست برای خودش، به پهنای صورت گَل و گشادم اشک ریختم! آن‌قدر که دیگر
«اشکی برام نمونده/ چشام عین سرابه/ داد می‌زنم اوباما/ گریه من بی‌آبه!»
می‌بینی؟! قشنگ قاتی کردم باراک جان! یعنی قشنگ‌ها! حتی دیگه توی گریه‌هام آب نیست! حالا هی دی‌کاپریو شما برود، فقط برای دریاچه ارومیه غصه بخورد! چشم‌های من آدم نیست؟! چشم‌های من دیگر آب ندارد! تا چند وقت دیگر هم نمکزار می‌شود! اما تو که چیزی از کمبود آب نمی‌فهمی. آبت آباد انگوری! ولی آخه این رسم مرام و مردونگی و این‌جور حرفاست؟!
«رفتی و جواد ظریفو جا گذاشتی/ قانونِ برجامو زیر پا گذاشتی/ اون‌جا قهره این ترامپ با مهربونی/ تو، تو آمریکا نمی‌خواستی بمونی!»
این هم شده وضع من باراک! همین‌طوری عین بیماری که تب داره، تب بالا داره، هی نشستم و زیر لب هذیان‌گویی می‌کنم. مرثیه می‌سرایم برای تو. آن هم بر وزن ترانه‌های مورد علاقه‌ام. یعنی من ماندم تو که بودی، وضع دنیا این‌طوری بود و همش جنگ و منگ و فشنگ و تفنگ، حالا تو که نباشی که دیگه وان، تو، تیری، بومب می‌شود با این عقل ترامپ! «تصور کن اگه حتی تصورکردنش سخته/ که آمریکا بدونِ تو دیگه بدبختِ بدبخته/ ترامپ اومد خدای من! ترامپی که چه نامرده/ تو روزنامه بخون فردا، کلینتون خودکشی کرده!». حالا دیدی؟! فهمیدی چرا حالم من خرابه، خرابه، خرابه؟! دارم به این فکر می‌کنم که وقتی لغو تحریم بودیم، یک نان بربری بدون خشخاشی هم به‌زور می‌خریدیم! حالا که دیگر تحریم‌ها تمدید شد، احتمالا بدون خشخاشش هم نمی‌توانیم بخوریم!
«بربری دردِ منو، دیگه دوا نمی‌کنه/ تحریما تمدید شده، خاک بر سَرِ من می‌کنه (٢بار!)»
حالا بربری کنار! فردا اگر این‌جا هم مثل اون‌جا یک ترامپی از تخم‌مرغ شانسی درآمد، دیگر چه کار کنیم؟! آن‌وقت باید مواظب باشیم «هنگام انتخابات مثل یه دست و پاچلفتی/ روحانی نره از دستمون، مجانی... مفتی...!». چون این‌جا می‌گویند که آقای روحانی رئیس‌جمهوری اعتدال‌گرایی‌ست! یعنی این‌جا اعتدال مساوی است با روحانی! بنابراین به این ترامپ بگو که از غیراعتدال ما بترسد دیگر! غیراعتدال ما می‌شود یکی مثل آن قبلی مثلا! فکر کن ما داریم از نظر رئیس‌جمهورپروری پیشرفت می‌کنیم، بعد آمریکا از تو رسیده است به ترامپ؟! واقعا دارید به کجا می‌روید؟! این انتخابات شما مشکل‌دار است اصلا! اگر یکی مثل ترامپ را داخل آدم حساب نمی‌کردید، این‌قدر تن و بدن مردم خودتان و مردم غیرخودتان نمی‌لرزید.
این‌جاست که تفاوت و تمایز میان یک کشور با تمدن کلی هزارساله با آمریکایی که تازه دو روز و نصفی‌ست کریستف کلمب کشفش کرده، معلوم می‌شود. باراک جان! سرت را درد نیاورم! می‌دانم این روزها از دست ترامپ، حال تو هم خرابه، خرابه، خرابه! پس برو آن‌قدر گریه کن که تا دریاچه ارومیه بشوی! دیگر ملالی نیست جز خرابی حال همه آمریکا! مرگ بر آمریکا! مرسی! اَه!
ارادتمند حال‌خراب: من!
