ترانه : تفاوتهای مهم ترانه با شعر کلاسیک :
اول این که چون ترانه معمولا به جای خوانده شدن از روی کاغذ , شنیده میشود جملات باید کوتاهتر و فاصله آنها تا مرجع مورد نظر شاعر باید کم باشد , مثلا نباید مثل شعر کلاسیک در یک جمله ابهامی موجود باشد که با توجه به دو یا سه بیت قبل متوجه نظر شاعر ترانه شویم .
دوم این که اگر تمام ترانه در یک وزن باشد آهنگ آن منوتون ( یکنواخت ) و شاید خستهکننده میشود پس بهتر است در قسمتهای مختلف یک ترانه مخصوصا در ترجیعبندها وزنهای مختلف اما نزدیک به هم ایجاد شود.
سوم این که هجاها و حروف تشکیل دهنده کلمات ترانه باید با آهنگ مورد نظر ترانهسرا سازگار باشد .
چهارم این که در ترانه از گویشهای محلی کلمات نیز استفاده میشود مثلا خونه به جای خانه میآید و افتاد با میخواد قافیه میشود .
پنجم این که وزن در ترانه مانند وزن شعر کلاسیک است اما تقطیع بر اساس نحوهی خواندن ترانه معتبر است . مثلا در محاوره اغلب حروف صدادار بلند کوتاه تلفظ میشود در نتیجه هجاهایی که در تلفظ رسمی کشیدهاند بلند و هجاهای بلند کوتاه میشوند . مثلا ببار مثل بـِبَر و بیتو مثل بِ تو خوانده میشود . ( البته این کار برای تمام کلمات مرسوم نیست مثلا کمتر کسی حرف ا را در تجارت کوتاه میخواند !) از طرف دیگر گاهی با یک تشدید یا کشدادن هجا توسط خواننده! هجای کوتاه به صورت بلند و هجای بلند به صورت هجای کشیده خوانده میشود مثلا بیا به صورت بی یا ( با تشدید روی حرف ی ) خوانده میشود .
هر شعری با موسیقی پیوند نزدیکی دارد ( توجه شاعر به وزن و موسیقی کلمات و هجاها و حتی حروف . مثلا حرف ر به تنهایی تکرار و توالی را تداعی میکند و این موضوع بیارتباط با منشا پیدایش کلمات در یک زبان نیست ! ) اما ترانه نقطه اتصال شاعر با موسیقی است ( حضرت مولوی میفرماید این علم موسیقی بر ِ من همچو معرفت است! ) حالا به وزن مَفاعیلُ مَفاعیلُ مَفاعیلُ مَفاعیل و مثالهایی که از غزلهای مولوی آوردم توجه کنید . اگر هفت هجای اول آن را بنویسیم چه میشود ؟
فَعولُن فَعَلاتُن :
7 - - 7 7 - -
بهار پشت زمستون برام زندون غم داشت
نبودی که ببینی بهارم تو رو کم داشت
در همین وزن آنجا که میگوید:
به شب طعنه زدم من به این عشق که شب مهتابی میشه
( به این عشق ) خارج از وزن اصلی است و ترانه را از یکنواختی نجات میدهد!
در همین وزن بر اساس تساوی مفتعلن با مفاعلن داریم:
خانوم گل آی خانوم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به این ور پل
مثال دیگر از این وزن:
تو تنهایی قلبم یه شب نقش تو افتاد
مث این که خداوند تو با عشقو به من داد
تو دلتنگی دنیا فقط عشقو شناختم
با این واژهی خوشبخت همه دنیامو ساختم
دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم
دلم خواست بشم عاشق . دلم خواست
( دلم خواست ) آخر مانند ( به این عشق ) است و ترانه را از یکنواختی خارج میکند .
فَعَلاتُ فاعِلاتُن :
7 7 - 7 - 7 - -
در شعر کلاسیک به جای هجای اول نمیتوان هجای بلند آورد ولی در ترانه میشود:
به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست
ضمنا به کوتاه خوانده شدن هجای آخر خوشبختی هم توجه کنید.
روی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن
مُفتَعَلُن مَفاعِلُن :
- 7 7 - 7 - 7 -
این وزن با توجه به همارزی مُفتَعَلُن با مَفاعِلُن از پرکاربردترین اوزان ترانه است:
وقتی میای صدای پات از همه جادهها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه لحظهی دیدن میرسه
هر چی که جادهس رو زمین به سـ*ـینهی من میرسه
یه روز منو دور میبینی اسم منو خط میزنی
وقتی میای قشنگترین پیرهنتو تنت کن
مُفتَعَلُن فَعولُن :
- 7 7 - 7 - -
این وزن با حذف هجای آخر وزن قبل به دست میآید و این وزن هم با توجه به همارزی مُفتَعَلُن با مَفاعِلُن از اوزان پرکاربرد ترانه است:
دوسِت دارم عزیزم عاشقتم هنوزم
نذار که بیشتر از این به پای تو بسوزم
فـَعـَلاتـُن فـَعـَلاتـُن فـَعـَلاتـُن فـَعـَلـُن :
7 7 - - 7 7 - - 7 7 - - 7 7 -
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من؟
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود؟
ترانه سراها در این وزن از یک اختیار شاعری جالب استفاده میکنند : در تکرار فـَعـَلاتـُن ( 7 7 - - ) تکرار الگوی مُفتَعَلُن ( - 7 7 - ) دیده میشود .در ترانه به جای هر یک از این الگوهای مُفتَعَلُن که دوست داشته باشد مَفاعِلُن میآورند:
من دلم خیلی میخواست یک دو سه روز بیشتر از این
- 7 - - 7 7 - - 7 7 - - 7 7 -
بشینم کنارت و ناز نگاهت بخرم
7 7 - 7 - 7 - - 7 7 - - 7 7 -
در اغلب وزنهای شعر کلاسیک ترانه هم سروده شده است.مثلا:
مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن
- - 7 - - - 7 -
البته ترانه سرا ممکن است در چند بیت ترانه ( مخصوصا در ترجیعبندها) برای چندآهنگی شدن ترانه به جای مُستَفعِلُن دوم فَعولُن ( 7 - - ) یا مَفعولُن (- - - ) یا مَفاعِلُن ( 7 - 7 -) یا مُفتَعَلُن (- 7 7 - ) بیاورد :
با قلب من بازی نکن ای خوب خوب ای خوب من
با قلب من بازی نکن ای صبح بی غروب من
با من چو عاشق بودنی باورم ندارم با منی
امشب من و این گریهها عشقم تو هستی والسلام
ای از تو عاشق هر کلام از تو نوشتن ناتمام
ای صاحب غم تو صدام عشقم تو هستی والسلام
میتوان گفت قسمتهای اصلی ترانه بر اساس یک وزن بنا میشود و وزنهای دیگر در حواشی وزن اصلی و با توجه به آهنگ ترانه ایجاد میشود .
اول این که چون ترانه معمولا به جای خوانده شدن از روی کاغذ , شنیده میشود جملات باید کوتاهتر و فاصله آنها تا مرجع مورد نظر شاعر باید کم باشد , مثلا نباید مثل شعر کلاسیک در یک جمله ابهامی موجود باشد که با توجه به دو یا سه بیت قبل متوجه نظر شاعر ترانه شویم .
دوم این که اگر تمام ترانه در یک وزن باشد آهنگ آن منوتون ( یکنواخت ) و شاید خستهکننده میشود پس بهتر است در قسمتهای مختلف یک ترانه مخصوصا در ترجیعبندها وزنهای مختلف اما نزدیک به هم ایجاد شود.
سوم این که هجاها و حروف تشکیل دهنده کلمات ترانه باید با آهنگ مورد نظر ترانهسرا سازگار باشد .
چهارم این که در ترانه از گویشهای محلی کلمات نیز استفاده میشود مثلا خونه به جای خانه میآید و افتاد با میخواد قافیه میشود .
پنجم این که وزن در ترانه مانند وزن شعر کلاسیک است اما تقطیع بر اساس نحوهی خواندن ترانه معتبر است . مثلا در محاوره اغلب حروف صدادار بلند کوتاه تلفظ میشود در نتیجه هجاهایی که در تلفظ رسمی کشیدهاند بلند و هجاهای بلند کوتاه میشوند . مثلا ببار مثل بـِبَر و بیتو مثل بِ تو خوانده میشود . ( البته این کار برای تمام کلمات مرسوم نیست مثلا کمتر کسی حرف ا را در تجارت کوتاه میخواند !) از طرف دیگر گاهی با یک تشدید یا کشدادن هجا توسط خواننده! هجای کوتاه به صورت بلند و هجای بلند به صورت هجای کشیده خوانده میشود مثلا بیا به صورت بی یا ( با تشدید روی حرف ی ) خوانده میشود .
هر شعری با موسیقی پیوند نزدیکی دارد ( توجه شاعر به وزن و موسیقی کلمات و هجاها و حتی حروف . مثلا حرف ر به تنهایی تکرار و توالی را تداعی میکند و این موضوع بیارتباط با منشا پیدایش کلمات در یک زبان نیست ! ) اما ترانه نقطه اتصال شاعر با موسیقی است ( حضرت مولوی میفرماید این علم موسیقی بر ِ من همچو معرفت است! ) حالا به وزن مَفاعیلُ مَفاعیلُ مَفاعیلُ مَفاعیل و مثالهایی که از غزلهای مولوی آوردم توجه کنید . اگر هفت هجای اول آن را بنویسیم چه میشود ؟
فَعولُن فَعَلاتُن :
7 - - 7 7 - -
بهار پشت زمستون برام زندون غم داشت
نبودی که ببینی بهارم تو رو کم داشت
در همین وزن آنجا که میگوید:
به شب طعنه زدم من به این عشق که شب مهتابی میشه
( به این عشق ) خارج از وزن اصلی است و ترانه را از یکنواختی نجات میدهد!
در همین وزن بر اساس تساوی مفتعلن با مفاعلن داریم:
خانوم گل آی خانوم گل برام سخته تحمل
قدمهات روی چشمام بیا به این ور پل
مثال دیگر از این وزن:
تو تنهایی قلبم یه شب نقش تو افتاد
مث این که خداوند تو با عشقو به من داد
تو دلتنگی دنیا فقط عشقو شناختم
با این واژهی خوشبخت همه دنیامو ساختم
دلم خواست که تو دنیا پریشون تو باشم
دلم خواست بشم عاشق . دلم خواست
( دلم خواست ) آخر مانند ( به این عشق ) است و ترانه را از یکنواختی خارج میکند .
فَعَلاتُ فاعِلاتُن :
7 7 - 7 - 7 - -
در شعر کلاسیک به جای هجای اول نمیتوان هجای بلند آورد ولی در ترانه میشود:
به تو نامه مینویسم ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست
ضمنا به کوتاه خوانده شدن هجای آخر خوشبختی هم توجه کنید.
روی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن
مُفتَعَلُن مَفاعِلُن :
- 7 7 - 7 - 7 -
این وزن با توجه به همارزی مُفتَعَلُن با مَفاعِلُن از پرکاربردترین اوزان ترانه است:
وقتی میای صدای پات از همه جادهها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه لحظهی دیدن میرسه
هر چی که جادهس رو زمین به سـ*ـینهی من میرسه
یه روز منو دور میبینی اسم منو خط میزنی
وقتی میای قشنگترین پیرهنتو تنت کن
مُفتَعَلُن فَعولُن :
- 7 7 - 7 - -
این وزن با حذف هجای آخر وزن قبل به دست میآید و این وزن هم با توجه به همارزی مُفتَعَلُن با مَفاعِلُن از اوزان پرکاربرد ترانه است:
دوسِت دارم عزیزم عاشقتم هنوزم
نذار که بیشتر از این به پای تو بسوزم
فـَعـَلاتـُن فـَعـَلاتـُن فـَعـَلاتـُن فـَعـَلـُن :
7 7 - - 7 7 - - 7 7 - - 7 7 -
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من؟
به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود؟
ترانه سراها در این وزن از یک اختیار شاعری جالب استفاده میکنند : در تکرار فـَعـَلاتـُن ( 7 7 - - ) تکرار الگوی مُفتَعَلُن ( - 7 7 - ) دیده میشود .در ترانه به جای هر یک از این الگوهای مُفتَعَلُن که دوست داشته باشد مَفاعِلُن میآورند:
من دلم خیلی میخواست یک دو سه روز بیشتر از این
- 7 - - 7 7 - - 7 7 - - 7 7 -
بشینم کنارت و ناز نگاهت بخرم
7 7 - 7 - 7 - - 7 7 - - 7 7 -
در اغلب وزنهای شعر کلاسیک ترانه هم سروده شده است.مثلا:
مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن
- - 7 - - - 7 -
البته ترانه سرا ممکن است در چند بیت ترانه ( مخصوصا در ترجیعبندها) برای چندآهنگی شدن ترانه به جای مُستَفعِلُن دوم فَعولُن ( 7 - - ) یا مَفعولُن (- - - ) یا مَفاعِلُن ( 7 - 7 -) یا مُفتَعَلُن (- 7 7 - ) بیاورد :
با قلب من بازی نکن ای خوب خوب ای خوب من
با قلب من بازی نکن ای صبح بی غروب من
با من چو عاشق بودنی باورم ندارم با منی
امشب من و این گریهها عشقم تو هستی والسلام
ای از تو عاشق هر کلام از تو نوشتن ناتمام
ای صاحب غم تو صدام عشقم تو هستی والسلام
میتوان گفت قسمتهای اصلی ترانه بر اساس یک وزن بنا میشود و وزنهای دیگر در حواشی وزن اصلی و با توجه به آهنگ ترانه ایجاد میشود .
دانلود رمان های عاشقانه