قواعد و اصول قواعد شعر نو

  • شروع کننده موضوع Shoka-R
  • بازدیدها 129
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Shoka-R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/07/10
ارسالی ها
67
امتیاز واکنش
133
امتیاز
96
سن
22
به نام خالق یکتا
اصول و قواعد سرودن شعر نو

شعر نو از زمان انقلاب مشروطیه ایجاد شد؛ به طور کلی میشه گفت که این شعر محصول همان انقلاب در سال‌های 1284_1290 می‌باشد. با این وجود شعر با آن زندگی و مناسبت‌های آن هیچ ربطی نداشت؛ در واقع تنها هنر بی‌ربطی در عصر مشروطیت بود!
شاعران آن زمان بی‌توجه به فلسفه و قواعد درست زبان پارسی(فارسی) شعر می‌سرودند و بی هیچ مفهوم و مظنونی، فقط از پیشنیان تقلید می‌کردند و بخشی از اشعار آن‌ها را تغییر می‌دادند!
در این میان شاعر بزرگی مقابل آن‌ها ایستاد و به درستی با فلسفه شعرآشنا شده بود و می‌دانست که اگر تلاشی نکن به‌زودی زبان خارجی و بیگانه جایگزین زبان پارسی و مادری‌اش می‌شد.
نمونه‌ای از اشعار نیما یوشیج:

در پیش کومه ام
در صحنه ی تمشک
بیخود ببسته است
مهتاب بی طراوت.لانه.
*
یک مرغ دل نهاده ی دریادوست
با نغمه هایش دریایی
بیخود سکوت خانه سرایم را
کرده است



 
  • پیشنهادات
  • Shoka-R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/10
    ارسالی ها
    67
    امتیاز واکنش
    133
    امتیاز
    96
    سن
    22
    خصوصیات سبکی شعر نیما یوشیج:
    در این شعر و این سبک از شعر

    1_مضاف الیه ضمیری مقدم است بر صفت به عنوان مثال:
    با تنش گرم ، بیابان دراز / مرده راماند در گورش تنگ

    2_کاربرد صفت به‌جای اسم:
    کاربرد صفت و موصوف مقلوب در زمان گذشته هم بوده اما حال کاملاً فرق دارد
    به عنوان مثال

    پیرخارکش،مقلوب است اما پیر همان نقش صفت را بازی می‌کند. برخلاف این نوع استفاده و به کاربردن صفت مقلوب، در شعر نیما سفت معنای خود را از دست می‌دهد و به اسم تبدیل می‌شود.
    مثال:
    بلند سرو، در اینجا بلند در معنا و دستور اسم به کار رفته است اما سرو در معنای صفت!

    3_آوردن صفت در آخر مصراع با قرار دادن فاصله از موضوع:
    هیچ آوایی نمی آید از آن مردی که درآن پنجره هر روز / چشم در راه شبی مانند امشب بود بارانی
    باران که صفت شب بوده در آخر مصراع آمده و اصل متن باید چنین می‌بود:
    چشم در راه شبی بارانی...

    4_ کاربرد ویژه:
    هر چه که دستور نویسان قدیمی آن را به عنوان ضمیر مبهم به کار میبردند اما در شعر نیما چنین نیست و در 90 درصد جاهایی که هر چه می آید دو کار می توانیم بکنیم اول اینکه آن را در معنای همه چیز به کار ببریم و یا اینکه بعد از هر چه جمله مقرضه‌ای
    (دراین جهان است ، وجود دارد یادداشت ) اضافه کنیم:
    دالنگ دالنگ / گرسنه سگ او هم در خواب / هر چه خوابیده /

     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا