آموزشی آموزش گام به گام اصول شعر

ا.ج

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/10
ارسالی ها
595
امتیاز واکنش
15,713
امتیاز
671
محل سکونت
لرستان
نه دوست عزیز.جسارت نباشه. من نقد شما رو چندین بار خوندم وهر بار با دقت بیشتر.با وجود تلخی نقد، من به شدت اون رو دوست دارم. چرا که معتقدم اگه در همه ی بخش های انجمن، من جمله بخش کتاب و رمان و... به این صورت نقد انجام بشه، خیلی از مشکلات انجمن مرتفع میشه.من هم پر از ایراداتی هستم که لازم بهم گوشزد بشه و حقا میپسندم که اینطور گوشزد بشه.از نقدتون بسیار سپاس گذارم.قبل تر از این استاد همایون بطرقی من رو آگاه کرده بودند که در بحث عروض، کمیتم لنگ میزنه و امروز شما من رو هوشیار کردید.ممنونم.

پینوشت:اگه باعث ناراحتی شما شدم، صداقانه عذر میخوام و امیدوارم که من رو عفو کنید.
 
  • پیشنهادات
  • sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth

    تشکر ازنقدتون جناب.
    قلم من ناپختگی زیادی داره ..ممنونم که صریح اشکالاتمو گفتین
     

    YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران



    ازپاسخ شما ناراحت نشدم کسی که نقدونظرش تند هست باید تاب شنیدن هم داشته باشه اما اگردقت کنید مثالی که گذاشتم یک ترانه غزل با زبان محاوره از دوست عزیزم امیرمرزبان هست،من درگذشته نماندم دوست عزیزم هدف من از وارد شدن در نقد دوستان این بود که مدت ها داشتم این نظر ها رو میخوندم خواستم با صحبت های چالشی کمی جدی تر به شعرو شاعری در انجمن پرداخته بشه،مطالبی زیادی فرمودید که مجال پاسخ نیست اما همین اندازه عرض کنم که انسان شرقی خود به خود شاعرهست این درکلامش درنگاهش و دررفتارش نمود پیدا میکنه کمی به اهنگ صحبت همشهریان خودتون دقت کنید ببینید اگر جای چند کلمه رو عوض کنید وزن خواهد یافت،اما میخواهید شاعر پیش رو باشید و سعی دارید نو آوری کنید آفرین دست مریزاد این نشانه بالندگی شما در ادبیات هست،نیما وقتی وزن شعر کلاسیک رو در هم شکست و محافل ادبی بر علیه اش برخواستند و از هرطرف مورد هجوم ادیبان دوران خود قرار گرفت میدونست داره چکارمیکنه چون اول در شعر کلاسیک در ابعاد مختلفش تحقیق کرد درهوای شعر کلاسیک تنفس و تامل کرد و با آگاهی کامل دست به نوآوری زد و ان شد که دیدیم حالا من وشما با

    در آن نوبت که بندد دست نلیوفر به پای سرو کوهی دام
    ....
    تو را من چشم در راهم شباهنگام


    خاطره ها ساختیم، این موفقیت امکان نداشت اگر نیما شاعران گذشته و عصر های قبل خودش رو نادیده می گرفت و تکنیک های غزل کلایسک رو کنار می گذاشت بلکه اول وزن و ردیف و قافیه را شناخت و بعد خودش طرحی نو در انداخت و سهراب هم همینطور و اخوان و...

    این بزرگان همه شعر شناسان بزرگی بودند که توانستند خود بزرگی کنند و سبکی تازه به عرصه ادبیات ایران اضافه کنندو آثارشان پایه های محکمی شد برای تولد قالب های نیمایی یا همان شعر نو و کمی جلوتر شعر سپید و فراتر از آن قالب های پست مدرن که به ظاهر از بیخ وبن با وزن و هارمونی دور هستند اما ریشه های عمیقی در شعر کلاسیک دارند،

    اما غزل هم در زمان خود باقی نماند حسین منزوی شاهکار هایی خلق کر دکه سبک و تکنیک خودش را دارد، وآنطور است که غزل هایشان در بیت اول و درمصرع دوم اوج میگیرد و تمامی ابیات دیگر در خدمت همین یک مصرع قرار میگیرد و همینطور بیاید جلو بزرگانی مثل هوشنگ ابتهاج و سید علی بهمنی و خدابیامرز قیصر که همه اینها در قالب های سپید آثار بسیار زیبایی دارند و این سرودن در بی وزنی به آن زیبایی حاصل اشراف ایشان به همه ابعاد شاعری و سرایش در حال و هوای غزل کلاسیک است سبک عراقی و حتی سبک های بازگشت همه پلی بودند که شاعران جوان و با استعداد از آن عبور کنند و شعر دنیای خودشان را خلق کنند یک زمانی نیما و سهراب و اخوان و اکنون انشالله شما و دیگر دوستان

    مخلص کلام اینکه بهتر است قبل از نو آوری اول شعر را چه کلاسیک و چه جدید را خوب بشناسیم و بعد شروع به ایده پردازی کنیم، این تمام انچه بود که خواستم عرض کنم و البته حرفهای من وحی منزل نیست بلکه حاصل گپ و گفت و دعواها و معاشرت با عزیزانی مثل سعید میرزایی و علی مودب و وحید سمنانی و مهدی جهاندارو دیگر
    دوستانی است که یادش بخیر و پیشهاند میکنم آثارشان را بخوانید تا ببینید که آنها هم مثل شما سر سودا زده ای داشتند و مطمنم شما هم یکی از همان خوبانید
    موفق باشید.
     
    آخرین ویرایش:

    YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    دوستان در مورد هایکو که شعر کوتاه ژاپنی است اطلاعاتی خواسته اند که در ذیل با نقل قول به عرض شما بزرگواران میرسانم :

    هایکو (به ژاپنی: 俳句) کوتاه‌ترین گونه شعری در جهان است که مبدع آن ژاپنی‌ها هستند.
    هایکوها از ۱۷ مورا (Mora) تشکیل شده‌اند و به ترتیب به صورت سه واحد پنج‌تایی، هفت‌تایی و پنج‌تایی از پی هم می‌آیند. هرچند که گاه هایکوها را دارای ۱۷ هجا برمی‌شمارند اما از لحاظ زبان‌شناسی، هجا و مورا دو مفهوم متفاوت هستند و یک واکه بلند می‌تواند از دو مورا تشکیل شود. وزن شعر هایکو بر پایه شمارش موراها تعیین می‌شود. به طور معمول هایکوها دارای کی‌گُو (kigo) یا فصل‌واژه‌ها و کیره‌جی (kireji) یا برش‌واژه‌ها هستند.

    کی‌گُو[ویرایش]
    در هایکو یا مستقیماً به فصل اشاره می‌شود یا به نشانه فصلی. کی‌گُو یا فصل‌واژه شامل پنج گروه بهاری، تابستانی، پاییزی، زمستانی و روز نوی است. البته نشانه‌های سال نو (正月, shōgatsu) به دلیل قرار گرفتن سال نوی مسیحی در زمستان، جزو زمستان طبقه‌بندی می‌شوند. این کی‌گُو در ژاپن تازگی دارد. پیش از آن که ژاپن در سال ۱۸۷۳ میلادی تقویم گریگوری را جایگزین گاه‌شماری سنتی خود کند، سال نو در این کشور با بهار آغاز می‌شد. چند مثال از نشانه‌های فصلی:
    بهارواژه: شکوفه گیلاس (Sakura)، کوکو یا فاخته، گل کاملیا (tsubaki)، قورباغه (Kaeru,kawazu)
    تابستان‌واژه: کرم شب‌تاب (Hotaru)، داروَگ (قورباغه باران) (Amagaeru)
    پاییزواژه: خرمالو (Kaki)، سرمای شب (Yosamu)
    زمستان‌واژه: برف (Yuki)
    روز نو واژه: پایان سال
    کیره‌جی[ویرایش]
    در هایکوهای ژاپنی، کیره‌جی یا برش‌واژه‌ها به طور معمول در انتهای یکی از سه‌پاره‌های شعر نمایان می‌شود و نقش وقفه و سکوت را ایفا می‌کند. گفته می‌شود که برش‌واژه‌ها از شعر حمایت ساختاری به عمل می‌آورند. بسته به کلمه‌ای که به عنوان برش‌واژه استفاده می‌شود و مکان آن در شعر، رشته افکار برای لحظه‌ای قطع شده و بین عبارت رفته و عبارت نیامده هم‌سنگی ایجاد می‌شود. شاید هم پایان باوقاری به شعر می‌دهد و احساس خاتمه‌یافتگی را تشدید می‌کند.
    چند مثال از هایکو[ویرایش]
    هایکو:
    به زمستان از باران خیس شدن
    حتی چتر و کلاهی نداشتن-
    باشد! باشد!
    (ماتسوئو باشو)
    در یک سوی
    فانوس کاغذی‌ام
    نخستین سپیده‌دم بهاری
    (کوبایاشی ایسا)
    بهار من تنها همین است:
    تک نهال بامبو
    و یک شاخهٔ بید
    (کوبایاشی ایسا)

    تنها زمانی کوتاه کنار هم بودیم
    و فهمیدیم که عشق
    هزاران سال می‌پاید!
    (احمد شاملو)
    حالا می‌فهمم چه می‌کشید
    کیسه‌بوکسی که در گوشهٔ حیاتِ دبیرستانِ ما
    آویزان بود
    (یغما گلرویی)

    در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
    به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه
    (وحشی بافقی)
     

    نیلوفر.ر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/17
    ارسالی ها
    992
    امتیاز واکنش
    16,031
    امتیاز
    694
    وقت رفتن امده
    این سکوت ،بدرود من
    خود ببین من میروم
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    ● بازتاب رمانتیسم در عرصه ادبیات منظوم ایران
    اگرچه‌ «رمانتیسم‌» ۱ ، اصطلاحی‌ است‌ كه‌ تاكنون‌ تعریفی‌ در مورد آن‌ ارائه‌ نشده‌ است‌. اما خصوصیات‌ عمده‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از: تخیل‌، احساس‌گرایی‌، درهم‌ ریختن‌ ساختار ادبی‌ كلاسیك‌ و مخالفت‌ با قاعده‌ و چهارچوب‌ و... نهضت‌ «رمانتیسم‌» مربوط‌ به‌ اروپا است‌ اما «حس‌ رمانتیك‌» در سایر ملل‌ از جمله‌ شرق‌، از دیرباز وجود داشته‌ است‌. در اروپا بزرگانی‌ همچون‌ «ویلیام‌ بلیك‌» ۲ ، «كالریج‌» ۳ ، «گوته‌» ۴ ، «هوگو» ۵ ، «لامارتین‌» ۶ ، بانی‌ این‌ نهضت‌ بودند. در ایران‌ رمانتیك‌ در اشعار شاعرانی‌ چون‌ «نیما»، «توللی‌»، «فروغ‌»، «نادرپور» و... جلوه‌گر می‌شوند، سبك‌های‌ ادبی‌ دیگری‌ را نیز می‌توان‌ یافت‌ كه‌ عرصه‌ تجلی‌ ویژگی‌های‌ ادب‌ رمانتیك‌ است‌.
    سبك‌ خراسانی‌ كه‌ از آن‌ به‌ سبك‌ كلاسیك‌ (به‌ معنی‌ خاص‌) تعبیر می‌شود، در مقابل‌ سبك‌ عراقی‌ قرار می‌گیرد كه‌ حداكثر جلوه‌های‌ رمانتیسم‌ و ادب‌ احساس‌گرا در آن‌ قابل‌ توجه‌ است‌. رهاورد رمانتیسم‌ ادب‌ غنایی‌ است‌ و پایگاه‌ ادب‌ غنایی‌ در ادبیات‌ كهن‌ ایران‌، سبك‌ عراقی‌، خصوصیاتی‌ چون‌: احساس‌گرایی‌، حساسیت‌ و غم‌گرایی‌، اسطوره‌ گریزی‌، جولان‌ خیال‌، توصیف‌، گرایش‌ به‌ مذهب‌ و عرفان‌، ساختار شكنی‌ فكری‌ در ادب‌ رمانتیك‌ سبك‌ عراقی‌ مشهورند. سبك‌ هندی‌ به‌ جز تخیل‌ غنی‌ و برخی‌ توصیفات‌ چندان‌ نشانه‌ای‌ از ادب‌ رمانتیك‌ ندارد و سبك‌ بازگشت‌ ادبی‌ نیز سبكی‌ انعكاسی‌ است‌ كه‌ فاقد خصوصیات‌ رمانتیسم‌ است‌. اوج‌ رمانتیسم‌ در اشعار ایران‌ در دوره‌ بعد از مشروطیت‌ جلوه‌گر می‌شود.
    ● نگاهی‌ به‌ سابقه‌ رمانتیسم‌ در ایران‌:
    با وجود آنكه‌ در قرن‌ هیجدهم‌ در اروپا نهضت‌ «رمانتیسم‌» با ویژگی‌هایی‌ از قبیل‌: احساس‌گرایی‌، فردگرایی‌، ادب‌ غنایی‌، تخیل‌ وسیع‌ و در هم‌ شكستن‌ چهارچوب‌ها و قاعده‌ها و... عام‌ شمول‌ شد، اما رگه‌های‌ اندیشه‌ رمانتیك‌ همزاد بشریت‌ است‌ و برخی‌ ویژگی‌ها نظیر: تخیل‌ و احساسات‌ در تمام‌ انسان‌ها در طول‌ تاریخ‌ و در گوشه‌ و كنار جهان‌ وجود دارد. آثار باقی‌ مانده‌ از گذشتگان‌ ادبیات‌ جهان‌ گاه‌ آنقدر از نظر تخیل‌ و احساس‌ (كه‌ دو ویژگی‌ عمده‌ به‌ شمار می‌روند) متعالی‌ هستند كه‌ ما را به‌ یاد رمانتیك‌های‌ قرن‌ هیجده‌ اروپا می‌اندازد.
    در اقصی‌ نقاط‌ جهان‌ وقتی‌ آثار ادبی‌ گذشتگان‌ و پیشكسوتان‌ ادب‌ و فرهنگ‌، مورد مطالعه‌ و ژرف‌نگری‌ و نقد قرار می‌گیرد، ویژگی‌های‌ رمانتیك‌ در آثار و اشعار آنان‌ به‌ طور پراكنده‌ قابل‌ درك‌ است‌ و حتی‌ نقادان‌ بزرگ‌ گاهی‌ عوامل‌ بروز نهضت‌ رمانتیسم‌ در اروپا را ریشه‌ در دیگر فرهنگ‌ها، خصوصاً شرق‌ می‌دانند. مثلاً «سیلییر» ۷ (منتقد فرانسوی‌ كه‌ از معارضان‌ سرسخت‌ رمانتیسم‌ است‌) تلاش‌ كرده‌ كه‌ منشأ «رمانتیسم‌» را (كه‌ او آن‌ را بیماری‌ می‌نامد) شرق‌ جلوه‌ دهد و اعتقادش‌ بر این‌ است‌ كه‌ میراث‌ افلاطون‌ با مسیحیت‌ (كه‌ آن‌ هم‌ شرقی‌ است‌) در هم‌ می‌آمیزد و با مكتب‌ نوافلاطونی‌ نیروی‌ بیشتری‌ گرفته‌ و دوران‌ جدید رمانتیسم‌ را پدید آورده‌ است‌. ۸ در هر حال‌ نمی‌توان‌ جاذبه‌ خاص‌ شرق‌ را در نظر شاعران‌ و نویسندگان‌ قرن‌ هیجده‌ اروپا، كتمان‌ كرد. سفر به‌ شرق‌، ترجمه‌ كتاب‌های‌ شرقی‌ ( ترجمه‌ هزار و یك‌ شب‌ ) و نیز انتشار سفرنامه‌هایی‌ در باب‌ ایران‌ و هند ۹ و انتشار كتاب‌های‌: قصه‌های‌ ایرانی‌ ، قصه‌های‌ تركی‌ ، افسانه‌ عربی‌ واثق‌ (۱۷۸۶) و... را می‌توان‌ گواهی‌ بر این‌ مدعا دانست‌. ۱۰ شاعرانی‌ همچون‌: «هوگو»، «لامارتین‌» و «موسه‌» ۱۱ به‌ آثار ترجمه‌ فارسی‌ توجه‌ نشان‌ داده‌اند و حتی‌ «هوگو»، قسمتی‌ از كتاب‌ زنان‌ شرقی‌ را با الهام‌ از ادب‌ فارسی‌ نگاشت‌. ۱۲
    ● مفهوم‌ شعر غنایی‌:
    شعر غنایی‌ عمدتاً، شعری‌ است‌ احساس‌گرا و مبتنی‌ بر عشق‌ و زیبایی‌ و سرچشمه‌ گرفته‌ از عواطف‌ درونی‌. در نظر ارسطو معیار دقیقی‌ برای‌ شعر غنایی‌ وجود ندارد، زیرا به‌ عقیدهٔ‌ وی‌، شعر غنایی‌ با موسیقی‌ آمیخته‌ است‌ و لذّات‌ حاصل‌ از آنها را نمی‌توان‌ از یكدیگر تفكیك‌ كرد. ادب‌ غنایی‌ نزد اروپاییان‌ به‌ ادبیات‌ «لیریك‌» مشهور است‌ و «لیر» نوعی‌ آلت‌ موسیقی‌ است‌ مانند چنگ‌ كه‌ یونانیان‌ قدیم‌ اشعاری‌ همراه‌ با «لیر» خوانده‌اند كه‌ به‌ آنها «لیریك‌» گفته‌ می‌شد و در ایران‌ نیز نظیر این‌ ساز یافته‌ می‌شد. ۱۳ جلوه‌های‌ شعر غنایی‌ در ادب‌ كهن‌ ایران‌ را می‌توان‌ در گاهان‌ ۱۴ (سرودهای‌ مذهبی‌ زرتشت‌) و نیز سرودهای‌ خسروانی‌ ۱۵ ، فهلویات‌ و نیز بخش‌هایی‌ از درخت‌ آسوریك‌ مشاهده‌ كرد. ۱۶ در ایران‌، غزل‌، قالب‌ شاخص‌ شعر غنایی‌ به‌ شمار می‌رود و به‌ صورت‌ تغزلات‌ در اول‌ قصاید شاعران‌ سبك‌ خراسانی‌ نیز جلوه‌گر شده‌ است‌.
    از قرن‌ ششم‌ به‌ بعد، سیر غزل‌، راه‌ صعود طی‌ می‌كند و در قرن‌ هفتم‌ و هشتم‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسد و تا عصر ما نیز این‌ قالب‌ ادامه‌ می‌یابد. «بسیاری‌ از محققان‌ منشأ اشعار غنایی‌ را ادبیات‌ فلكلوریك‌ دانسته‌اند.» ۱۷
    ● جایگاه‌ رمانتیسم‌ در سبك‌های‌ ادبی‌ ایران‌:
    براساس‌ علم‌ سبك‌شناسی‌، سبك‌های‌ رایج‌ در شعر فارسی‌ را می‌توان‌ به‌ چند دسته‌ عمده‌ تقسیم‌ كرد ۱۸ كه‌ عرصه‌ جولان‌ رمانتیسم‌ واقعی‌ را می‌توان‌ درسبك‌ حد وسط‌ و جدید یعنی‌ ادبیات‌ دوره‌ مشروطه‌ به‌ بعد دانست‌. ۱۹
    در این‌ دوره‌ است‌ كه‌ رمانتیسم‌ در ایران‌ به‌ تبع‌ رمانتیسم‌ اروپایی‌ رشد كرد و تا حدودی‌ شكل‌ واقعی‌ به‌ خود گرفت‌ و كسانی‌ چون‌: نیما یوشیج‌، فروغ‌ فرخزاد، فریدون‌ توللی‌ و نادر نادرپور را نماینده‌ خود در ایران‌ ساخت‌. ۲۰ اما اگر با دقت‌ به‌ سبك‌های‌ دیگر نیز نظر بیندازیم‌ متوجه‌ برخی‌ خصوصیات‌ رمانتیكی‌ در آثار شاعران‌ برجسته‌ آن‌ سبك‌ها می‌شویم‌.
    جلوه‌های‌ رمانتیسم‌ در سبك‌ خراسانی‌ بسیار ناچیز است‌. از آن‌ رو كه‌ سبك‌ خراسانی‌ بر پایه‌ عقل‌ و خرد بنا شده‌ و می‌توان‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ دوره‌ «كلاسیك‌» ادب‌ پارسی‌ نام‌ برد.
    آثار و شاعران‌ عمده‌ این‌ عصر از قبیل‌: رودكی‌، فرخی‌ سیستانی‌، عنصری‌، منوچهری‌ دامغانی‌، فردوسی‌ و سایر شعرای‌ سبك‌ خراسانی‌، رنگ‌ و بویی‌ واقع‌گرا و یا بعضاً حماسی‌ دارد. جز برخی‌ از شاعران‌، آن‌ هم‌ در مواردی‌ معدود (كه‌ عمدتاً در تغزلات‌ قصاید است‌) به‌ شعر غنایی‌ روی‌ نیاورده‌اند.
    انعكاس‌ صریح‌ احوال‌ اجتماعی‌ و زندگی‌ شاعران‌ و وضع‌ دربارها و جریانات‌ سیـاس*ـی‌ و نظامی‌، از عمده‌ ویژگی‌های‌ این‌ سبك‌ است‌. و علت‌ این‌ امر واقع‌بینی‌ و آشنایی‌ شاعران‌ با محیط‌ مادی‌ و خارجی‌ و توجه‌ كمتر آنان‌ به‌ عوالم‌ خیالی‌ و اوهام‌ است‌. ۲۱
    با این‌ وجود شعر غنایی‌ در این‌ دوره‌ جلوه‌هایی‌ (هر چند اندك‌) دارد. در آثار «رودكی‌» و «شهید بلخی‌»، «عنصری‌»، «فرخی‌ سیستانی‌» و «دقیقی‌» و «رابعه‌ بلخی‌»، جلوه‌هایی‌ از شعر غنایی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد از ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌ دراین‌ دوره‌ به‌ جز برخی‌ غزل‌ها و تغزلات‌ غنایی‌ و نیز نمود گرایش‌ به‌ احساس‌ (البته‌ به‌ صورت‌ بسیار محدود)، چیز دیگری‌ نمی‌توان‌ یافت‌.
    وامق‌ و عذرا (عنصری‌)، ورقه‌ و گلشاه‌ (عیوقی‌)، ویس‌ و رامین‌ (فخرالدین‌ اسعد گرگانی‌) ۲۲ ، بیشترین‌ نزدیكی‌ را در میان‌ آثار این‌ سبك‌ (خراسانی‌) به‌ رمانتیسم‌ دارند و آن‌ هم‌ به‌ دلیل‌ گرایش‌ به‌ احساسات‌ و داستان‌های‌ عاشقانه‌ آنها است‌.
    ما سبك‌ دوره‌ خراسانی‌ را سبكی‌ مبتنی‌ بر واقع‌گرایی‌ می‌شناسیم‌ و رگه‌های‌ وجود برخی‌ از جلوه‌های‌ رمانتیسم‌ درسبك‌ خراسانی‌، به‌ علت‌ جزئی‌ بودن‌ توان‌ دادن‌ رنگ‌ و بویی‌ رمانتیك‌ به‌ آثار این‌ سبك‌ را ندارند. شعر فارسی‌ در این‌ دوره‌ «بنا بر تأثری‌ كه‌ از اصل‌ كلی‌ و شایع‌ خردگرایی‌ پذیرفته‌، شعری‌ واقع‌گراست‌. شاعران‌ عهد از دریچه‌ ذهنی‌ اندیشمند و ظاهرین‌ به‌ واقعیت‌های‌ ملموس‌ پیرامون‌ خود نگریسته‌، تصویری‌ واقع‌بینانه‌ از آنها ارائه‌ می‌كنند از این‌ رو، تشبیهات‌ شعر این‌ عصر براساس‌ روابطی‌ محسوس‌ شكل‌ گرفته‌ است‌ ۲۳ ».
    همچو لوح‌ زمرد دین‌ گشته‌ است‌
    دست‌، همچون‌ صحیفه‌ زرخام‌ ۲۴
    شد آن‌ زمانه‌ كه‌ رویش‌ بسان‌ دیبا بود
    شد آن‌ زمانه‌ كه‌ مویش‌ بسان‌ قطران‌ بود ۲۵
    نیلوفر كبود نگه‌ كن‌ میان‌ آب‌
    چو تیغ‌ آبداده‌ و یاقوت‌ آبدار ۲۶
    سایر ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌ و تفكر رمانتیكی‌ نظیر: درونگرایی‌، گرایش‌ به‌ غم‌، اندوه‌، انزوا، تنهایی‌، خیال‌پردازی‌ وسیع‌ و... در این‌ دوره‌ بسامد چندانی‌ ندارند و یأس‌ نیز در این‌ اشعار به‌ ندرت‌ وجود دارد. ۲۷
    ● سبك‌ عراقی‌
    «جلوه‌ ادب‌ غنایی‌ ما در سبك‌ عراقی‌ است‌». دكتر سیروس‌ شمیسا در كتاب‌ انواع‌ ادبی‌ در ادامه‌ سخن‌ فوق‌ چنین‌ می‌گوید: «(شعر سبك‌ عراقی‌) از نظر فكری‌، شعری‌ درونگرا و به‌ اصطلاح‌ سوبژكتیو است‌. زیرا مسائل‌ درونی‌ مطرح‌ می‌شود. معمولاً غم‌گراست‌ نه‌ شادی‌گرا، همانطور كه‌ عشق‌گرا است‌ نه‌ عقل‌گرا. از نظر ادبی‌ بیشتر به‌ قوالب‌ غزل‌ و مثنوی‌ و رباعی‌ است‌. اغراق‌ و توصیف‌ دارد و سرشار از صناعات‌ بدیعی‌ و بیانی‌ است‌.» ۲۸
    در حقیقت‌ اگر ما بخواهیم‌ جدای‌ از ادبیات‌ پس‌ از انقلاب‌ مشروطه‌، عصر دیگری‌ در ادبیات‌ ایران‌ بیابیم‌ كه‌ در آن‌ ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌، نمود بارزی‌ داشته‌ باشد، می‌توانیم‌ از عصر حاكمیت‌ سبك‌ عراقی‌ بر آثار سخنوران‌ ایران‌ یاد كنیم‌. دوره‌ای‌ كه‌ سرایندگانش‌ «بیش‌ از آنكه‌ به‌ اصطلاح‌ عصر خردگرایی‌ دوره‌ خراسانی‌ «حكیم‌» باشند، «شاعر»ند. ۲۹ »
    با وجود آنكه‌ اشعار غنایی‌ در شعر فارسی‌ از نخستین‌ روزگار پیدایش‌ شعر دری‌، یعنی‌ قرن‌ سوم‌ آغاز شد اما سیر به‌ سوی‌ كمال‌ آن‌ از قرن‌ چهارم‌ شروع‌ شد ۳۰ و بعدها در قرن‌ هفتم‌ و هشتم‌ به‌ اوج‌ خود رسید.
    افكار حاكم‌ بر شعر این‌ دوره‌ را می‌توان‌ به‌ نوعی‌ مرتبط‌ با اندیشه‌ رمانتیك‌ دانست‌. اندیشه‌هایی‌ كه‌ به‌ گفته‌ دكتر ذبیح‌الله‌ صفا در نوابغ‌ هنر و ادب‌ جهان‌ تأثیرگذار بود و رمانتیك‌هایی‌ چون‌: هوگو، لامارتین‌، لرمانتوف‌ ۳۱ ، بایرون‌ ۳۲ ، شلی‌ ۳۳ ، هاینه‌ ۳۴ و... از آن‌ بهره‌مند شده‌اند. ۳۵
    با توجه‌ به‌ خصوصیت‌ «خردگریزی‌ دنیوی‌» و گرایش‌ به‌ معنویت‌ و ستایش‌ حیات‌ معنوی‌ انسان‌، شاعران‌ سبك‌ عراقی‌ را می‌توان‌ «شاعران‌ آسمانی‌» نامید كه‌ ویژگی‌های‌ «رمانتیسم‌» در آثارشان‌ تبلور یافته‌ است‌. ۳۶ویژگی‌های‌ منطبق‌ با اندیشه‌ رمانتیسم‌ در سبك‌ عراقی‌ بدین‌ قرارند:
    ۱ــ احساس‌ گرایی‌؛ كه‌ در غزل‌ كاملاً تبلور می‌یابد. معشوق‌ ماورایی‌ و دست‌ نایافتنی‌ می‌گردد. كلمات‌ شعر رو به‌ عرش‌ دارد و از زمین‌ منقطع‌ شده‌ است‌ و حاكی‌ از درون‌ پرتلاطم‌ شاعر است‌ شاعر در طلب‌ معشوق‌ روز و شب‌ ندارد:
    دست‌ از طلب‌ ندارم‌ تا كام‌ من‌ برآید
    یا تن‌ رسد به‌ جانان‌ یا جان‌ زتن‌ برآید ۳۷
    ۲ــ سرگردانی‌ عاشق‌ دلسوخته‌ و رنج‌ كشیدن‌ بی‌شمار او در طلب‌ معشوق‌، گاه‌ وی‌ را به‌ شخصیتی‌ پریشان‌ و غمگین‌ بدل‌ می‌كند. شخصیتی‌ كه‌ شاعر را به‌ بریدن‌ از عالم‌ برون‌ و رجعت‌ به‌ عالم‌ درون‌ ترغیب‌ می‌نماید:
    بگذار تا بگریم‌ چون‌ ابر در بهاران‌
    كز سنگ‌ ناله‌ خیزد، روز وداع‌ یاران‌ ۳۸
    ۳ــ تغییر سلیقه‌ شاعران‌ این‌ دوره‌ در مورد قهرمانان‌ افسانه‌ای‌ و اسطوره‌ای‌ ایران‌ باستان‌. همان‌ گونه‌ كه‌ كلاسیك‌های‌ اروپا در آثار خویش‌ از هنرمندان‌ یونان‌ و روم‌ قدیم‌ الهام‌ می‌گیرند، شاعران‌ عصر خردگرایی‌ها، منبع‌ الهامشان‌ اساطیر و افسانه‌های‌ كهن‌ ایرانی‌ است‌، در حالی‌ كه‌ شاعران‌ عصر احساس‌ گرایی‌ ما همانند رمانتیك‌ها كه‌ از ادبیات‌ مسیحی‌ قرون‌ وسطی‌ الهام‌ می‌گیرند، قهرمانان‌ و شخصیت‌های‌ آرمانی‌ تمثیلات‌ خود را از عرفان‌ اسلامی‌ برگزیده‌ و آشكارا چشم‌ از قهرمانان‌ اسطوره‌ای‌ عهد خردگرایی‌ می‌پوشند.
    ۴ــ تخیل‌ ژرف‌ و حتی‌ گاه‌ پناه‌ بردن‌ به‌ اوهام‌ و نازك‌خیالی‌ها و ظرافت‌ طبع‌:
    مژه‌ها و چشم‌ شوخش‌ به‌ نظر چنان‌ نماید
    كه‌ میان‌ سنبلستان‌ چرد آهوی‌ ختایی‌ ۳۹
    ۵ــ توصیف‌، از دیگر ویژگی‌های‌ رمانتیك‌ سبك‌ عراقی‌ است‌، خصوصاً توصیف‌ مناظر غمگین‌ و طبیعت‌ وحشی‌ و اندوهناك‌:
    در تموزم‌ ببندد آب‌ سرشك‌
    كز دمم‌ باد مهرگان‌ برخاست‌ ۴۰
    ۶ــ گرایش‌ به‌ مذهب‌ و اشعار دینی‌ و عرفانی‌ و استفاده‌ در این‌ راه‌ از كلمات‌ خراباتی‌ همچون‌:
    می‌، ساغر، پیمانه‌، نوشید*نی‌، خرابات‌، مغ‌، ساقی‌ و...:
    لب‌ میگون‌ جانان‌ جام‌ درداد
    نوشید*نی‌ عاشقانش‌ نام‌ كردند ۴۱
    ۷ــ شكستن‌ ساختار فكری‌ گذشته‌ و طرح‌ ایده‌های‌ نو و تبدیل‌ عشق‌ از حالت‌ زمینی‌ به‌ نوعی‌ عشق‌ افلاطونی‌ و ماورائی‌. حقیر بودن‌ عاشق‌ و والا بودن‌ معشوق‌:
    من‌ بی‌مایه‌ كه‌ باشم‌ كه‌ خریدار تو باشم‌
    حیف‌ باشد كه‌ تو یار من‌ و من‌ یار تو باشم‌ ۴۱
    در كل‌ این‌ گونه‌ ویژگی‌ها، حكایت‌ كننده‌ وجود روح‌ رمانتیك‌ در كالبد اشعار سبك‌ عراقی‌ و منبعث‌ از علل‌ و عواملی‌ است‌ كه‌ در اجتماع‌ عصر رواج‌ این‌ سبك‌ وجود داشته‌ است‌.از مهم‌ترین‌ عوامل‌ بروز ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌ در اشعار سبك‌ عراقی‌ می‌توان‌ به‌ عدم‌ رونق‌ بازار قصیده‌ و كسادی‌ بازار آن‌، رواج‌ شعر غنایی‌، تصوف‌، هجوم‌ مغول‌ به‌ ایران‌ و گسترش‌ شعر به‌ كوچه‌ و بازار و خارج‌ شدن‌ شعر از حالت‌ درباری‌، افول‌ حماسه‌ ملی‌ و رواج‌ حماسه‌ تاریخی‌، اشاره‌ كرد.
    ● جلوه‌های‌ رمانتیسم‌ در سبك‌ هندی‌ و بازگشت‌ ادبی‌:
    اندیشه‌های‌ رمانتیك‌ سبك‌ هندی‌ ادامه‌ «رمانتیسم‌» سبك‌ عراقی‌ است‌ كه‌ البته‌ درخشش‌ چندانی‌ ندارد. در واقع‌ ویژگی‌های‌ رمانتیكی‌ سبك‌ هندی‌، به‌ جز تخیل‌ و احساس‌ چندان‌ گسترده‌ نیستند و حتی‌ این‌ دو ویژگی‌ نیز در مقایسه‌ با سبك‌ عراقی‌ از كیفیتی‌ بالا برخوردار نیستند.
    ویژگی‌های‌ عمده‌ رمانتیسم‌ در سبك‌ هندی‌ عبارت‌انداز: ۱ــ تخیل‌؛ دكتر شفیعی‌ كدكنی‌ از خصلت‌های‌ مهم‌ سبك‌ هندی‌ را «تازگی‌ یا خصلت‌ غیرعادی‌ صور خیال‌ از طریق‌ پذیرش‌ پیوندهای‌ جدید در قلمرو خیال‌، ایجاد صور خیال‌ مجرد و انتزاعی‌ یا عناصر نو در ساختار صور خیال‌ ۴۳ » برمی‌شمارد كه‌ از این‌ خصلت‌ها می‌شود به‌ عنوان‌ خصال‌ رمانتیك‌ شعر سبك‌ هندی‌، یاد كرد.
    ۲ــ نزدیك‌ شدن‌ به‌ زبان‌ عامیانه‌ و كوچه‌ و بازار كه‌ خود موجب‌ گسترده‌ شدن‌ دایره‌ واژگان‌ شعری‌ این‌ دوره‌ گردید.
    ۳ــ حساسیت‌، كه‌ «بودلر» ۴۴ آن‌ را با نبوغ‌ برابر دانسته‌ است‌ ۴۵ ، در سبك‌ هندی‌ نمود بارزی‌ دارد:
    هرگز تهی‌ ز خون‌ جگر نیست‌ جام‌ ما
    داغ‌ است‌ آفتاب‌ زماه‌ تمام‌ ما ۴۶
    ۴ــ موضوعات‌ جدید و نو و ابتكاری‌. در این‌ عصر موضوعاتی‌ وارد شعر شد كه‌ شاعران‌ كلاسیك‌ ممسكانه‌ بدان‌ می‌پرداختند. ۴
    نشانه‌های‌ دیگری‌ نیز مبنی‌ بر وجود رگه‌های‌ رمانتیسم‌ در سبك‌ هندی‌ وجود دارد. ویژگی‌هایی‌ از قبیل‌: توصیف‌ طبیعت‌ وحشی‌، گرایش‌ به‌ عشق‌ و... كه‌ بسامد چندانی‌ ندارند. در این‌ عصر، غزل‌ عاشقانه‌ بسیار كم‌ می‌شود و غزل‌ خصلت‌ عاشقانه‌ خود را از دست‌ می‌دهد و عمدتاً اخلاقیات‌، انتقاد اجتماعی‌، ستایش‌ می‌، فلسفه‌ و الهیات‌ در این‌ اشعار خودنمایی‌ می‌كنند. ۴۸
    باید خاطر نشان‌ كرد كه‌ سبك‌ هندی‌ دوره‌ای‌ نیست‌ كه‌ در آن‌ رمانتیسم‌ حركت‌ ویژه‌ای‌ داشته‌ باشد. ما در سبك‌ هندی‌ فقط‌ به‌ رگه‌ها و بارقه‌هایی‌ از این‌ مكتب‌ (رمانتیسم‌) می‌توانیم‌ برخورد كنیم‌ و به‌ همین‌ لحاظ‌، سبك‌ هندی‌، رتبه‌ والای‌ سبك‌ عراقی‌ را در رابـ ـطه‌ با مسئلهٔ‌ رمانتیسم‌ ندارد.
    سبك‌ بازگشت‌ ادبی‌ هم‌ با وجود دارا بودن‌ برخی‌ از ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌، به‌ دلیل‌ تقلیدی‌ بودن‌، دوره‌ای‌ مبتنی‌ براحساسات‌ گرایی‌ شمرده‌ نمی‌شود. این‌ دوره‌ حاوی‌ ادب‌ «انعكاسی‌» است‌ نه‌ بر پایه‌ خلاقیت‌.
    حتی‌ ساختار شكنی‌ كه‌ در این‌ دوره‌ علیه‌ سبك‌ هندی‌ رخ‌ می‌دهد در حقیقت‌ شامل‌ شكستن‌ ساختار نبوغ‌ و تفكر غنایی‌ (باقی‌ مانده‌ از سبك‌ عراقی‌) در سبك‌ هندی‌ است‌.
    لذا این‌ ساختار شكنی‌ نمی‌تواند جزء خصال‌ رمانتیك‌ به‌ حساب‌ آید چرا كه‌ در این‌ جریان‌ گستره‌ تخیل‌ و خلاقیت‌ سبك‌ هندی‌ قلع‌ و قمع‌ شده‌ و به‌ جای‌ آن‌ قاعده‌ مندی‌ و ضوابط‌ دوباره‌ در ادبیات‌ فارسی‌ احیا می‌گردد.
    همان‌گونه‌ كه‌ می‌دانیم‌، قیام‌ رمانتیك‌ در اروپا علیه‌ چهارچوب‌های‌ خشك‌ و اصول‌ از پیش‌ تعیین‌ شده‌ مكتب‌ كلاسیك‌ صورت‌ گرفت‌ و نیز حركت‌ رمانتیك‌ سبك‌ عراقی‌ در ایران‌ در جهت‌ تغییر ساختار كهن‌ فكری‌ از دستورمندی‌ و قاعده‌گرایی‌ به‌ سوی‌ تخیل‌ آزاد و احساسات‌ بی‌قید و بند، انجام‌ پذیرفت‌. (هر چند در ایران‌ این‌ تحولات‌ رمانتیك‌ بیشتر در عرصه‌ مضمون‌ رخ‌ داد تا ظاهر و زبان‌)، پس‌ نتیجه‌ اینكه‌ جنبش‌ بازگشت‌ ادبی‌ در واقع‌ جنبشی‌ است‌ «كلاسیك‌» كه‌ نظیر آن‌ در بسیاری‌ از اقوام‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌.
    «در غرب‌ ] هم‌ [ از آغاز قرن‌ شانزدهم‌ تا قرن‌ هفدهم‌ نهضت‌ كلاسیسم‌ به‌ وجود آمد و شاعران‌ و نویسندگانی‌ چون‌: مولیر ۴۹ ، لافونتن‌ ۵۰ ، راسین‌ ۵۱ ، میلتون‌، ۵۲ درایدن‌ ۵۳ و... از آثار بزرگ‌ ادبی‌ یونانی‌ و لاتینی‌ تقلید می‌كنند. این‌ تقلید عیناً مثل‌ مكتب‌ بازگشت‌ به‌ زبان‌ استواری‌ و رونقی‌ می‌بخشد اما البته‌ فكر تازه‌ای‌ به‌ ادبیات‌ اضافه‌ نمی‌شود... در ادبیات‌ عرب‌ هم‌ شبیه‌ به‌ این‌ جریان‌ حركهٔ‌ الاحیاء (جنبش‌ بازآفرینی‌) است‌. در اوایل‌ قرن‌ بیستم‌، شاعران‌ مصر بر آن‌ می‌شوند تا با تقلید، امثال‌ ابوتمام‌ و متنبّی‌ و نابغهٔ‌ الذبیانی‌و... را سرمشق‌ خود قرار دهند...» ۵۴ البته‌ پس‌ از این‌ حركت‌، جنبش‌ رمانتیسم‌ كه‌ در واقع‌ «تقلید مسخ‌ شده‌ای‌ از رمانتیسم‌ غرب‌ بود» ۵۵ در فاصله‌ دو جنگ‌ جهانی‌ میان‌ اعراب‌ ظهور كرد و كمال‌ یافت‌ و كسانی‌ همچون‌ علی‌ محمود طه‌، ابوالقاسم‌ شابی‌، ابراهیم‌ طوقان‌ و... شعر رمانتیك‌ را به‌ شكلی‌ جدید عرضه‌ كردند. ۵۶
    بنابراین‌ نهضت‌ بازگشت‌ ادبی‌ كه‌ بر مبنای‌ تقلید از گذشتگان‌ است‌ منحصر به‌ ایران‌ نیست‌. شیوه‌ای‌ است‌ مبتنی‌ بر كلاسیسم‌ كه‌ در ایران‌ نیز چون‌ كشورهای‌ دیگر وجود داشته‌ است‌.
    نقد و ارزیابی‌ رمانتیسم‌ عصر نیمایی‌:
    رمانتیسم‌ ایرانی‌ بعد از انقلاب‌ مشروطیت‌ در ایران‌ نضج‌ گرفت‌ و با افسانه‌ نیما بالید و با آثار رمانتیك‌های‌ بزرگی‌ چون‌ توللی‌ و نادرپور به‌ اوج‌ خود رسید و سرانجام‌ از اواسط‌ دهه‌ چهل‌ به‌ بعد رو به‌ افول‌ نهاد. در این‌ روند دو عنصر عمده‌ بنیان‌ رمانتیسم‌ عصر نیمایی‌ به‌ شمار می‌روند. اول‌ روح‌ شرقی‌ و احساس‌گرا و تخیل‌پناه‌ شاعران‌ ایرانی‌ كه‌ از زمان‌ ظهور شعر فارسی‌ به‌ انحاء مختلف‌ در آثار شاعران‌ این‌ مرز و بوم‌ جلوه‌گری‌ كرده‌ است‌ و دوم‌ تأثیراتی‌ كه‌ شعر و ادب‌ رمانتیك‌ غرب‌ (كه‌ درعصر مشروطه‌ و بعد از آن‌ روند ترجمه‌ آن‌ آثار به‌ فارسی‌ بسیار سریع‌ شد) بر شعر شاعران‌ پس‌ از مشروطیت‌ و عصر نیمایی‌ گذاشته‌ بود.
    دكتر شفیعی‌ كدكنی‌، رمانتیسم‌ این‌ دوره‌ را متأثر از رمانتیسم‌ فرانسه‌ می‌داند. ۵۷ و البته‌ این‌ بدان‌ دلیل‌ بود كه‌ حجم‌ عظیمی‌ از كتب‌ ترجمه‌ شده‌، آثار رمانتیك‌های‌ فرانسوی‌ همچون‌ هوگو و دیگران‌ را تشكیل‌ می‌داد. به‌ علاوه‌ غنی‌تر بودن‌ آثار رمانتیك‌های‌ فرانسوی‌، از عوامل‌ دیگر تأثیرگذاری‌ آثار و اشعار رمانتیك‌ فرانسوی‌ بر آثار رمانتیك‌ شعرای‌ عصر نیمایی‌ به‌ شمار می‌رود. همچنین‌ سفرهایی‌ كه‌ شاعران‌ و نویسندگان‌ ایرانی‌ همچون‌: نادرپور، فروغ‌ و... در این‌ عصر به‌ اروپا داشتند بیشتر به‌ فرانسه‌ بود كه‌ عمدتاً به‌ دلیل‌ تحصیل‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و نیز بسیاری‌ از آنان‌ با زبان‌ فرانسوی‌ آشنا بوده‌اند. عصر نیمایی‌ را تنها دوره‌ای‌ در ادبیات‌ فارسی‌ می‌توان‌ دانست‌ كه‌ ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌ با حداكثر جلوه‌ خود در آثار ادبی‌ خصوصاً شعر ظاهر می‌شوند. رمانتیك‌های‌ این‌ دوره‌ از دو ویژگی‌ حساسیت‌ و تخیل‌ (كه‌ از مختصات‌ مهم‌ رمانتیسم‌ محسوب‌ می‌شوند) نهایت‌ بهره‌ را بـرده‌اند و آثار آنان‌ سرشار از تجلی‌ این‌ ویژگی‌ها است‌. دو گرایش‌ رمانتیسم‌ مثبت‌ و منفی‌ در رمانتیسم‌ این‌ دوره‌ جریان‌ دارد.
    رمانتیسم‌ مثبت‌ تا حدودی‌ جلوه‌ امید را بیشتر از خود بروز می‌دهد ولی‌ رمانتیسم‌ منفی‌ یا رمانتیسم‌ سیاه‌، در نهایتِ نومیدی‌ و یأس‌ در آثار شعرای‌ رمانتیك‌ عصر نیمایی‌ خودنمایی‌ می‌كند. توللی‌ نمونه‌ تام‌ این‌گونه‌ رمانتیسم‌ است‌. ویژگی‌های‌ رمانتیسم‌ مثبت‌ در آثار فروغ‌، خانلری‌ و تاحدودی‌ نیما بیشتر ملموس‌ است‌ اما در هر صورت‌ ویژگی‌ یأس‌ در اكثر آثار رمانتیك‌ این‌ دوره‌ به‌ انحاء مختلف‌ مشهود است‌.
    ساختار شكنی‌ كه‌ در اشعار نیما صورت‌ پذیرفت‌، مورد توجه‌ شاعران‌ رمانتیك‌ و حتی‌ غیر رمانتیك‌ قرار گرفت‌ و البته‌ این‌ امر به‌ دلیل‌ رها شدن‌ سخن‌ و شعر از ساختار كلیشه‌ای‌ گذشته‌ بود. هر چند رمانتیسم‌ حاكم‌ بر شاخه‌ای‌ از شعر عصر نیمایی‌ به‌ صورت‌ گسترده‌ زیاد طول‌ نكشید، اما آثار آن‌ تاكنون‌ نیز باقی‌ مانده‌ است‌. لزوم‌ ورود تخیل‌ وسیع‌ و درك‌ شهودی‌ هنرمندانه‌ به‌ عصر شعر و شاعری‌ در شعر شعرای‌ پس‌ از مشروطیت‌ كاملاً احساس‌ می‌شد و خصوصاً بعد از شعرای‌ انقلابی‌ و پرشور اولیه‌ كه‌ بدون‌ استفاده‌ گسترده‌ از عناصر رمانتیك‌، شعری‌ آزادخواهانه‌ می‌سرودند، لازم‌ بود شعری‌ منطبق‌ با موازین‌ زیبایی‌شناسی‌ در عرصه‌ هنر دوره‌ پس‌ از مشروطیت‌ پدیدار شود.
    كاری‌ كه‌ نیما كرد، تعریف‌ شعر را بسیار به‌ تعاریف‌ رایج‌ در قرن‌ هیجدهم‌ و اوایل‌ قرن‌ نوزدهم‌ اروپا، یعنی‌ دوره‌ رواج‌ رمانتیسم‌ در این‌ قاره‌ نزدیك‌ نمود و البته‌ ناگفته‌ پیداست‌ كه‌ پویندگان‌ راه‌ نیما حتی‌ این‌ تعریف‌ را به‌ حدی‌ به‌ تعاریف‌ اروپاییان‌ از شعر نزدیك‌ نمودند كه‌ عملاً شعر به‌ بیان‌ تخیل‌ در كلام‌ (یعنی‌ خلاصه‌ تعریف‌ آن‌ در ادب‌ رمانتیك‌ غرب‌) بدل‌ شد.
    با وجود این‌، نكته‌ در اینجاست‌ كه‌ چرا بیشتر شاعران‌ رمانتیك‌ عصر نیمایی‌ از سال‌ ۱۳۳۵ به‌ بعد نوعی‌ دلزدگی‌ از شعر رمانتیك‌ می‌یابند و كم‌كم‌ از این‌ جریان‌ خود را كنار می‌كشند. وضعیت‌ اجتماعی‌ و لزوم‌ وارد شدن‌ شعرا به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ آن‌ دوران‌ باعث‌ شد تا شعرای‌ رمانتیك‌ كم‌كم‌ حالت‌ درونگرایی‌ خود را ترك‌ كنند و به‌ سوی‌ شعری‌ روی‌ بیاورند كه‌ درحقیقت‌ شعر زندگی‌ است‌. دایره‌ واژگان‌ مورد استفاده‌ در شعر این‌ دوره‌ رو به‌ گسترش‌ می‌نهاد ۵۸ و دیگر درونگرایی‌ رمانتیك‌ها جوابگوی‌ روح‌ تشنه‌ جامعه‌ این‌ عهد نبود.
    در اروپای‌ قرن‌ نوزدهم‌، پس‌ از كناره‌گیری‌ بسیاری‌ از رمانتیك‌های‌ مهم‌ همچون‌: گوته‌، وینیی‌، گوتیه‌ و... به‌ دلیل‌ روشن‌ شدن‌ رمانتیسم‌ از زندگی‌ روزمره‌ و افتادن‌ به‌ ورطهٔ‌ اغراق‌ و سقوط‌ از تخیل‌ به‌ توهم‌، این‌ مكتب‌ رو به‌ افول‌ نهاد. در ایرانِ دهه‌ چهل‌ نیز تقریباً همین‌ اتفاق‌ افتاد و تخیل‌ و درونگرایی‌ در اشعار رمانتیك‌ می‌رفت‌ كه‌ جای‌ خود را به‌ توهم‌ و اغراق‌ در «من‌» فردی‌ شاعر بدهد كه‌ این‌ امر خود از عوامل‌ مهم‌ رویگردانی‌ شاعران‌ از این‌ مكتب‌ بود. در این‌ عصر كم‌ و بیش‌ تعلقی‌ كه‌ رمانتیك‌ها به‌ وزن‌ شعر خصوصاً در صورت‌ نیمایی‌ آن‌ داشتند، می‌رود كه‌ جای‌ خود را به‌ شعری‌ كاملاً بی‌وزن‌ بدهد و در این‌ دوره‌ است‌ كه‌ فرم‌ چهارپاره‌ كه‌ از فرم‌های‌ معمول‌ در شعر رمانتیك‌هایی‌ چون‌: گلچین‌ گیلانی‌، خانلری‌، نادرپور و توللی‌ بود «گویی‌ از بین‌ می‌رود و فرم‌ شعری‌ كه‌ نیما با «ققنوس‌» شروع‌ كرده‌ بود... و بعد با «پادشاه‌ فتح‌» تكامل‌ یافته‌ بود، در این‌ دوره‌ رایج‌ می‌شود و دیوان‌هایی‌ مثل‌ «زمستان‌»، «هوای‌ تازه‌»، «آخر شاهنامه‌» با این‌ فرم‌ منتشر می‌شود...» ۵۹
    از دیگر عوامل‌ مهم‌ تغییر سلیقه‌ در این‌ دوران‌، تأثیر آثار «تی‌.اس‌.الیوت‌» شاعر معروف‌ آمریكایی‌ ــ انگلیسی‌ قرن‌ بیستم‌ است‌ كه‌ برای‌ اولین‌ بار در سال‌ ۱۳۳۴ منظومه‌ "The waste Land" او ترجمه‌ شد و بر برخی‌ از شاعران‌ این‌ دوره‌ تأثیر گذاشت‌. ۶۰ «آشكارترین‌ تأثیر الیوت‌ بر شعر نسل‌ جوان‌ این‌ سال‌ها این‌ بود كه‌ به‌ آنها یاد داد كه‌ می‌توان‌ ضمن‌ عمیق‌شدن‌ در مفاهیم‌ اجتماعی‌ و گریز از احساسات‌ سطحی‌، از نوعی‌ اسطوره‌ در شعر استفاده‌ كرد و از صراحت‌، پرهیز داشت‌ و زبان‌ شعر را می‌توان‌ تا حد زیادی‌ به‌ زبان‌ زنده‌ مردم‌ نزدیك‌ كرد.
    بیشترین‌ بهره‌ را در این‌ زمینه‌ شاید فروغ‌ گرفته‌ باشد.» ۶۱ در هر حال‌ می‌توان‌ گفت‌: «شعر انگلیسی‌ و فرانسوی‌ ــ و كمتر شعر آلمانی‌ و خیلی‌ كمتر شعر روسی‌ ــ جوّ مطالعات‌ شعری‌ شعرا را عوض‌ كرد...» ۶۲ از مهم‌ترین‌ مباحث‌ در محفل‌ها و نشریات‌ دهه‌ چهل‌ بحث‌ پیرامون‌ «موج‌ نو» است‌، ۶۳ با چهار كوشش‌ مهم‌ «۱ــ جداكردن‌ كلمه‌ از شی‌ء ۲ــ دست‌یابی‌ به‌ معانی‌ دور از ذهن‌ ۳ــ تصویری‌ كردن‌ شعر ۴ــ ایجاد مناسبات‌ جدید بین‌ اشكال‌ و اشیاء واقعی‌.» ۶۴ در شعر موج‌ نو دیگر دنیای‌ رمانتیك‌ها عوض‌ شده‌ است‌ و اشعاری‌ جدید با خصوصیاتی‌ متفاوت‌ كه‌ بیشتر مضمونی‌ اجتماعی‌ و متعهدانه‌ دارند، سروده‌ می‌شوند. هرچند رگه‌های‌ ضعیفی‌ از رمانتیسم‌ در این‌ اشعار نیز قابل‌ مشاهده‌ است‌.
    فردیت‌ رمانتیسم‌ تبدیل‌ به‌ «من‌» اجتماعی‌ می‌شود و دیگر شعر حول‌ و حوش‌ مسائل‌ خصوصی‌ و احساسات‌ درونی‌ شاعر نمی‌گردد. مسائل‌ روزمره‌ زندگی‌ شعر می‌گردند. اگر در دوره‌ بعد از رمانتیك‌ تخیلی‌ هست‌، عمدتاً تخیلی‌ است‌ در ارتباط‌ با واقعیات‌ جاری‌ زندگی‌. اگر ملالی‌ هست‌، ملال‌ و رنجی‌ است‌ كه‌ اجتماع‌ عصر درگیر آن‌ است‌، نه‌ یك‌ نفر، و اگر حساسیتی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد، حساسیت‌ شاعر در مقابل‌ رنج‌ها و آلام‌ مردم‌ و جامعه‌ است‌، نه‌ رنج‌های‌ عاشقی‌ درمانده‌ و شكست‌ خورده‌. اگر فروغ‌ تا دیروز در شعر رؤیا این‌ گونه‌ می‌سرود:
    «باز من‌ ماندم‌ و خلوتی‌ سرد
    خاطراتی‌ ز بگذشته‌ای‌ دور
    یاد عشقی‌ كه‌ با حسرت‌ و درد
    رفت‌ و خاموش‌ شد در دل‌ گور» ۶۵
    در دورهٔ‌ دوم‌ شاعری‌اش‌ كه‌ دنیای‌ رمانتیك‌ را ترك‌ گفته‌ در كتاب‌ تولدی‌ دیگر این‌ گونه‌ می‌سراید:
    «من‌ فكر می‌كنم‌ كه‌ تمام‌ ستاره‌ها
    به‌ آسمان‌ گمشده‌ای‌ كوچ‌ كرده‌اند
    و شهر، شهر چه‌ ساكت‌ بود» ۶۶
    و اگر نیما و نادرپور و... در دوره‌ اول‌ شاعری‌شان‌ به‌ غم‌ درون‌ می‌پرداختند اینك‌ غم‌ برون‌ و درد اجتماع‌ عصر را مدنظر قرار می‌دهند.
    منابع‌:
    ۱ــ اشرف‌زاده‌، رضا رمانتیسم‌، اصول‌ آن‌ و نفوذ آن‌ در شعر معاصر ایران‌، مجله‌ دانشكده‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ مشهد، شماره‌ اول‌ و دوم‌، سال‌ سی‌وپنجم‌، بهار و تابستان‌: ۱۳۸۱.
    ۲ــ الیوت‌، تی‌، اس‌؛ برگزیدهٔ‌ آثار در قلمرو نقد ادبی‌ ، ترجمه‌: سید محمد دامادی‌، انتشارات‌ علمی‌، تهران‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۵.
    ۳ــ تراویك‌، باكنر؛ تاریخ‌ ادبیات‌ جهان‌ (دوره‌ دو جلدی‌)، ترجمه‌: عربعلی‌ رضایی‌ انتشارات‌ فرزان‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۳.
    ۴ــ جعفری‌ جزی‌، مسعود؛ سیر رمانتیسم‌ در اروپا ، نشر مركز، تهران‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۵.
    ۵ــ حافظ‌ شیرازی‌، خواجه‌ شمس‌الدین‌ محمد؛ دیوان‌ اشعار ، براساس‌ نسخه‌ علامه‌ محمد قزوینی‌، قاسم‌ غنی‌، با نگاه‌ به‌ حافظ‌ (به‌ سعی‌ سایه‌)، غزل‌های‌ حافظ‌ (سلیم‌ نیساری‌) دیوان‌ حافظ‌ (پرویز ناتل‌ خانلری‌) و... به‌ اهتمام‌ جهانگیر منصور، ] بی‌جا [ : نشر دوران‌ ] تهران‌ [ ، نشر دیدار: ۱۳۷۸.
    ۶ــ خاقانی‌ شروانی‌، دیوان‌ اشعار ، مقابله‌ و تصحیح‌ و مقدمه‌ و تعلیقات‌: ضیاء الدین‌ سجادی‌، انتشارات‌ زوار، چاپ‌ پنجم‌: ۱۳۷۴.
    ۷ــ ذكاوتی‌ قراگزلو، علیرضا؛ گزیده‌ اشعار سبك‌ هندی‌ ، مركز نشر دانشگاهی‌، تهران‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۲.
    ۸ــ رجایی‌، نجمه‌؛ آشنایی‌ با نقد معاصر عربی‌ ، انتشارات‌ دانشگاه‌ فردوسی‌ مشهد، چاپ‌ اول‌ ۱۳۷۸.
    ۹ــ رودكی‌؛ دیوان‌ اشعار ، تنظیم‌ و تصحیح‌ و نظارت‌: جهانگیر منصور، انتشارات‌ ناهید، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۳.
    ۱۰ــ سعدی‌ شیرازی‌؛ كلیات‌ ، مصحح‌: بهاءالدین‌ خرمشاهی‌، انتشارات‌ دوستان‌، تهران‌، چاپ‌ دوم‌: ۱۳۷۹.
    ۱۱ــ شفیعی‌ كدكنی‌، محمدرضا؛ ادبیات‌ فارسی‌، از عصر جامی‌ تا روزگار ما ، ترجمه‌: حجت‌الله‌ اصیل‌، نشر نی‌، تهران‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۸.
    ۱۲ــ ـــــ، ادوار شعر فارسی‌ ، از مشروطیت‌ تا سقوط‌ سلطنت‌، انتشارات‌ توس‌، تهران‌ ۱۳۵۹.
    ۱۳ــ شمیسا، سیروس‌؛ انواع‌ ادبی‌ ، انتشارات‌ فردوس‌، چاپ‌ سوم‌: ۱۳۷۴.
    ۱۴ــ ــــــ ــــــ، سبك‌شناسی‌ شعر ، انتشارات‌ فردوس‌، تهران‌، چاپ‌ ششم‌ ۱۳۷۹.
    ۱۵ــ صائب‌ تبریزی‌؛ دیوان‌ اشعار (دوجلدی‌)، به‌ اهتمام‌ جهانگیر منصور، مؤسسه‌ انتشارات‌ نگاه‌، چاپ‌ اول‌ ۱۳۷۴.
    ۱۶ــ صبور، داریوش‌؛ آفاق‌ غزل‌ فارسی‌ ، انتشارات‌ پدیده‌: ۱۳۳۵.
    ۱۷ــ صفا، ذبیح‌الله‌؛ تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ ، جلد اول‌ (خلاصه‌ جلد اول‌ و دوم‌) انتشارات‌ ققنوس‌، چاپ‌ نهم‌: ۱۳۷۲.
    ۱۸ــ ــــــ، تاریخ‌ تحول‌ نظم‌ و نثر پارسی‌، انتشارات‌ امیركبیر، تهران‌، چاپ‌ هشتم‌ ۱۳۵۳.
    ۱۹ــ عابدی‌، كامیار؛ تنهاتر از یك‌ برگ‌ ، زندگی‌ و شعر فروغ‌ فرخزاد، انتشارات‌ جامی‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۷.
    ۲۰ــ عراقی‌؛ كلیات‌ ، به‌ كوشش‌ سعید نفیسی‌، انتشارات‌ كتابخانه‌ سنایی‌، چاپ‌ چهارم‌.
    ۲۱ــ فرخی‌ سیستانی‌؛ دیوان‌ اشعار ، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، انتشارات‌ كتابخانه‌ زوار، چاپ‌ چهارم‌.
    ۲۲ــ فرشید ورد، خسرو؛ دربارهٔ‌ ادبیات‌ و نقد ادبی‌ ، جلد دوم‌، انتشارات‌ امیركبیر، تهران‌: ۱۳۶۲.
    ۲۳ــ كسایی‌ مروزی‌؛ گزیده‌ اشعار ، انتخاب‌ و شرح‌: جعفر شعار، نشر قطره‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۰.
    ۲۴ــ لنگرودی‌، شمس‌؛ از نیما تا بعد ، جلد دوم‌، ناشر: مؤلف‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۷۰.
    ۲۵ــ مظفری‌، علیرضا؛ سدهٔ‌ ششم‌ گذر از خردگرایی‌ به‌ احساس‌گرایی‌، مجموعه‌ مقالات‌ همایش‌ سالانه‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌، دانشگاه‌ هرمزگان‌ همایش‌ پنجم‌، گردآوری‌ و تدوین‌: محمد سرور مولایی‌
    ۲۶ــ ــــ؛ سده‌ هفتم‌، عصر شاعران‌ آسمانی‌ ، مجموعه‌ مقالات‌ همایش‌ سالانهٔ‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌، دانشگاه‌ هرمزگان‌، همایش‌ ششم‌، گردآوری‌ و تدوین‌: محمد سرور مولایی‌.
    ۲۷ــ ناتل‌ خانلری‌، پرویز؛ هفتاد سخن‌ ، جلد اول‌، شعر و هنر، انتشارات‌ توس‌ چاپ‌ دوم‌: ۱۳۷۷.
    ۲۸ــ هنرمندی‌، حسن‌؛ بنیاد شعر نو در فرانسه‌ و پیوند آن‌ با شعر فارسی‌ ، انتشارات‌ كتابفروشی‌ زوار، تهران‌، چاپ‌ اول‌: ۱۳۵۰.
    پانوشت‌ها:
    * كارشناس‌ ارشد ادبیات‌ فارسی‌ فارغ‌ التحصیل‌ از دانشگاه‌ ارومیه‌.
    ۱- Romantism
    ۲- William Blake
    ۳- Samuel taylor Coleridge
    ۴- Goethe
    ۵- Hugo
    ۶- Lamartine
    ۷- Seillere
    ۸ــ سیر رمانتیسم‌ در اروپا ، ص‌ ۹۴.
    ۹ــ همان‌، ص‌ ۹۶.
    ۱۰ــ همان‌، ص‌ ۹۷.
    ۱۱- Musset
    ۱۲ــ بنیاد شعر نو در فرانسه‌ ، ص‌ ۲۸.
    ۱۳ــ آفاق‌ غزل‌ فارسی‌ ، ص‌ ۴۶.
    ۱۴ــ همان‌، ص‌ ۶۵.
    ۱۵ــ همان‌، ص‌ ۶۷.
    ۱۶ــ همان‌ ص‌ ۷۳.
    ۱۷ــ انواع‌ ادبی‌، ص‌ ۱۲۴.
    ۱۸ــ سبك‌شناسی‌ شعر ، سیروس‌ شمیسا، انتشارات‌ فردوس‌، چ‌ ۱،۱۳۷۴، ص‌ ۱۳.
    ۱۹ــ سبك‌شناسی‌ شعر ، ص‌ ۲۴۵.
    ۲۰ــ رمانتیسم‌، اصول‌ آن‌ و نفوذ آن‌ در شعر معاصر ایران‌ ، ص‌ ۲۱۵.
    ۲۱ــ تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ ، جلد اول‌ (خلاصه‌ جلد اول‌ و دوم‌)، ص‌ ۹۸.
    ۲۲ــ درباره‌ ادبیات‌ و نقد ادبی‌ ، ص‌ ۷۷۳.
    ۲۳ــ سده‌ ششم‌، گذر از خردگرایی‌ به‌ احساس‌گرایی‌، ص‌ ۱۰۱.
    ۲۴ــ فرخی‌ سیستانی‌، دیوان‌، ص‌ ۲۲۷.
    ۲۵ــ رودكی‌، دیوان‌ ، ص‌ ۱۱۶.
    ۲۶ــ كسایی‌، دیوان‌ ، ص‌ ۲۶.
    ۲۷ــ تاریخ‌ تحول‌ نظم‌ و نثر پارسی‌ ، ص‌ ۲۲.
    ۲۸ــ انواع‌ ادبی‌ ، ص‌ ۱۲۶.
    ۲۹ــ سده‌ هفتم‌، عصر شاعران‌ آسمانی‌ ، ص‌ ۲۸۳.
    ۳۰ــ تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ ، جلد اول‌ (خلاصه‌ جلد اول‌ و دوم‌)، ص‌ ۲۱۷
    ۳۱- Mikhail yuryevich Lermontov
    ۳۲- George Gordon Byron
    ۳۳- Percy bysshe shelley
    ۳۴- Heinrich Heine
    ۳۵ــ تاریخ‌ تحول‌ نظم‌ و نثر پارسی‌ ، ص‌ ۸۱۳.
    ۳۶ــ سده‌ هفتم‌، عصر شاعران‌ آسمانی‌ ، ص‌ ۲۸۵.
    ۳۷ــ حافظ‌، دیوان‌ ، ص‌ ۱۵۲.
    ۳۸ــ سعدی‌، كلیات‌ ، ص‌ ۵۲۶.
    ۳۹ــ عراقی‌، دیوان‌ ، ص‌ ۲۹۹.
    ۴۰ــ خاقانی‌، دیوان‌ ، ص‌ ۶۱.
    ۴۱ــ عراقی‌، دیوان‌ ، ص‌ ۱۹۳.
    ۴۲ــ سعدی‌، كلیات‌ ، ص‌ ۵۰۷.
    ۴۳ــ ادبیات‌ فارسی‌ از عصر جامی‌ تا روزگار ما ، ص‌ ۲۳.
    ۴۴- Charles Pievve Baudelaire
    ۴۵ــ گزیده‌ اشعار سبك‌ هندی‌ ، ص‌ ۱۲.
    ۴۶ــ صائب‌، دیوان‌ ، جلد اول‌، ص‌ ۱۳۴.
    ۴۷ــ ادبیات‌ فارسی‌ از عصر جامی‌ تا روزگار ما ، ص‌ ۳۷.
    ۴۸ــ ادبیات‌ فارسی‌ از عصر جامی‌ تا روزگار ما ، ص‌ ۳۷.
    ۴۹- Moliere
    ۵۰- Jean de Lafontaine
    ۵۱- Reacine
    ۵۲- Milton
    ۵۳- Dryden
    ۵۴ــ سبك‌شناسی‌ شعر ، ص‌ ۳۲۰.
    ۵۵ــ آشنایی‌ با نقد معاصر عربی‌ ، ص‌ ۲۲۲.
    ۵۶ــ برگزیده‌ آثار در قلمرو نقد ادبی‌ ، ص‌ ۲۱۵.
    ۵۷ــ ادوار شعر فارسی‌ ، (انتشارات‌ توس‌ ۱۳۵۹)، ص‌ ۵۴.
    ۵۸ــ ادوار شعر فارسی‌ ، (انتشارات‌ توس‌، ۱۳۵۹)، ص‌ ۷۲.
    ۵۹ــ همان‌، صص‌ ۷۴ــ۷۳.
    ۶۰ــ همان‌، ص‌ ۷۴.
    ۶۱ــ همان‌، ص‌ ۷۵.
    ۶۲ــ همان‌، ص‌ ۷۵.
    ۶۳ــ از نیما تا بعد، ج‌ ۲، ص‌ ۴۹.
    ۶۴ــ همان‌، صص‌ ۴۹ــ۴۸.
    ۶۵ــ تنهاتر از یك‌ برگ‌ ، ص‌ ۹۵.
    ۶۶ــ همان‌، ص‌ ۲۰۲.


    منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
     

    mahdikashani73

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/20
    ارسالی ها
    61
    امتیاز واکنش
    1,598
    امتیاز
    456
    سن
    30
    محل سکونت
    قم
    سلام وقتتون بخیر جناب همایون. مدت ها بود جویای احوال شما نشده بودم. امیدوارم منو به خاطر داشته باشید.
    شعری ارسال می کنم از طرف کسی که اصلا در شعر گفتن مهارتی نداره و بیشتر به متن و دلنوشته رجوع می کنه. به هر حال نقد کنید لطفا
    *خزان*

    بهارِ من نیامد شرمِ بسیار

    دریده نیکو جامه عادتِ یار

    رسیده نزد من اخبارِ حالش

    چو گشته نقل محفل های ادوار

    که بسته خاطراتش را شبانه

    درون سـ*ـینه ای مملوِ اسرار

    زِ هر دشت و دمن خبر رسیده

    شده مهمان هوای عطرش انگار

    بهارِ من چه داند حال زارم

    پریشان، مفلس و بی تاب و بیمار

    پَر و بال مرا آتش دمیده

    به سان بلبلی در شوق دیدار

    بهار من چه داند کز فراغش

    خزانِ عمر من گشته پدیدار



    96/9/12
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    درود بر شما دوست گرامی
    دوستان فراموش شدنی نیستند

    شعر باید از نظر ساختاری قواعد یک جمله را داشته باشد و خصوصیات شعر که وزن و تصویرسازی و غیره است . در مورد این شعر :
    اول آنکه وزن شعر یکنواخت نیست و نیاز به ویرایش کلی وزن دارد .

    بهارِ من نیامد شرمِ بسیار
    مفاعیلن مفاعیلن فعولن
    دریده نیکو جامه عادتِ یار
    مستفعلن مستفعلن فاعلاتن
    در این بیت گنگی مفهوم وجود دارد . شرم بسیار بدون ماخذ و مقصد مانده .دریده نیکو جامه عادتِ یار هم معلوم نیست یعنی چه . ذهن را به پاره شدن زیرپوش شخصی عادت شده منحرف میکند

    رسیده نزد من اخبارِ حالش
    چو گشته نقل محفل های ادوار
    "چو" باید با "که" جایگزین گردد

    که بسته خاطراتش را شبانه
    درون سـ*ـینه ای مملوِ اسرار
    که در آغاز این بیت حشو است میبینید که با حذف آن چیزی از مفهوم کسر نمی گردد . مثلا بِبسته (اگرچه منسوخ و قدیمی است فقط مثال است) بهتر از آن است .

    زِ هر دشت و دمن خبر رسیده
    شده مهمان هوای عطرش انگار
    منبع خبری که در مصرع نخست عنوان شده مشخص نیت که چه کسی مهمان هوایش شده ؛ دشت و دمن یا دیگری

    بهارِ من چه داند حال زارم
    پریشان، مفلس و بی تاب و بیمار
    مصراع دوم یک فعل کم دارد (هستم ) مثلا که هستم یا گشتم مفلس و بی تاب و بیمار

    پَر و بال مرا آتش دمیده
    به سان بلبلی در شوق دیدار
    مصراع اول مرا که نوع منسوخ بکار گیری این واژه است در آثار بیهقی و طبری موجود است و با این وجود ، چه چیزی در پر و بالش آتش دمیده ؟

    بهار من چه داند کز فراغش
    خزانِ عمر من گشته پدیدار
    فراغ با فراق متفاوت است "فراغ" یعنی آسانی، آسایش، آسودگی، استراحت، راحت و" فراق "یعنی جدا شدن و دور شدن از یکدیگر
    در نهایت بایستی وزن به صورت جزء به جزء مورد بازنگری قرار گیرد.
     

    mahdikashani73

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/20
    ارسالی ها
    61
    امتیاز واکنش
    1,598
    امتیاز
    456
    سن
    30
    محل سکونت
    قم
    سلام ممنون از لطفتون. همین طور اتفاقی گفتم براتون بفرستم.
    اشتباهاتم رو سعی میکنم جبران کنم . ولی به صورت کلی خیلی روی شعر وقت نمیذارم. و بلد هم نیستم.
    فراق و فراغ رو بار ها اشتباه کردم و میکنم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا