4- نقد عینی (نقد به لحاظ خود اثر Objective criticism )
اثر ادبی را جدا از نویسنده و خواننده و دنیای واقعی بررسی میکند و اثر ادبی را پدیدهای خود بسنده و مستقل میداند که باید آن را با محکهای درونی و ذاتی خود آن ـ یعنی برآمده از خود اثر ـ از قبیل غموض و ابهام، انسجام متن و ارتباط اجزایش با هم یعنی روابط بین عناصرمتشکلهاش، تمامیت وکمالش بررسی کرد. در حقیقت نقد عینی تا حدودی عکسالعملی است در مقابل روش ادبای سنتی که معمولاً بیش از متن به زندگی نویسنده و آرا و افکار او و اوضاع و احوال اجتماعی دوره او توجه دارند.
برای نقد ادبی البته میتوان انواع و اقسام دیگری هم قایل شد، مثلاً نقد متون Textual criticism ،هدف این نوع، تشخیص ضبطهای صحیح و رسیدن به متنی است که هر چه بیشتر به اصل ـ آنچه نویسنده یا شاعر پرداخته است ـ نزدیک باشد. و این هدف با سنجیدن و مقابله نسخ مختلف و کهن یا توجه به چاپهای مختلف و امعان نظر در خطاهای کاتب یا مرکز نشر و امثال این امور تحقق میپذیرد.
همچنین میتوان نقد ادبی را به لحاظ گرایش به دانشهای گوناگون تقسیم کرد:
نقد تاریخی (Historical criticism )، نقد ترجمه احوال (Biographical )، نقد جامعه شناسانه (Sociological ) که یک شاخه مهم از آن نقد مارکسیستی است، نقد روانشناسانه ( psychological ) که یک نمونه آن نقد فرویدی است و نقد صور مثالی یا اسطوره گرا ( Archetypal or Myth criticism ) که اثر ادبی را با توجه به مباحث اساطیری و آیینها و مناسک (Ritual) به لحاظ مردمشناسی وفرهنگی بررسی میکند.
نکته دیگر این است که برخی در نقد فقط به یک شیوه نظر دارند و شیوههای دیگر را کارآمد نمیدانند (نقد مطلق یا انحصاری Absolutist criticism) اما کسانی در نقد از همه شیوههای مفید و مناسب بحث استفاده میکنند و در حقیقت نقد آنان التقاطی است . در مباحث جدید نقد ادبی به این روش نقد نسبی (Relativistic criticism)
___________
پی نوشتها:
1- فرمالیسم روسی یکی از مکاتب نقد ادبی در حوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی است. این مکتب در خلال جنگ جهانی اول در روسیه بوجود آمد و در خلال سالهای 1920 شکفت.فرمالسیم نامی بود که مخالفان جهت تحقیر به این مکتب نهاده بودند.
به اعتقاد فرمالیستها ادبیات صرفاً یک مسأله زبانی است و لذا میتوان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبانهاست و باید به آن از دید زبان شناسی نگریست.
آنان اثر ادبی را شکل(فرم) محض میدانستند و معتقد بودند که در بررسی اثر ادبی تکیه باید بر فرم باشد نه محتوا. و اساساً مخالف تقسیم متن به صورت و معنی بودند و میگفتند درست است که محتوی ناقل احساسات و عواطف و افکار است اما همه اینها در واقع در عناصر زبانی است. در نظر آنان مسایلی چون جذبه و الهام و اشراق و نبوغ که در مباحث ادبی قرن نوزدهم مطرح بود مطرود است. ادبیات در فرم و ساخت است نه در روح و فکر. مثلاً یک شعر غنایی یا عاشقانه فقط یک طرح و ساختار زبانی است.
در این که عمده مسأله هنر شکل و نحوه بیان است شکی نیست. مثلاً یکی از موضوعات مکرر (موتیف) ادبیات فارسی جبر و اعتقاد مطلق به قضا و قدر است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد
اما آنچه به این بیت اهمیت ادبی داده است اظهار عقیده جبری نیست بلاکه صورت و شکل هنری آن است که مرکب از مسایل مختلفی چون تکرار نامحسوس «ک» و «ش»، انتخاب دو تصویر متضاد شاهد بازاری و پرده نشین و لف و نشر مبهم است.به هر حال به نظر آنان بررسی و مطالعه محتوی یعنی thematics از مسایل غامض و جنجال برانگیز ادبیات شناسی است.اما باید توجه داشت که آنان برخلاف فوتوریستها که ابداً به محتوا اعتنایی نداشتند میکوشیدند بین فرم و محتوا رابـ ـطهای ایجاد کنند، هر چند در این زمینه چندان توفیقی نیافتند. فرمالیستها بعدها به تاریخ ادبیات و بیوگرافی هم توجه کردند.
اثر ادبی را جدا از نویسنده و خواننده و دنیای واقعی بررسی میکند و اثر ادبی را پدیدهای خود بسنده و مستقل میداند که باید آن را با محکهای درونی و ذاتی خود آن ـ یعنی برآمده از خود اثر ـ از قبیل غموض و ابهام، انسجام متن و ارتباط اجزایش با هم یعنی روابط بین عناصرمتشکلهاش، تمامیت وکمالش بررسی کرد. در حقیقت نقد عینی تا حدودی عکسالعملی است در مقابل روش ادبای سنتی که معمولاً بیش از متن به زندگی نویسنده و آرا و افکار او و اوضاع و احوال اجتماعی دوره او توجه دارند.
برای نقد ادبی البته میتوان انواع و اقسام دیگری هم قایل شد، مثلاً نقد متون Textual criticism ،هدف این نوع، تشخیص ضبطهای صحیح و رسیدن به متنی است که هر چه بیشتر به اصل ـ آنچه نویسنده یا شاعر پرداخته است ـ نزدیک باشد. و این هدف با سنجیدن و مقابله نسخ مختلف و کهن یا توجه به چاپهای مختلف و امعان نظر در خطاهای کاتب یا مرکز نشر و امثال این امور تحقق میپذیرد.
همچنین میتوان نقد ادبی را به لحاظ گرایش به دانشهای گوناگون تقسیم کرد:
نقد تاریخی (Historical criticism )، نقد ترجمه احوال (Biographical )، نقد جامعه شناسانه (Sociological ) که یک شاخه مهم از آن نقد مارکسیستی است، نقد روانشناسانه ( psychological ) که یک نمونه آن نقد فرویدی است و نقد صور مثالی یا اسطوره گرا ( Archetypal or Myth criticism ) که اثر ادبی را با توجه به مباحث اساطیری و آیینها و مناسک (Ritual) به لحاظ مردمشناسی وفرهنگی بررسی میکند.
نکته دیگر این است که برخی در نقد فقط به یک شیوه نظر دارند و شیوههای دیگر را کارآمد نمیدانند (نقد مطلق یا انحصاری Absolutist criticism) اما کسانی در نقد از همه شیوههای مفید و مناسب بحث استفاده میکنند و در حقیقت نقد آنان التقاطی است . در مباحث جدید نقد ادبی به این روش نقد نسبی (Relativistic criticism)
___________
پی نوشتها:
1- فرمالیسم روسی یکی از مکاتب نقد ادبی در حوزه بررسی ادبیات از دیدگاه زبان شناسی است. این مکتب در خلال جنگ جهانی اول در روسیه بوجود آمد و در خلال سالهای 1920 شکفت.فرمالسیم نامی بود که مخالفان جهت تحقیر به این مکتب نهاده بودند.
به اعتقاد فرمالیستها ادبیات صرفاً یک مسأله زبانی است و لذا میتوان گفت که زبان ادبی یکی از انواع زبانهاست و باید به آن از دید زبان شناسی نگریست.
آنان اثر ادبی را شکل(فرم) محض میدانستند و معتقد بودند که در بررسی اثر ادبی تکیه باید بر فرم باشد نه محتوا. و اساساً مخالف تقسیم متن به صورت و معنی بودند و میگفتند درست است که محتوی ناقل احساسات و عواطف و افکار است اما همه اینها در واقع در عناصر زبانی است. در نظر آنان مسایلی چون جذبه و الهام و اشراق و نبوغ که در مباحث ادبی قرن نوزدهم مطرح بود مطرود است. ادبیات در فرم و ساخت است نه در روح و فکر. مثلاً یک شعر غنایی یا عاشقانه فقط یک طرح و ساختار زبانی است.
در این که عمده مسأله هنر شکل و نحوه بیان است شکی نیست. مثلاً یکی از موضوعات مکرر (موتیف) ادبیات فارسی جبر و اعتقاد مطلق به قضا و قدر است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وآن پرده نشین باشد
اما آنچه به این بیت اهمیت ادبی داده است اظهار عقیده جبری نیست بلاکه صورت و شکل هنری آن است که مرکب از مسایل مختلفی چون تکرار نامحسوس «ک» و «ش»، انتخاب دو تصویر متضاد شاهد بازاری و پرده نشین و لف و نشر مبهم است.به هر حال به نظر آنان بررسی و مطالعه محتوی یعنی thematics از مسایل غامض و جنجال برانگیز ادبیات شناسی است.اما باید توجه داشت که آنان برخلاف فوتوریستها که ابداً به محتوا اعتنایی نداشتند میکوشیدند بین فرم و محتوا رابـ ـطهای ایجاد کنند، هر چند در این زمینه چندان توفیقی نیافتند. فرمالیستها بعدها به تاریخ ادبیات و بیوگرافی هم توجه کردند.