آموزشی مکتب های ادبی و هنری جهانی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

deimos

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
1,092
امتیاز واکنش
118,349
امتیاز
1,176

● ماتریالیسم
به معنای ماده‌گرایی فلسفی است. این مکتب در مقابل ایده آلیسم مطرح شد. شاخه‌های مهم ان ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی است. ماتریالیسم مکانیک را فویرباخ بنیادگذاری کرد و ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی را مارکس.
انسان را اشیاء بی نهایت زیاد و متنوعی احاطه کرده است که برخی از آن ها از کوچک‌ترین ذرات اتم گرفته تا عظیم‌ترین ستارگان کیهانی بی جان هستند و برخی دیگر از ساده‌ترین موجودات یک سلولی گرفته تا بغرنج ترین و رشد یافته‌ترین جانوران که انسان باشد جان دارند. این اشیا بی نهایت متفاوت دارای خواص گوناگون هستند. بشر در طول تاریخ و در نتیجه آزمایش‌های پیاپی خود با پیشرفت دانش وگسترش فعالیت‌های پراتیک خویش کم کم دریافت که هر قدر هم اشیاء و خواص شان گوناگون باشد با این همه آن ها دارای مبانی مشترکی هستند. در دوران‌های باستان گروهی از فلاسفه یونان باستان این مبنای مشترک یا اساس جهان و پایه واقعیت را این یا آن چیز مثلن آب یا آتش می‌‌دانستند. نزد متفکران باستانی چین و هند نظیر همین عوامل دو، چهار یا پنجگانه بوده است و در ایران کهن نیز عقیده مربوط به وجود چهار آخشیج (یا عنصر): آب، هوا، آتش، خاک و یا طبایع چهارگانه: گرمی، خشکی، سردی و تری با رخنه از منابع هندی و یونانی رایج بوده است.
زروانیان، "زروان بیکران" یا گیتی ماده را عنصر نخستین می‌‌دانستند که تمام موجودات از آن پا به عرصه وجود نهاده است. دمکریت فیلسوف بزرگ یونان باستان می‌‌گفت اصل جهان از یک عنصر تجزیه ناپذیر است که از ترکیب آن، اشیاء مختلف پدید می‌‌آید و آن را "اتم" (ا به معنای نفی، تم از واژه بریدن و قطع کردن) یا "بخش ناپذیر" (در اصطلاح فلسفی ما ـ جزء لایتجزی) نامید.
با تکامل اندیشه بشری این کشف بزرگ به عمل آمد که آن پایه مشترک و اساسی عمومی را نباید با اشکال مختلف اشتباه کرد، بلکه این نتیجه فلسفی حاصل شد که در درجه اول همه اشیاء جهان در این اصل شریکند که به خودی خود و مستقل از انسان، مستقل از تفکر و اندیشه و احساسات وتمایلات انسان، یعنی به طور عینی، وجود دارند. مثلن علوم طبیعی ثابت کرده است که میلیون‌ها سال قبل از پیدایش هر گونه موجود زنده‌ای زمین و اجرام کیهانی وجود داشته‌اند و این خود نشان می‌‌دهد که طبیعت عینی است، مستقل از انسان و شعور اوست. به عبارت دیگر این عقل نیست که ماده را خلق کرده، بلکه در کره زمین تکامل چندین میلیارد ساله ماده است که منجر به پیدایش شعور و خرد انسانی شده است.
پراتیک بشری آزمایش و تجربه روزانه، فعالیت تولیدی و علوم طبیعی با تمام دستاوردهای خود به ما نشان می‌‌دهد که جهان به طور عینی وجود دارد. عینیت جهان یعنی وجود آن در خارج و مستقل از شعور و اراده و خرد به معنای آن است که جهان مادی است. این کلمه معنای فلسفی دیگری ندارد .
از نگاه تاریخی دانش ما متأثر از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ما است. در این زمینه تولید اجتماعی نقش بزرگی را بازی می کند. تولید اجتماعی تعیین کننده ترین عامل در شناخت بشر است. به این معنی که شناخت ما بر اساس رشد تولید اجتماعی ما رشد می کند. به این اساس رشد تولید اجتماعی را می توان به دو مرحله تقسیم کرد. یکی تولید اجتماعی طبیعی و دوم تولید اجتماعی دستی یا صنعتی. در تولید اجتماعی طبیعی قوای طبیعی نقش مهمی را بازی می کنند. تولید اجتماعی طبیعی در سه دوره تولید تاریخی بازتاب یافته است. در سه دوره تاریخی کمون اولیه، بـرده داری و فئودالی، شیوه ی تولید شیوه طبیعی بوده است. در تمام این دوره های تاریخی قوای طبیعی در رشد تولید و اساس تولید نقش مهمی را بازی نموده است. از این رو بشر در این سه دوره ی تاریخی به قوای طبیعی متکی بوده است. این اتکا به قوای طبیعی در نحوه ی تفکر آنان نقش مهمی را بازی می نموده است. آنان به هر نحو خود را مدیون قوای طبیعی می دانسته اند. هر گونه تفکر آزاد و انسانی نا ممکن بوده است.
در دوره ی تاریخی بورژوازی تولید صنعتی بوده است. در این دوره ی تاریخی دیگر بشر به قوای طبیعی متکی نیستند. از این رو می توانند مستقل از قوای طبیعی عمل و فکر کنند. این دوره را می توان دوران آزادی انسان از قوای طبیعی و دوره تفکر آزاد انسانی نامید. بشر با شکل گیری این دوره ی تاریخی بوده است که توانسته است آزادانه فکر کند. به همین دلیل آغاز این دوره با آغاز رنسانس انسانی مزین گردیده است. صرفن با آغاز این دوره بود که انسان توانست جدایی شعور و طبیعت را وجدان نماید. همچنین انسان در طبیعت به مقام به سزای خودش دست یافت. ماتریالیسم دیالکتیک تنها می توانست تحت چون این شرایطی پا بگیرد. شرایطی که انسان از قوای طبیعی آزاد عمل می کند. قوای طبیعی را در خدمت خودش در می آورد و صنعت اساس تولید قرار می گیرد.
این که اشیا را خارج از شعور خود می دانیم نتیجه ی بهبود شرایط تولید اجتماعی ما است. جغرافیای تولید صنعتی و جغرافیای تفکر آزاد مادی با هم همخوانی دارند. هر اندازه به جوامع صنعتی نزدیک می شویم یقین و ایقان مردم به ضعف ایده های مذهبی بیش تر می گردد.

● مدرنیسم
عنوان دوره‌ای است در تاریخ ادبیات، هنر و اندیشگی ِ غرب است که به لحاظ ظهور مشخصه‌های جدیدی در عرصه‌ی موضوع، شکل، مفاهیم و سبک از دوره‌های قبل متمایز است. آغاز این دوره در کشورهای مختلف تاریخ متفاوتی دارد. نخستین طلیعه‌های ظهور مدرنیسم در فرانسه از دهه‌ی پایانیسده ی نوزدهم آشکار شد و تا دهه‌ی ١٩٤٠ ادامه یافت. اما در روسیه از سال‌های پیش از انقلاب اکتبر ١٩١۷تا دهه‌ی ١٩٢٠، در آلمان از دهه‌ی ١٨٩٠ تا دهه‌ی ١٩٢٠، در انگلستان از اوایل سده ی بیستم تا دهه‌ی ١٩۳٠، و در امریکا از اندکی پیش از جنگ جهانی اول تا جنگ دوم جهانی را در بر می‌گیرد.

● مکتب تشنجی
گروهی از شاعران سده ی ١٩ که در دهه‌ی ١٨٤٠ و ١٨۵٠ شهرت قابل توجهی در انگلستان و امریکا کسب کردند. سه عضو اصلی این گروه پی.ج.بیلی، سیدنی دابل و الکساندر اسمیت بودند. از آثار مشهورشان Festus اثر بیلی، The negah اثر دابل و درام زندگی اثر الکساندر اسمیت است. این نمایش‌نامه‌های منظوم پر آب و تاب و مفصل به نظم "نو رمانتیک" اغراق‌آمیز و پرطنطنه‌ای نوشته شده‌اند و چندان ضابطه‌ای بر قالب و ساختار آن‌ها حاکم نیست. در سال ١٨۵۳م چارلز کینگزلی کار آنان را "تشنجی" نامید.

مکتب غرقه در اشک اصطلاحی تمسخرآمیز مربوط به شاعران رمانتیک متقدم که بر جنبه های غمبار و ناخوش زندگی درنگ می کردند و به آن گرایش داشتند است
 
  • پیشنهادات
  • deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ● مکتب غرقه در اشک
    اصطلاحی تمسخرآمیز است مربوط به شاعران رمانتیک متقدم که بر جنبه های غمبار و ناخوش زندگی درنگ می کردند و به آن گرایش داشتند .

    ● مکتب گورستان
    در تاریخ ادبیات انگلستان، به شعر دسته ای از شاعران که در میانه ی سده ی هجدهم می زیستند و بر خلاف شاعران نوکلاسیک عصر خود، به مضامین اندوهناک و رازگونه می پرداختند، شعر مکتب گورستان اطلاق می شود. این شاعران بیش تر به مرگ و صحنه های تیره و راز آلوده توجه داشتند و آثارشان مقدمات برخی از جنبه های اندوهگنانه در مکتب رمانتیسم را فراهم آورد. شاعران اصلی این مکتب پارنل، روبرت بلر و ادوارد یانگ بوده اند ولی مشهورترین شعر این مکتب را با نام "مرثیه ای در گورستان دهکده" توماس گری سروده است.


    ● میستیسیسم (Mysticisme )
    عبارتی که بیانگروحدت درونی بین فرد با خداست و موقعیت کسی که بدنبال رابـ ـطه مستقیم الهی است.


    ● ناتورالیسم طبیعت گرایی
    ناتورالیسم مکتبی است که احساس و عاطفه و تخیل را کنار می گذارد و بر واقعیت های طبیعت و اصول و قانون های علمی تکیه دارد. انسان را موجودی اسیر در چنگال غـ*ـریـ*ــزه های خود و وراثت و قانون های طبیعی می شناسد. این مکتب که در سال های پایانی سده ی نوزدهم میلادی پدید آمد، پیروان چندانی جز در اروپا نیافت. امیل زولا نویسنده فرانسوی، تورگنیف نویسنده روسی و جورج الیوت نویسنده انگلیسی از پیشگامان این مکتب بودند.
    ناتورالیسم نه تنها یک اسلوب بلکه سیستمی از نظریات استه‌تیک ( زیبایی شناسی)است که در نیمه دوم سده ی نوزدهم پدید شد و پایه فلسفی آن مکتب پوزیتیویسم اوگوست کنت و هربرت اسپنسر و هیپولیت تن (Hippolyte Taine ) و دیگران بود
    ناتورالیسم یا طبیعت‌گرایی رخنه در روند‌های ماهوی و عمقی واقعیت را وظیفه ی خود نمی‌شناسد، بلکه کافی می‌داند که خلاقیت هنری به کپی کردن اشیا و پدیده‌های تصادفی و انفرادی واقعیت بپردازد.
    امیل زولا را معمولن از برجسته‌ترین نمایندگان این اسلوب و مکتب یاد می‌کنند این مطلب درست است ولی خلاقیت هنری زولا غالبن با نظریات تئوریک او در تضاد بوده است و این خود نمودار متناقض بودن بینش استه‌تیک طبیعت گرایان است، زولا نظریات تئوریک خود را در آثاری مانند رمان تجربی (١۸۸۰) و طبیعت‌گرائی در نمایش (١۸۸١) بیان داشته است. خلاصه ی این تئوری آنست که پدیده‌های زیستی (بیولوژیک) و اجتماعی دارای یکسانی و اینهمانی است و هنر از سیاست و اخلاق مستقل است. ولی زولا همان گونه که گفتیم خود نتوانست در آثار برجسته‌ای که آفرید این تئوری را به کار ببندد و نوعی واقع گرایی در فعالیت هنری او خود را با قوت نشان می‌دهد.
    در عصر ما طبیعت‌گرایی در هنر بار دیگر قد علم کرده و این بار حتا از سنن تئوریک طبیعت گرایان سده ی نوزدهم فراتر رفته است. طبیعت گرایان امروزی معمولن از ستایندگان نظام موجود بورژوایی هستند. خصلت نمونه‌وار مکتب و اسلوب آنان فیزیولوژیسم است یعنی گرایش به بیان صریح کلیه فعل وانفعالات جسمانی. جستجوی اشکال مبتذل تفریح آور، توجه افراطی به نمایش‌های آمیخته با موسیقی (ملودرامیسم)، توجه به زیبایی ظاهری چشمگیر در ژانرهای مختلف، آن چه که آن را "هنر توده‌ها" (Pop art) نامیده‌اند. این اسلوب خواه به شکل مستقیم و خواه به شکل غیر مستقیم روح انفعالی در جامعه، احتراز از نبرد اجتماعی، بی‌تفاوتی نسبت به غم و شادی دیگران و تمایل ویژه به غرایز جانورانه را موعظه می‌کند و به اسلوب هنری شکل‌گرایی (فرمالیسم) سخت نزدیک است.
    از نظر فلسفی ناتورالیسم به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد می گویند و از جهت ادبی این مکتب تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت است.
    برخی از نویسندگان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر باید جنبه ی علمی داشته باشد. به گفته امیل زولا همانطور که زیست شناس درباره ی موجود جان دار به بررسی تجربی می پردازد نویسنده نیز باید شیوه یک زیست شناس را پیروی کرده و روش تجربی را مورد توجه قرار دهد.
    ویژگی های سبک ناتورالیسم عبارتند از:
    ١- فرد و اجتماع دارای هیچ گونه امتیاز خارجی نیستند و قانون تنازع بقا در همه ی کارها و اتفاقات به چشم می خورد، یعنی اگر موجودی به کار خوب یا بدی دست بزند این نتیجه ی اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار کرده است.
    ۲- در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزییات توجه می شود و باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزیی گاهی خسته کننده و بی هوده می شود.
    این ذکر جزییات شامل کوچک ترین حرکات قهرمان داستان تا جزیی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه در زندگی او می شود.
    ٣- در این سبک، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی می شود که آن هم نتیجه ی توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد.
    ۴- در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد به آن اندازه موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که گاه آن را از حقیقت نمایی و لطف می اندازد.
    نام دار نرین شاعران و نویسندگان ناتورالیست عبارتند از:
    امیل زولا پیشوای ناتورالیست های فرانسه،جرج مور از انگلستان، وان لانپ امانتس از هلند ، کرتزر، هولتس شلاف، هاپتمان از آلمان و هنریک ایبسن نروژی.
    ناتورالیسم زاده فلسفه اثباتی "اگوست کنت" و شارح و مفسر آن "هیپولیت تن " نقاد معروف فرانسوی است. تن می گوید همان طور که زندگی به وسیله علوم طبیعی مورد مطالعه قرار می گیرد، هنر و ادبیات نیز باید با قوانین علمی تطبیق کند. او معتقد است آن چه نویسنده به وجود می آورد اجبارن به عواملی وابسته است و فکر انسان از قوانین نیرومندی که رفتار او را تعیین می کند اطاعت می نماید.
    ناتورالیسم پا به پای رئالیسم به وجود آمده است و بزرگ ترین نماینده ناتورالیسم یعنی امیل زولا و یارانش سعی دارند به هنر و ادبیات جنبه علمی بدهند.
    به عقیده ی زولا نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و دارای حس واقع بینی باشد و مانند یک شیمی دان یا فیزیک دان که درباره ی مواد بی جان کار می کند و یا چون فیزیولوژی دان که اجسام زنده را مورد آزمایش قرار می دهد، نویسنده هم باید درباره ی صفات و مشخصات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری به همان طریق کار کند.
    ناتورالیسم معتقد به جبر علمی است و می گوید حوادثی که در دنیا اتفاق می افتد، مطابق قوانین علمی و تحت تأثیر علل جبری است و مطابق این جبر از شرایط معین نتایج معین به دست می آید.
    به عقیده این گروه کیفیت روانی و رفتار اشخاص را در اجتماع، وضعیت جسمی آنان تعیین می کند. زولا دنیای بشیری را تابع همان جبری می داند که بر سایر موجودات طبیعت حکمفرماست. وی رمان نویس را تشریح کننده ی وضع فردی و اجتماعی بشر می داند و تاثیر وراثت را در تکوین شخصیت می پذیرد. شخصیت در رمان های زولا تحت تاثیر وضع مزاجی و ارثی و عوامل دیگری از این قبیل است از این رو فرد مجبور به انجام دادن کارهای معینی می شود.
    نویسنده ی ناتورالیسم به توصیف جزییات هر چیز می پردازد و این جزییات را برای اثبات نظر علمی خاص خودش مورد توجه قرار می دهد. او وضع روانی هر فرد را نتیجه مستقیم وضع جسمی اش می داند. وضع جسمی هم از نظر او چیزی است که به ارث به او رسیده است. از نکات مهمی که در شیوه ناتورالیسم هست یکی توجه به زبان است و دیگری توجه به توصیف زشتی ها، نویسنده می کوشد در نقل گفتار هر یک از شخصیت های داستانی خود همان جملات و عباراتی را بیاورد که طبعن باید به زبان آورد. اگر چه آن عبارات و کلمات زشت و ناهنجار باشد.
    از کسانی که با زولا دوست و همکار بودند و تا حدی شیوه او را می پسندیدند یکی "گوستاو فلوپر" است و دیگری "گی دو موپاسان". با این همه فلوبر در بسیاری موارد با زولا موافق نیست و به او اعتراضی دارد و "گی دو ماپاسان" که در واقع نخستین بار داستان کوتاه را در ادبیات فرانسوی وارد می کند، هر چند با زولا دوست و هم عقیده است اما ناتورالیسم او نوعی رئالیسم اغراق آمیز است و با آن چه زولا می گوید تفاوت دارد.
     

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ● ناتوريسم (Naturisme)
    از بزرگان اين مکتب مي توان سن ژرژ بوئليه و اوژن مونفور را نام برد.
    شاعران ناتوريست: هم سردي و خشونت سبک پارناس و هم ريزه کاري ها و موشکافي هاي بي مايه سمبوليسم را رد مي کردند و در آثار خود، زندگي و طبيعت و عشق و کار و شجاعت را بزرگ مي داشتند.
    هرچند آنان در راه گسترش مکتب خود پيروزي نيافتند اما در خارج از مکتب روي اشعار و نوشته هاي ديگران آثار آن به خوبي پيدا شد.
    اشعار ( آنا دونوآي ) و ( فرانسيس ژامز ) شاهد گوياي آن است.

    ● نارسیسیسم( Narcissisme)
    در مورد فردی بکار می رود که شیفته خودش شده و خود را تحسین می کند. خود این واژه اشاره ای است به نارسیس پرسوناژ اسطوره ای یونان: نارسیس پس از اینکه تصویر خود را در آب دید شیفته اش شد و سرانجام بخاطر اینکه قادر نبود آنرا تصرف کند مرد.

    ● ناسیونالیسم(Nationalisme )
    در مورد فردی بکار می رود که به ملت خودش علاقه دارد. البته ناسیونالیست بودن به معنای تنفر داشتن به سایر ملل نیست.

    ● نئولوژیسم( Neologisme)
    اختراع کلمات جدید یاساختن معنی جدید برای یک واژه را نئو لوژیسم گویند.

    ● ناتوریسم، طبیعت گرایی (Naturisme )
    از واژه «Nature » می آید به معنی طبیعت. از نظر مذهبی دکترینی است که معتقد است همه مذاهب از طبیعت گرفته شده اند.

    ● نو کلاسیک
    نزد نویسندگان نو کلاسیک انسان هدف ادبیات است و چون شعر بازتاب زندگی انسان هاست، پس باید جنبه ی ارشادی داشته باشد و از زیبایی نیز بی بهره نباشد. از نظر آنان، انسان جزیی از زنجیره ی بزرگ هستی است و در این زنجیره، از مقام و موقعیت معینی برخوردار است، از این رو باید هدف هایی را بجوید که دستیابی به آن ها برایش امکان پذیر است و در این راه از غرور و افزون طلبی بپرهیزد. بنا به دلایلی که ذکر شد، از دیدگاه نوکلاسیک، انسان در زمینه هنر و ادبیات نیز نمی تواند فارغ از قید و بند و محدودیت عمل کند و ذوق و قریحه هنری اش باید تابع قوانین و نظم معینی باشد. به همین دلیل دوران نوکلاسیک ها را عصر "طبیعت نظام یافته" نیز می نامند.
    ● نیهیلیسم (Nihilisme)
    دکترینی که بر روی پوچی ساخته شده است.نیهیلیسم از واژه لاتین "Nihil" گرفته شده به معنی "هیچ". برای فرد نیهیلیست هیچ چیز معنی ندارد. کامو نویسنده فرانسوی بدنبال راهی برای فرار از نیهیلیسم بود. او در اثر "تابستان" خود می گوید:"نیهیلیسم مطلق وجود ندارد. وقتی که می گویند همه چیز بی معنی است چیزی را بیان می کنند که معنی دارد."
     

    deimos

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    1,092
    امتیاز واکنش
    118,349
    امتیاز
    1,176
    ● واقع گرایی اجتماعی (رئالیسم سوسیالیستی)
    آن چه در تئاتر به رئالیسم سوسیالیستی یا واقع گرایی اجتماعی مشهور است تا حدود زیادی یک پدیده ی روسی است و آناتولی لوناچارسکی (١٩۳۳م) تئوری آن را بنیاد نهاد. زمینه مورد نظر وی به ویژه پیشرفت تئاتر شوروی بود.

    ● وریسم (verisme)
    یا واقع‌گرایی محض، نام مکتب ادبی اروپایی و تقلید و تلفیقی از مکتب رئالیسم و ناتورالیسم فرانسه است.
    این مکتب نخست در ایتالیا توسط نویسنده‌ای اهل سیسیل به نام حیووانی ورگاه به وجود آمد و در همان جا نیز از بین رفت. او با لحن سوزان و تند و خشن و بی پرده‌ای شیوه بیان نویسندگان قدیم ایتالیا را با فلسفه اخلاقی توماس هاردی انگلیسی درهم آمیخت و مجموعه داستان قصه‌های روستایی و دو رمان بزرگ دیگر را خلق کرد.
    این مکتب امروز به عنوان نمونه بی مانند هنر داستان سرایی ایتالیا تلقی می‌‌شود.
    ورگاه در جوانی داستان های عوام پسندی نوشته بوده در سنین بالاتر آثار باارزشی نوشت. کثرت شخصیت‌های انسانی در داستان های ورگا موجب شد که او شکل تازه‌ای به رئالیسم فرانسوی بدهد.
    این مکتب در آغاز ۳٠ سال گمنام ماند. اما امروز بیش تر نویسندگان ایتالیایی از آن به عنوان نمونه بی‌مانندی از هنر داستان سرایی یاد می‌کنند. پیروان این مکتب امروزه زیادند. از آن جمله:
    گراتسیادلدا، ماتیلدسرانو، ماریو پراتزی و لوییجی کاپوآنا.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا