آموزشی چگونه اشعار را نقد کنیم؟

Forgettable

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/28
ارسالی ها
2,354
امتیاز واکنش
11,844
امتیاز
796
سن
32
محل سکونت
یزد

به عنوان مثال میر شیر علی لودی درکتاب خود مرآت الخیال می‌گوید که شاعران طرفدار سبک هندی در دوران شاهان صفوی در ایران، و پادشاهان گورکانی در هند روش خاص غزل گویی خود را “تازه طرزی” یا “خیال بندی” می‌نامیدند و موافق مطالب این کتاب و کتب دیگر تازه طرزان آن عصر با شاعران سنتی کهن، نوعی روش مقابله و مکابره نیز داشته اند. چون آن که بعدها یعنی از اواخر صفویه و بازگشت به سبک‌های کهنه به نوبه ی خود انتقاد شدید از سبک هندی باب شد و البته هم انتقاد شاعران سبک هندی از سبک کلاسیک گذشته و هم انتقاد طرفداران بازگشت ادبی به سبک هندی، دارای پایه ی مقنع نیست و اغراق‌آمیز است. در جهان و زندگی یک نظام موسیقی‌وار از زیبائی وجود دارد که شاعر آن را به انحا مختلف صید می‌کند و در زبان عصر خود می‌گنجاند و نمی‌توان تحول سبک دید و تعبیر شعری را در ادوار مختلف عجیب دانست. به قول شاعر معاصر سهراب سپهری که چون این روزها با مجموعه آثارش آشنائی یافتم از او در این سخنرانی باز هم یاد خواهم کرد:

چرا مردم نمی‌دانند

که لادن اتفاقی نیست.
 
  • پیشنهادات
  • Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    زمانی در جلسه‌ای از اینجانب پرسیده شد که آیا دهه‌های اخیر را دوران اعتلای ادب منثور و منظوم فارسی می‌شمرم و وقتی سئوال کننده جواب مثبت شنید که آری چون این است، گویا ناخرسند شد و این را شاید امتیازی به آن نظامی دانست که در نظر همه ی ما به علت خصلت ضد ملی و ضد دمکراتیک حاد خویش به شدت محکوم است. باید توجه داشت که هر عملی که در جامعه می‌شود نمی‌توان و نباید به حساب رژیم مسلط و طبقه ی حاکم گذاشت. جامعه ی ما گاه کاملن علارغم استبداد پهلوی کارهای فراوان کرده‌اند. شعر نوپردازانه نیز یکی از پناهگاه‌های روح طغیانی جامعه بوده است و این واقعیتی است که شعر و نثر فارسی طی قریب صد سال اخیر روی هم، در جاده ی اعتلاست و از آن جمله در شعر نوپردازانه در دهه‌های اخیر کسانی مانند: نیماـ کسرائی ـ سایه ـ شاملوـ سهراب سپهری ـ نادرپور ـ محمد زهری ـ کوش آبادی ـ کیومرٍث منشی زاده ـ اسماعیل خوئی ـ م. سرشک (شفیعی کدکنی) ـ فروغ فرخزادـ ژاله اصفهانی ـ سیمین بهبهانی ـ طاهره صفارزاده ـ اخوان ثالث ـ آینده (شاهرودی) ـ رویایی ـ سپانلو ـ مفتون ـ منوچهر نیستانی ـ محمد علی اسلامی ـ دکتر شرف الدین خراسانی ـ محمود کیانوش ـ غلامحسین متین ـ منوچهر آتشی ـ منوچهر شیبانی ـ منصور اوجی ـ نصرت رحمانی ـ احمد رضا احمدی ـ محمد خلیلی ـ اصلانیان ـ سیروس نیرو ـ جلال سرفراز ـ فریدون مشیری ـ م. آزرم ـ موسوی گرمارودی ـ نصرت الله نوح، و برخی دیگر پدید شدند. در این جا از شعرای کهن پرداز یا سنت‌گرای این دوران نامی نبرده‌ایم نه به علت آن که گویا آثار آن ها را آثار هنری نمی‌شمریم به صرف این که کهن پردازانه است! ابدن ! در میان شعرای سنت‌گرای دوران اخیر شاعرانی مانند ملک الشعرای بهار ـ ادیب پیشاوری ـ ادیب نیشابوری ـ ادیب الممالک فراهانی ـ پروین اعتصامی ـ دهخدا ـ فرخی یزدی ـ ایرج میرزا ـ میرزاده عشقی ـ عارف ـ لاهوتی ـ شهریار ـ رشید یاسمی ـ نظام وفا ـ امیری فیروزکوهی ـ وحید دستگردی ـ پژمان بختیاری ـ حبیب یغمائی ـ پرویز ناتل خانلری ـ فریدون توللی ـ حمیدی ـ رهی معیری ـ افراشته ـ ابوالحسن ورزی ـ رعدی آذرخشی ـ گلچین گیلانی ـ نایینی ـ خلیل سامانی ـ علی اشتری ـ صورتگر ـ سرمد ـ فضل الله گرکانی و بسیاری دیگر پدید شده‌اند که برخی از آنان در تاریخ شعر معاصر جایگاه محکمی دارند و حتا در پیدایش نوپردازی معاصر نیز موثر بوده‌اند و برخی از آنان شعرای “مرزی” نوپردازی و کهن پردازی هستند. ولی در این گفتار بحث ما بیش تر نقد شعر نوپردازانه است.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    دوستان محترم مرا عفو کنند اگر این فهرست اسامی به هیچ وجه مرتب و ابدن کامل نیست و نیزتوجه کنند که در پایه ی این نامبردن‌ها ملاحظات سیـاس*ـی و اجتماعی را نگنجانده‌ایم و نمی‌توانیم هم بگنجانیم . کسانی که شاعر و هنرمندند به هر جهت شاعر و هنرمندند ولو آن که به سبب تباهی یا در اثر گمراهی مروارید خود را در پای بت‌های نابرازنده‌ای ریخته باشند. به هر جهت شاعر بودن را از آنان نمی‌شود واستاند. به قول آهنگ‌ساز معروف روس روبن شتاین، در دوران تسلط اشرافیت سلطنتی وقتی با ناز و تکبر والا گوهران کاخ رومانف روبرو می‌شد، می‌گفت «قادر نیستم خداوند عالم باشم، به شاهزادگان نیز ارجی نمی‌نهم، ولی هنرمند هستم.» به هر جهت کسانی هنرمند هستند و این را از آنان نمی‌توان گرفت. قضاوت اجتماعی درباره ی آنان که حتمن ضرورت دارد نمی‌تواند جای قضاوت هنری را بگیرد والا در ادبیات بزرگ ما نام بسیاری از مدیحه گویان را باید به فراموشی سپرد و این کاری روا نیست.

    در همین دوران مورد بحث ما موازی با شعر ، نقد شعر نیز تحولی را در جهت غنا کرد.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    نقد در کشور ما رشته ی جوانی است و عیب نقد معاصر ما گاه در ذهن‌گرایی آن و گاه در کلی گویی‌ها و اظهارات زیبا ولی اثبات نشده و گاه در لحن و شیوه آن است. با این حال هم کسانی که نام بردم و هم کسانی که کارشان تنها نقد نیست، ولی گهگاه نقدی نوشته‌اند و هم نقادان کم تر معروف، نقدهای فکر شده و آموزنده ی کمی ننگاشته‌اند و نباید ناسپاس بود و خدمت آنان را در این زمینه ی حساس و دشوار که دقت و جسارت می‌طلبد، نادیده گرفت.

    در کشور ما انقلابی بزرگ رخداده و عصری نو آغاز می‌شود و گمان می‌کنم در این عصر، ما دیگر نباید به ذهن‌گرائی اعم از مثبت یا منفی، به احکام ادعایی بدون اثبات، به مصطلاحات و معقولات عاری از تعریف علمی، به بررسی‌های خالی از انتظام منطقی، به جدل، به جانشین کردن تفسیر‌های دل بخواه به جای نقد خبره و منطبق بسنده کنیم. نقادی کاری است بسیار دشوار و اگر تخیل نقاد از جهت آفرینش یک اثر ادبی گاه از شاعر پائین‌تر است، از جهت آشنایی به فن و تاریخ شعر، به درون بافت و نسج فکری شعر، باید از او در مقام بالاتر قرار داشته باشد تا بتواند صرافی کند. تاریخ کشورهای باختر نشان می‌دهد که نقادان بزرگ مانند هردر ـ سن بو ـ لابرونیتر ـ بلینسکی ـ دابرولیوبف ـ ستاسف (نقاد موسیقی) و غیره چه نقش موثری در تکامل هنری کشورهای خود داشته اند.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    به نظر اینجانب نقاد شعر، امروز اگر می‌خواهد از مواضع عینی به موضوع نقد برخورد نماید باید نظر خود را درباره ی نکات زیرین یعنی آن چه که ما آن را ملاک‌های عینی نقد می‌نامیم، روشن کند:

    ١) درباره ی زبان

    شیوه ی واژه گزینی و چفت و بست کلام شعری و درجه ی بلاغت و فصاحت آن، درباره ی نوع زبان اثر هنری (مانند کهن بودن یا عامیانه بودن، مصنوعی یا ترجمه وار بودن، نوآورانه بودن زبان و مقولاتی از این قبیل).

    ۲) درباره ی صور و تعابیر و کنایات و استعارات و تشبیهات شاعر

    که تار و پود زبان شعری از آن بافته شده است و تعیین حد نوآوری و خلاقیت شاعر در این عرصه ی خاص. زبان شعر مانند زبان هر هنری تصویری است و اگر شاعری از این بابت تنگدست باشد، به مقام خود نرسیده است. این که برخی از نوعی “رستاخیز زبانی” شاعر سخن گفته‌اند، نیز کلام در خورد دقتی است و باید تعریف این مقوله را دریافت.

    ٣) درباره مضمون فکری شعر

    که سمت و رسالت و پیام شعر را روشن می‌کند و نقش اجتماعی آن را قوت می‌بخشد.

    ۴) درباره شکل شعر

    از جهت تکنیک و فن، مانند آن که شعر سنتی عروضی است یا شعر هجایی است. شعر موزون است یا شعر بی‌وزن است. شعر خلقی است یا شعر مثلن برای کودکان است و غیره و این که شعر سروده شده در شکل منطبق خود قرار دارد یا نه و آیا موازین شکل گزیده ی خود را مراعات کرده است یا نه.

    ۵) درباره ی شیوه تالیف و ترکیب (یا کومپوزیسیون) شعر

    یعنی این که چه گونه آغاز می‌شود و چه گونه انجام می‌گیرد، اطناب و ایجاز در آن چه گونه است و تناسب اجزای آن با هم چیست.

    ۶) درباره ی نوع شعر

    مانند: حماسی، غنایی، طنزآمیز، روایی، تعلیمی، رثاء، توصیفی و امثال آن و این که آیا شاعر توانسته است مطالبات و مقتضیات نوع شعر را مراعات کند یا از عهده برنیامده است.

    ۷) درباره ی موضع اجتماعی و سیـاس*ـی جانبداری و خلقیت شعر

    و این که شعر دانسته یا ندانسته به کدام نیروهای تاریخی خدمت می‌کند و دارای چه رسالتی است.

    ۸) درباره ی درجه ی ابتکار و اختراع شاعرانه، تقلیدی یا ابداعی بودن شعر.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    اما نکته ی مربوط به رسالت شعر که یاد شد، نکته ایست بس مهم که درباره‌اش می‌خواهیم بیش تر توضیح بدهیم: این که مارتین هایدگر در بررسی شعر هولدرلین (به ترجمه ی اسماعیل خوئی در کتاب از شعر گفتن) می‌گوید شاعر در فاصله ی بین خدایان و مردم در زمانی می‌زید که خدایانی گریخته‌اند و خدایی دارد می‌آید (یعنی در زمان نیاز) و یا این که ایمانوئل کانت در کتاب خود به نام نقد داوری می‌گوید شعر بازی سرگرم کننده خیال است که چیزی را به خواننده می‌دهد که وعده نکرده است و از دادن چیزی که وعده کرده است عاجز است، باید گفت حرف‌های به ظاهر ژرفی است که غالبن محتوای جدی آن کم است.

    بررسی تاریخ شعر جهان و ایران مطلب را طور دیگری نشان می‌دهد. این بررسی عملکرد فرهنگی عظیم شعر و مسئولیت آگاهانه یا ناخود آگاه آن را برملا می‌سازد.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    به احتمال قوی به این اجزای هشتگانه باید نکاتی را افزود یا از آن کاست ولی گویا مطلب در همین حدودهاست.

    انتقاد باید سازنده و آفریننده باشد یعنی باید بتواند انتقاد را تا حد طرح مسایل اصولی در گستره ی انتقاد (و در مورد ما در گستره ی شعر) اوج دهد. بتواند به رویش و تکامل موضوع انتقاد کمک کند. تئوریسین‌های مترقی بسنده کردن به انتقاد منفی را انتقاد می‌کنند. آنان می‌گفتند: انتقاد کردن خطا هنوز به معنای غلبه بر خطا نیست، انتقادی که ضرورت تاریخی موضوع مورد انتقاد را نبیند و شیوه ی غلبه بر نارسایی را نیابد، ناچار به چند خطاب خشم آلوده بسنده می‌کند و اکتفا می‌ورزد. انتقادی که راه نشان ندهد، عقل و قریحه را به تکال واندارد و جهت اثباتی را روشن نسازد، انتقاد سازنده نیست، ایراد‌گیری پوچ و ویرانگر است. در این جا عجز ناقد بروز می‌کند که می‌داند چه نباید کرد ولی نمی‌داند چه باید کرد. چون این نقادی نمی‌تواند پرورنده و سازنده و ره گشا باشد.
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    شاعر معروف معاصر شوروی میخائیل سوه تلف درباره ی ضرورت ابداع حتا در بیان اندیشه‌های کهنه و عادی در شعر سخنی دارد که قبل از خاتمه ی این بحث ذکر آن را سودمند می‌دانیم. وی می‌گوید: «از چه باید ترسید؟ از جدول ضرب! شما که نه نه تا می‌شود هشتاد و یکی را اختراع نکرده اید؟ شما که «وطن را باید دوست داشت» را اختراع نکردید. ولی باید آن را طوری عرضه دارید که نو باشد والا مانند کسی خواهید بود که دوچرخه چوبی می‌سازد و حال آن که بیچاره خبر ندارد که دوچرخه آهنی مدت‌هاست وجود دارد…. این نوگویی کهنه همان چیزی است که برشت آن را “غریب‌سازی” (یا Verfremdung) می‌نامد و در فرانسه “فاصله گذاری” ترجمه کرده‌اند یعنی بیان یک حادثه مانوس و عادی به نحوی که باز هم حیرت و کنجکاوی را برانگیزد. تمام شاعران بزرگ ما وقتی نیک بنگرید به ندرت حرف تازه‌ای زده‌اند. ولی آن را به شیوه‌ای گفته‌اند که گیراست و حیرت و آفرین بر می‌انگیزد. حافظ وقتی که می‌خواهد بگوید «نباید دروغ گفت» می‌گوید:

    به صدق کوش که خورشید زاید از نفست

    که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد

    این امر سبک و زاویه دید خاص شاعر را به وجود می‌آورد که بدون آن، او در رنگ خاکستری مقتدیان و تکرار کنندگان (یعنی اپیگون‌ها) گم و گور می‌شود. به سخن زیبای امیر خسرو که گویی در خطاب به تکرار کنندگان کار دیگران می‌گوید:

    «گویی: “دم اوست مرده را زیست”

    آن زان وی است، زان تو چیست؟»

    به این امر که شاعر باید نوگو و طرفه گو باشد تا بتواند تاثیر بخشد قدما توجه کامل داشتند بهمین جهت می‌گفتند «احسنه اکذبه» یا به ترین شعر دروغ‌ترین آن هاست که به معنای شگرف‌ترین است. ابن سینا از نقش ضرور به شگفت آوردن شعر سخن می‌گوید و خواجه نصیرالدین طوسی برآنست که روح انسانی از امری که به اصطلاح او «مغافصهً» یعنی به ناگهان به او برسد منفعل و متاثر می‌شود و نیز می‌گوید “محاکمات” یعنی روایتگری، هنری لذیذ است حتا اگر در ظاهر روایت از امور زشت و کریه سخن در میان باشد. زیرا امری غریب را برای شنونده به کمک خیال مجسم می‌سازد و تخیل هر چه قوی تر لـ*ـذت بخش تر. اجازه می‌خواهم گریزوار، چیزی از فیه مافیه مولوی بخوانم که البته او در متن فکری دیگری گفته ولی در وصف خیال سازنده ی هنری که صورت آفرین و چهره پرداز است صدق می‌کند. مولوی می‌نویسد:

    «خیال، خود این عالم است آن و معنی، صد چو این پدید آورد، بپوسد، خراب گردد و نیست شود و باز عالم نو پدید آرد…. مهندسی خانه‌ای در دل برانداز کرد. خیال بست که عرضش چندین باشد و طولش چندین باشد. صفه‌اش چندین و صحنش چندین. این را خیال نگویند که آن حقیقت (یعنی خانه) از این خیال می‌زاید و فرع این خیال است.» (فیه ما فیه چاپ فروزانفر، ص ١۲۰)
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    تخیل آفریننده ی هنری و تخیل آفریننده ی علمی یا فنی دارای منشا روحی واحدی هستند. در نمایش “سی زوئه بانسی مرده است” که هفته ی پیش ما آن را به کارگردانی آقای رکن الدین خسروی در همین اطاق کوچک تماشا کردیم. نقش خیال چهره پرداز هنری، خیلی قوی دیده می‌شد. مثلن جایی که بونتو (Bonto) دوست انقلابی سیزوئه (Cizue) برای او سعی می‌کند نشان دهد که اگر او شناسنامه ی معتبر یک سیاه کشته شده را بگیرد و مال خودش را که مهر باطله خورده، بسوزاند، چه گونه شخصیت به کلی تازه‌ای که قدرت حیات در یک شهر بزرگ دارد به دست می‌آورد والا باید چهل فرسخ عقب گرد کند به ده کوره ی خود بازگردد. سی زوئه با چشمان به قول هدایت رک زده خود در فضای مبهم خیره می‌شود پرده‌های خیال را می‌بیند. تجسم این پرده‌ها او را قانع می‌کند که واقعن برای آن که زنده بماند بار دیگر خودش نباشد و باید زنش با او دوباره ازدواج کند. آتول فوگار با استفاده از تصویر “شناسنامه” تمام ناچیزی انسان سیاه را در قبال دستگاه وحشتناک بوروکراتیک نژادگرایان آفریقای جنوبی نشان می‌دهد و هنرپیشگان جوان ما نیز آن را اجرا کردند و ما و تماشاگران را تحت تاثیر قرار دادند
     
    بالا