آموزشی آموزش گام به گام اصول شعر

~●Monster●~

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/11/09
ارسالی ها
3,467
امتیاز واکنش
25,677
امتیاز
918
محل سکونت
●آرامگاه تاریکی●
" دو بیتی "

همان گونه که از نام قالب پیداست شعری است دارای دو بیت که مانند رباعی است از نظر قافیه بندی، اما دارای وزن متفاوتی می باشد.

دوبیتی با یک هجای کوتاه و رباعی با یک هجای بلند آغاز می شود یعنی اگر کلمه ی اول هر دوبیتی را بخش کنید، بخش اول آن کلمه، یک صامت با یک مصوت کوتاه خواهد بود.

دو بیتی را در فارسی " ترانه " نیز می نامند.

درون مایه ی دوبیتی اغلب، عاشقانه و عارفانه است.

از دوبیتی سرایان به نام می توان؛ بابا طاهر( شاعر قرن پنجم) و فایز دشتستانی که از شاعران عهد قاجار می باشد نام برد.
 
  • پیشنهادات
  • ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    "تصنیف "

    در قرن ششم و هفتم تصنیف سرائی معمول بوده چنان که دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابن حسام هروی (متوفی به سال 737- ه – ق) تصنیفی سرود.
    در روزگار صفویه نیزسرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاه مرادخوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.
    در عهد زندیه تصنیف های زیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.
    در زمان ناصر الدین شاه قاجار نیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می توان به تصنیف هائی که درباره ظل السلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره ی ماشین دودی شهر ری اشاره شد اما مشهورترین تصنیف سازدوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه با تصنیف، سه تار می زد.

    عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود که تصنیف را برای مقاصد سیـاس*ـی و میهنی سرود
    ملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز از تصنیف سازان معروف بودند.
     

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    " چهار پاره "

    چهار پاره شعری است دو بیتی با قافیه های متفاوت که از نظر معنایی با هم در ارتباط هستند.

    در رایج ترین شکل چهار پاره فقط مصراع های زوج هم قافیه اند و همچنین این نوع شعر در وزن آزاد است.

    این قالب پس از دوره ی مشروطه در ایران شکل گرفت و تلاشی برای ایجاد یک قالب نو که درون مایه ای تازه داشته باشد بود و مضامینی بیشتر اجنماعی و غنایی در خود داشت.

    از چهار پاره سرایان به نام می توان از: فریدون توللی، پرویز خانلری و فریدون مشیری نام برد.
     

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    " مفرد "

    مفرد شعری یک بیتی است که شاعر مقصود خود را در همان ییک بیت بیان می کند.و غالباً درون مایه ای اخلاقی را در بر دارد.

    بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایان دیوان اش به تعداد زیادی از این "مفرد" ها بر می خوریم که تحت عنوان "مفردات" تقسیم بندی شده اند.
     

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    " نیمایی "

    نیمایی شعری است با وزن عروضی منتها ارکان آن مانند شعر سنتی محدود به دو و سه و چهار رکن نیست و قافیه جای منظم و مشخصی ندارد.

    بنیان گذار و پدیدآورنده ی شعر نیمایی، علی اسفندیاری متخلص به « نیما یوشیج » است که با انتشار شعر « افسانه » در سال 1301 هجری شمسی اولین گام جدی را در این قالب برداشت.

    شعر نیمایی با وجود مخالفت های بسیاری در زمان خود، توانست شیوه ی سنتی شعر فارسی را از پیش رو بردارد و گامی تازه و به نوعی لازم اجتماع را که طلبیده می شد را به میدان بیاورد.

    در این نوع شعر که حامیان زیادی در عصر حاضر دارد، شعر موزون بوده و می توان آهنگ آن را چنانچه گفته اند موسیقی بیرونی شعر را با گوش شنید و همچنین قافیه مکان مشخصی در شعر ندارد و شاعر به اختیار خود از آن بهره می برد.

    مضمون شعر نیمایی مقید به موضوع یا محتوای خاصی نمی باشد یعنی شاعر می تواند هر اندیشه ای اععم از غنایی، فلسفی، اجتماعی، سیـاس*ـی و ... در شعر خود بیان کند به طوری که آن اندیشه از احساس عمیق درک وی برخاسته باشد.

    از شاعران نو پرداز این قالب می توان به: نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری اشاره کرد.
     

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    " شعر سپید "

    شعر سپید یکی از قالب های نو شعر فارسی است که احمد شاملو بنیان گذار آن می باشد و اغلب به شعر منثور نیز خوانده می شود.

    مانند شعر نیمایی دارای وزن و قافیه می باشد منتهی عروضی نیست و همچنین قافیه جای مشخصی همچون شعر نیمایی ندارد و شاعر هر زمان لازم بداند از آن استفاده می کند. این گونه شعر بیشتر از موسیقایی درونی کمک می گیرد و شاعر از واژه هایی که بار موسیقایی بیشتری دارند برای بیان احساس خود کمک می گیرد.

    درون مایه ی شعر سپید مضامینی از قبیل: اجتماعی، سیـاس*ـی، غنایی و فلسفی و عاشقانه و ... را در بر می گیرد.
     

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    در این تایپک معنی شاعر را از دیدگاه های متنفاوتی بررسی می‌کنیم.

    شاعر
    لغت‌نامه دهخدا

    شاعر. [ ع ِ ] (اِخ ) جماعتی از علما که شعر گفته اند و شعرا که سماع حدیث کرده اند به این اسم مشهورند و از آنجمله اند ابوفراس همام بن غالب الفرزدق الشاعر التمیمی بصری که از ابن عمر و ابوهریره و دیگران روایت کرده و ابن ابی نجیح و مروان الاصفر و دیگران از وی روایت کرده اند و بسال 110 هَ . ق . درگذشته است . همچنین جریربن الخطفی الشاعر و محمدبن مناذر الشاعرالبصری که روایت حدیث کرده و ابومحمد حجاج بن یوسف بن حجاج الشاعر که از عبدالرزاق و شبابةبن سوار روایت کرده و مسلم وابوداود السجستانی و دیگران از وی روایت کرده اند. (لباب الانساب ، ذیل شاعر). و رجوع به اعلام مذکور شود.


    شاعر




    معنی
    ۱. داننده و دریابنده.
    ۲. [جمع: شُعَرا] شعر‌گوینده؛ چکامه‌سرا.

    فرهنگ فارسی عمید


    مترادف و متضاد
    ۱. تصنیفسرا، چامهسرا، چکامهسرا، شعرگو، ناظم
    ۲. آگاه، داننده، شعورمند

    برابر فارسی
    چامه گو، چامه سرا، سراینده


    شاعر (اسم فاعل و از مشتقات شعر) سراینده،چامه‌سرا، یا سَرواده گو به کسی گفته می‌شود که قدرت سرودن اشعار و به نظم کشیدن مطالب را بر مبنای فنون ادبی داشته باشد
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    تعریف شعر و شاعر و شاعر معاصر ایرانی ملیکا پارسا
    مقصود از شعر در علم منطق، سخنی است که نوعاً از قضایای مخیّلات تشکیل شده باشد، و به منظور تأثیر گذاری بر دیگران از طریق عاطفه و تحـریـ*ک احساسات، ادا شود. هدف شاعر این است که در پرتو خیال پردازی و صورتگری لفظی، مخاطب خود را تحت تأثیر عاطفی قرار دهد و مطابق میل گوینده شعر، پذیرای خواسته‌های خود گرداند. از آنجا که بیان کردن قضایای مخیّله همراه با وزن و قافیه، بهتر در روحیه مخاطبان تأثیر می‌گذارد و احساسات و عواطف آنان را تحـریـ*ک می‌نماید، بنا بر این بسیاری از دانشمندان علم منطق، وزن و قافیه را هم به عنوان عوامل اساسی و مؤثّر در تدوین شعر، قلمداد نموده‌اند و مراعات آن را به شاعران توصیه کرده‌اند. اما یکی از عجیب‌ترین چیزها این است که ملیکا پارسا یکی از شاعران ایرانی که در مازندران-آمل زندگی می‌کند از نوشتن شعر دست کشید و هیچ‌کس نمی‌داند چرا. یکی از آثار او: با نام تو زندگی من آغاز شد چشم خفته‌ام جانی گرفت و باز شدجنگل سوخته با درختان بی جانش با نام تو جنگلی پر رمز و راز شد


    نقش شاعران در تاریخ
    بسیاری از شاعران و سرایندگان در طول تاریخ، نقش مهم و کلیدی را در تحـریـ*ک احساسات و عواطف فرمانروایان و عموم مردم در راستای خواسته‌های خود ایفا کرده‌اند. به عنوان نمونه، شعر معروف رودکی را مثال می‌آوریم که باعث شد پادشاه معاصرش، برای سفر به سوی بخارا مصمّم گردد:

    ای بخارا شاد باش و دیر زی

    شاه زی تو میهمان آید همی

    شاه سرو است و بخارا بوستان

    سرو سوی بوستان آید همی

    شاه ماه است و بخارا آسمان

    ماه سوی آسمان آید همی

    همچنین، سرودن شعرهای حماسی توسط برخی از شاعران در میدانهای نبرد، چه بسا لشکری شکست خورده و فراری را مجدّدا منسجم ساخته و با دمیدن روح امید از طریق تحـریـ*ک عاطفه و احساسات سربازان و فرماندهان، دو باره آن لشکر را به صحنه جنگ بازگردانده و پیروزی‌ها آفریده‌است، مثل برخی از شعرهای حماسی فردوسی:

    چو فردا بر آید بلند آفتاب

    من و گرز و میدان و افراسیاب


    سبک‌های شعر
    هر شاعر معمولاً سبک ویژه‌ای در شعر گفتن دارد. معروفترین انواع سرودن شعر در نزد شاعران فارسی زبان عبارتند از شعر کلاسیک فارسی و شعرنو.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    شاعر كيست ؟

    شاعر نقاش زبر دستي است كه خوبيها و بدي ها را مجسم مينمايد و مناظر جامعه خود را با بهترين طرزي بيان ميسازد. شاعر ، با سرودن اشعار نغز و با انتخاب معاني لطيف و بديع توجه همه را بخويش معطوف ميدارد و افكار خود را بر ديگران تحميل ميكند.
    شاعر، با نوشتن اشعار و مقالات مهيج و آتشين ، مفاسد اجتماع را روي صفحات كاغذ درمي آورد و عليه ظلم و استبداد و بيدادگري به مبارزه ميپردازد؛ از دوران گذشته تا كنون هر نهضت و انقلاب ، هر ترقي و تعالي، هر جنبش و فعاليتي كه در بين جوامع بوجود آمده، تنها در سايهء تذكر گويندگان بوده است. شاعر با الهام خدايي با توجه به حقايق، يا سير در آفاق و انفس ، براي ما سخن ميراند و گمگشتگان وادي ضلالت و بيخبري را به صوب صواب و حقيقت راهنمايي و رهبري ميكند. به عقيدهء ديگر، شاعر يك ماموريت خدايي دارد تا بشر گمراه و سرگردان را متوجه خطا ها ، پليديها ، بديها كرده ، راه و چاه را بشناساند.
    اينكه ميگويند مقام شعرا و نويسندگان والاست، نه از آن جهت است كه آنها الفاظ و عباراتي را به صورت نوشته ها و اشعار در مي آورند؛ بلكه از لحاظ تفوق فكري و برتري فهم و قوهء عاقله است. آنها سالها رنج بـرده و از خوب و بد جامعه اطلاع حاصل كرده اند؛ با همه كس محشور شده و از افكار و آرزوي عموم طبقات آگاهند؛ از اين رو سخنان آنان بر جان و دل مي نشيند، و همه چون غذاي مطبوعي، ترانه هاي آنها را نوش جان ميكنند.


    صفات و مشخصات يك شاعر خوب

    اهل مطالعه و محقق باشد. واقع بين باشد. در بارهء چيزي كه ميسرايد و مينگارد با بصيرت كامل بوده نه از روي اتكا به عادت و سنت و مسموعات اقدام كند. سخنش را بر اساس واقعيات استوار سازد و آنچه حقيقت و حريت حكم ميكند، بنويسد.
    شاعر واقع بين همواره در جست و جوي علل وقايع بر مي آيد و پس از حصول اطمينان كامل قلم بدست ميگيرد. شاعر خوب به حكم وجدان عمل ميكند. شاعر نبايد به خاطر كسب مال، حب جاه، و پاره اي مقاصد نا صواب سرودن آغاز كند بلكه بايد به نداي وجدان گوش فرا دهد. با بيدادگري بستيزد، با مفاسد و تيرگيها شديدا خصومت ورزد و از كار هاي كه به زيان جامعه است انتقاد كند. از گفتار راست نپرهيزد و نهراسد.
    شاعر خوب، نيك انديش و آزاده باشد. شاعر پاكدل و خير انديش همواره دريچه هاي روشن از سعادت بشري را به روي مردم ميگشايد. آزادگي را پيشهء خود ميكند و از فريب و ريا ميگريزد. خود ميسوزد تا راه رستگاري ديگران را تابناك سازد. شاعر خوب هرگز شهرت و ثروت را غايت مراد خود نميداند.
    شاعر خوب، فكرش محدود و بي حركت نبوده و نبايد فكر خود را به همان اندازه از علوم و فنون كه آموخته است و ميداند محدود سازد و به سكون و ثبوت انديشه قناعت كند، بايد حركت كند، تجربه بيندوزد و به مفاهيم بلند دست يابد.


    شاعر کیست؟

    6d3a328790ce3982213df01be95d8b35.jpg


    برای انسان معمولی که پیوسته با مسایل سطحی برخورد می کند و به ندرت در عمق آن فرو می رود و اگر فرو هم برود به علت کمبود قدرت تجزیه و تحلیل راستین دست خالی از آنجا برمی گردد، یا انسانهایی که رنج روزمره تدارک آب و نان فرصت تعمق را از آنان بازمی گیرد، وجود شاعر به عنوان میانجی آگاهی و ناآگاهی غنیمتی بزرگ است. بدین ترتیب عدم این تعمق در نزد اکثریت، دلیل بر عدم رویت یا فقدان این مسایل نیست. کدام انسان است که بدبختیها و رنجهای دیگران را هم اگر نبیند، احساس بدبختی و رنج خویش را نداشته باشد. پس او همه چیز را می بیند، لیکن یا فرصت تعمق ندارد، یا سهل انگار است و دچار تسامح، یا قدرت درک ظرایف آن را ندارد، و یا امکانات بیان دریافت ها از او سلب شده است. شاعر و سراینده قدرتمند کسی است که این فرصتهای از دست رفته را بار دیگر به ما ارزانی می دارد و نقص لکنت زبان ما را برطرف می سازدو غبن ما را از ژرف بینی جبران می کند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ~●Monster●~

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/11/09
    ارسالی ها
    3,467
    امتیاز واکنش
    25,677
    امتیاز
    918
    محل سکونت
    ●آرامگاه تاریکی●
    به نظر نیما شاعر کسی است که بتواند «یک مطلب عادی به گوش همه کس رسیده را قویتر از آن اندازه قوت که هست به دیگران ابلاغ کند. اگر نتواند مسئله ای را ثابت یا رد کند شاعر نیست. بنابراین او حتی اگر به طرزی موزون بتواند این نکته را «کارگر باید مزدش را بخواهد و زندگی کند.» که بارها تکرار شده است عرضه کند کاری احمقانه کرده است. شاعر باید این مطلب را زنده کند. کاری کند که دیگران آن را وقتی می شنوند تکان بخورند. شاعر باید موضوع را، لباس واقعه و صحنه بدهد. آن وزن را که در خود او دارد، در مردم تولید کند.» از طرفی نیما می گوید : «شاعر کسی است که زیاد می خواند و در عین حال سرسری نمی خواند. خواندن به نظر او مهم نیست.» او معتقد است دنیای ما دوران تخصص است و چرا شاعر چنین نباشد. پس سفارش نیما به شاعران معاصر مطالعه ای سنجیده نه تنها از متون ادبی بلکه متون فلسفی از قبیل آثار هگل و دیگران و متون زیباشناسی است.

    طبیعت در پدید آوردن اندیشه های شاعرانه و عارفانه تأثیر فراوان دارد، زیرا که شاعر با طبیعت همخویی و همسویی بسیار دارد و باید آن را بشناسد و رام فکر خویش سازد، چونان که پیامبران و اولیای دین ساختند. از این رو شاعر باید همیشه پذیرای طبیعت و موجوداتی باشد که در آن زندگی می کنند، به آواز پرندگان گوش بدهد، پرندگانی که از «اسرار» باخبرند و آوازشان از همه علوم دنیا آگاهی دهنده تر است.

    شعر اصولاً هنر مجرد است و شاعر نیز مجرد است. مجرد، نه به معنای واقعیتهای طبیعی و غریزی زندگی، بلکه تجرد از بعد عدم وابستگی به زوایای محدود حیات. این عدم وابستگی است که ذهن شاعر را به تکاپو و جستجو وامی دارد، و همین وضعیت است که تنهایی، غربت و تجرد او را اعلام می دارد. انزوا گزینی و تنها نشینی شاعر غیر از رهبانیت است و گهگاه این گریز و دوری از خلق، روح را صیقل می دهد و نفس را تزکیه می کند.

    با این همه آیا گمان می رود که شاعر، موجودی رام نشدنی باشد؟ در حقیقت چنین نیست، زیرا او با تمام سرکشی و عصیان و از بند گریزی ممکن است به ظاهر، روحی آرام و ملایم داشته باشد تا آنجا که به راحتی می توان این پرنده ناآرام و رمنده را به چنگ آورد و مطیع ساخت.


    از نظر سارتر شاعر از زبان بیرون است، کلمات را وارو می بیند، گویی که او از جبر زندگی بشر آزاد است و چون به سوی آدمیان بازآید نخست با کلام چنان برخورد می کند که با مانعی. به جای آنکه اشیاء را از طریق نامشان بشناسد، گویی در آغاز، بی واسطه الفاظ، تماس خاموش با اشیاء می یابد و سپس به سوی دسته ای دیگر از اشیاء، که همان الفاظند روی می آورد؛ آنها را لمس می کند، می بوید و در آنها درخششی می یابد و کشف می کند که میان آنها با زمین و آسمان و آب و همه اشیاء آفریده و حادث پیوندی هست. چون نمی تواند آنها را به عنوان نشانه یکی از جلوه های جهان بکار برد، ناچار کلمه را «تصویر» یکی از این جلوه ها می بیند.

    زبان شاعر، زبانی است شگفت انگیز و خارق العاده، واژگان او پر از ابهام و ایهام و چند معنایی است. شاعر خوب، برای یافتن چنین زبانی زحمت می کشد، مطالعه می کند ، دقت دارد و از کنار هیچ چیز به سادگی نمی گذرد.

    چون شاعر با تکیه بر الهام خداوندی می تواند صاحب کشف و کرامت باشد، پس قلبهای رنجدیده و روحهای آزرده نباید دستخوش یأس و دلسردی شوند، همگان باید به سخنان او گوش فرا دهند و به رهبری او به سوی آینده ای روشن و درخشان روان گردند، زیرا که شعر، انسان را مقرب درگاه آفریننده می کند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا