- عضویت
- 2017/03/15
- ارسالی ها
- 1,860
- امتیاز واکنش
- 26,748
- امتیاز
- 806
- سن
- 24
پسر 22 ساله ای که به آزار جنـ*ـسی و تجـ*ـاوز به دختر جوان 17 ساله متهم است، در دادگاه گفت: آن شب می خواستم کنم که نسترن با من ازدواج کند!
بیست و ششم بهمن پارسال بود که دختر ۱۷ سالهای بهنام نسترن به ادارهآگاهی تهران رفت و علیه جوان ۲۲ سالهای بهنام مهران شکایت کرد. این دختر مدعی بود مهران، او را ربوده و مورد تعـ*رض قرار داده است.
مهران که پیش از این نیز به اتهام سرقت تحت تعقیب پلیس قرار داشت در بازجوییها به ربودن و آزار و اذیت دختر نوجوان اعتراف کرد. با این اعترافات و تکمیل تحقیقات، صبح دیروز متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه نشست.
در ابتدای جلسه دیروز دختر در جایگاه قرار گرفت و با طرح شکایت علیه مهران به قضات گفت: این جوان شیطانصفت مرا با اغفال ربود و با تهدید و شکنجه مورد آزار و اذیت قرار داد.
از آن شب سیاه تاکنون آرامش روانی ندارم و حالا خواستار اشد مجازات برای او هستم. پس از او متهم با دستور قاضی بابایی پای میز محاکمه ایستاد تا از خودش دفاع کند.
«مهران» با اظهار ندامت و پشیمانی به قضات گفت: «من اشتباه کردهام. آن شب کاری با نسترن کردم که مجبور به ازدواج با من شود، اما نمیدانستم با این کار به اتهام آدمربایی دستگیر میشوم.»
سپس قاضی درباره تعـ*رض او به دختر نوجوان پرسید و متهم پس از چند لحظه سکوت گفت: «در آن لحظه نمیدانم چه شد و ناخواسته مرتکب این عمل زشت شدهام و حالا خودم را مستحق هر مجازاتی میدانم.»
پس از پایان اظهارات متهم قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و به زودی حکمشان را صادر خواهند کرد.
بیست و ششم بهمن پارسال بود که دختر ۱۷ سالهای بهنام نسترن به ادارهآگاهی تهران رفت و علیه جوان ۲۲ سالهای بهنام مهران شکایت کرد. این دختر مدعی بود مهران، او را ربوده و مورد تعـ*رض قرار داده است.
مهران که پیش از این نیز به اتهام سرقت تحت تعقیب پلیس قرار داشت در بازجوییها به ربودن و آزار و اذیت دختر نوجوان اعتراف کرد. با این اعترافات و تکمیل تحقیقات، صبح دیروز متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه نشست.
در ابتدای جلسه دیروز دختر در جایگاه قرار گرفت و با طرح شکایت علیه مهران به قضات گفت: این جوان شیطانصفت مرا با اغفال ربود و با تهدید و شکنجه مورد آزار و اذیت قرار داد.
از آن شب سیاه تاکنون آرامش روانی ندارم و حالا خواستار اشد مجازات برای او هستم. پس از او متهم با دستور قاضی بابایی پای میز محاکمه ایستاد تا از خودش دفاع کند.
«مهران» با اظهار ندامت و پشیمانی به قضات گفت: «من اشتباه کردهام. آن شب کاری با نسترن کردم که مجبور به ازدواج با من شود، اما نمیدانستم با این کار به اتهام آدمربایی دستگیر میشوم.»
سپس قاضی درباره تعـ*رض او به دختر نوجوان پرسید و متهم پس از چند لحظه سکوت گفت: «در آن لحظه نمیدانم چه شد و ناخواسته مرتکب این عمل زشت شدهام و حالا خودم را مستحق هر مجازاتی میدانم.»
پس از پایان اظهارات متهم قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و به زودی حکمشان را صادر خواهند کرد.