اوضاع فرهنگی
مراکش در فرایند تاریخی خود همواره از فرهنگی نسبتاً غنی و متنوع برخوردار بوده و هر نقطه آن نیز ضمن وابستگی به این میراث فرهنگی، ویژگیهای خاص خود را دارا بودهاست. جمعیت این کشور از دو قوم سامی عرب و بربرآمازیغ تشکیل شده که علاوه بر نقاط مشترک از جمله دین اسلام، میراث بر فرهنگ خاص خود هستند. بربرهای مراکش در تشکیل و تداوم فرهنگ و تمدنسازی کشور خود بمیزان اعراب شریک بودهاند. از لحاظ تاریخی، مراکش در زمان هارون الرشید از سلطه بغداد خارج شده و تحت تسلط ترکان عثمانی نیز درنیامد. از اینرو با حفظ عنصر اسلامی ـ ملی، بر فرهنگ مراکشی خود تأکید ورزیدهاست.مراکش تنها کشور در جهان عرب است که از سوی امپراتوری عثمانی مورد هجوم و تسخیر قرار نگرفت. بهطور کلی میتوان اذعان داشت که مراکش در مسیر تاریخی خود، از تبادلات فرهنگی با بیگانگان جز آنچه را که خودشان خواستهاند، سرباز زدهاند و هویت فرهنگی خویش را در اولویت اول قرار دادهاند. مردم مراکش همواره تلاش نمودهاند در گذر زمان به سنتهای مذهبی ـ ملی خود حتی در پوشیدن لباس سنتی خود، پایبند باشند.
مطابق اصل ششم قانون اساسی مراکش، دین رسمی کشور اسلام است. قانون اساسی در نوع مذهب سکوت اختیار کرده لیکن از دیرباز (قرن ۱۱ میلادی) مذهب مالکی (امام مالک بن انس) در این کشور مستقر گشته و اکثریت قریب به اتفاق مردم پیرو مکتب فقهی امام مالک هستند. حاکمیت نیز تأکید زیادی بر وحدت مذهبی بهعنوان یکی از پایههای وحدت مردم دارد. در مراکش تعداد اندکی مسیحی و یهودی زندگی میکنند. قسمت اعظم یهودیان مراکش حدود ۲۵۰ هزار نفر که در حال حاضر نسل آنها در اسرائیل به ۹۰۰ هزار نفر میرسد در زمان ملک حسن دوم به اسرائیل مهاجرت کردند. یهودیان فعلی در شهر کازابلانکا و مراکش مکناس و فاس و طنجه و صویره و رباط و سلا اقامت دارند. بر پایه اصل ششم قانون اساسی، دولت موظف است آزادی انجام امور مذهبی را برای همگان تضمین نماید.
شهر فاس از دیرباز و حتی از زمان تأسیس توسط دودمان ادریسیان، شهری مذهبی بوده و جهت آموزش فقه مالکی و علوم قرآنی بنیاد نهاده شدهاست. حوزه علمیه شهر فاس که «جامعه القرویین» نام دارد از بزرگترین حوزههای علمی مراکش است و طلاب تربیت شده در این حوزه به سراسر کشور و حتی دیگر نقاط اتحادیه مراکش بزرگ جهت تبلیغ مذهبی اعزام میشوند. حوزه علمیه دیگری به نام «مولای یوسف» در شهر مراکش که در واقع دژ فرهنگ اسلامی ـ بربری است، وجود دارد.
بدیهی است که علماء و فضلای برخاسته از این حوزههای علمیه به ویژه در شهر فاس در حکومتها نقش و مشارکت داشتهاند. مشایخ صوفیه که عمدتاً از نژاد بربرند، دارای استقلال شخصی و نیز نفوذ و پایگاه مردمی دارند. مردم مغرب و مسلمانان مالکی نسبت به سایر شاخههای اسلام از تسامح و بردباری بیشتری برخوردارند این شاخه از اسلام با نمادهای شیعی ستیز ندارند و بهطور کلی مردم عموماً نسبت به ایران احترام قائل هستند و آن را بلاد فارس و سرزمین سلمان فارسی میدانند و سلمان نزد آنها از احترام ویژهای برخوردار است.