پیدایش مهرگان:
پیشینهی جشن مهرگان به اندازهی قدمت ایزدش، میترا است و تا آنجا که بن نوشتهای موجود نشان میدهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامهی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :
فریدون
چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و
تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر
ماه به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از
بدی گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوریهـا
بپرداخـتـنـد به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد
فرزانگان، شادکام گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی
شاه نـَو جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش
افـروخـتـنـد همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان
دیـن اوسـت تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه
مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
ابوریحان بیرونی نیز میآورد:
«... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زینالاخبار» را نگاشته از جشنهای ایران باستان بخشی را آورده است و دربارهی مهرگان میگوید :«این روز مهرگان باشد و
نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.»
گویا تاریخنویسان،
شاعران و نویسندگان هم پیمان گشتهاند تا از
پیدایش مهرگان گزارشهای یکسانی ارایه دهند.«اسدی توسی» نیز در «گرشاسب نامه»از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد :
فــریـدون
فــرخ بـه گـرز
نـبـرد ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه
مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر
و باز هم «بیرونی» در«التفهیم» مینویسد : «... مهرگان شانزدهمین
روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»گزارش خلف تبریزی دربارهی
پیدایش مهرگان نیز اینچنین است :«... و در این روز ملایکه
یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...» دکتر «محمود روحالامینی» به نقل از
آثارالباقیهی بیرونی مینویسد : «… و برخی مهرگان را بر
نوروز برتری دادهاند چنانکه پاییز را بر
بهار برتری دادهاند و تکیهگاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که
کدامیک از این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز
میکند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آنهاست، پس پاییز از بهار بهتر
است...» و حتی بیرونی که به سختکوشی
و پرکاری نامدار است گویا بایستهی خویش میداند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی میگوید:«… دست و چشم و فکر او
هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز
و مهرگان.» در نظم و نثر پارسی از
روزگاران گذشته، دربارهی جشن مهرگان گفتوگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیینهای گذشته و آدابشان را همچنان نگه میداشتند و هنگامی که فرصتی به دست میآوردند، این آداب و
آیینها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار میشد و هنگامی که سختگیری تازیان در اینباره آغاز میشد، ایرانیان به گونههای پنهان آیینهای خود را برگزار
میکردند. سرانجام به انگیزهی اهلیت این آیینها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا
زیر همان عنوانها و یا زیر سرپوشها و عنوانهایی تازه مورد پذیرش و اقتباس
تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار میگرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.
«رودکی» دربارهی مهرگان چنین سروده است :
ملکا
جشن مهرگان آمــــد جشن شاهان و خسروان آمــد
جز به جای ملهم
و خرگاه بـــدل بــاغ و بـــوسـتـان آمـــد
مورد برجای سوسن آمـــد
بــاز مــی بر جــای ارغــوان آمــــد
تو جوانـمرد و دولت تو
جـوان مــی بر بخت تــو جـوان آمــد
«ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار میشد در کتاب خود آورده است :«... و روز دوشنبه دو روز
مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیهها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و
سوری صاحب دیوان بیاندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته با نگاهی با آثار بجا
مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون
فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثارشاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... میتوان به راحتی شیوهی برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.
«کتزیاس»(Katesias)یونانی، پزشک ویژهی اردشیر دوم هخامنشی مینویسد :«... پادشاهان هخامنشی به هیچگونه نباید مـسـ*ـت شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباسهای ارغوانی گرانبهایی میپوشند و همراه با مردم و دستههای نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت میجویند ...»
این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم میتوانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.تاریخ نگار دیگری به نام
«دوریس»(Duris) مینویسد :«... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی میکردند ...» بنا به گفتهی «استرابون»(Strabon)خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل میداشت.اردشیر پاپکان (بابکان) و
خسرو انوشیروان در این روز تنپوش نو به مردم میبخشیدند.
در این روز موبد موبدان
خوانچهای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر،
سیب، به، انار، و یک خوشهی انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان
(زمزمه کنان) نزد شاه میآورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت چین بودکه جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب میآید.ابوریحان بیرونی میگوید:«... گویند مهر، نام
خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از اینرو، نام مهرگان را به او نسبت دادهاند. پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایرهای مانند چرخ چسبیده بود بر سر میگذاشتند و میگویند که دراین روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر میگماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا میداد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.» خلف تبریزی نیز بخشی از
مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف میکند :«... و گویند که اردشیر
بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختی است و میوهی آن را «حسب البان»
گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبد موبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی وانار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیدهی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوهی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...» «کومون»(Cumont)
خاورشناس و دانشمند بلژیکی در
کتاب گرانبهای خود به نام «آیین میترا» چنین میگوید : «.. بدون تردید، جشن
مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol Natalis Invecti)
یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.» در واقع باید گفت که
کریسمس عیسویان بر پایهی مهر روز ایرانیان باستان است.
دکتر «ذبیح الله صفا» در مجلهی مهر، شمارهی ده، سال نخست چنین مینویسد :«در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به
یکدیگر میدادند و تودههای مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای
پادشاه پیشکش میآوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.» به روایتی نیز تاجگذاری
اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.ابومسلم خراسانی، برمکیان
و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.در کتاب «تلمود»، از کتابهای مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان میدهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار میشده است.واژگان
«مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شدهی مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیهی خلیج فارس و برخی از
کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو
فرهنگی کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانهی دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی.
چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان امروزه هم میهنانمان چند
روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان میروند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانهها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاهها و گردهم آمدن با تهیهی خوراکهایسنتی از یکدیگر پذیرایی میکنند و با سخنرانی، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن
مهرگان را با شادی برپا میکنند. در برخی روستاهای کشور،
جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی
همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل میدهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه وقنات، گرد هم میآیند و «گروه ساز» را تشکیل میدهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی میکنند، آنها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز میکنند و با شادی وارد خانهها میشوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همهی جشنهای ایرانی نخست آینه وگلاب میآورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهرهی آنها نگه میدارد و سپس«لــُرَک» را که فراهم نموده میان همهی گروه پخش میکند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی میشود.آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نامهای کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشتهاند باز میگوید و برای همهی آنهاآمرزش و شادی روان آرزو میکند.
پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت
میکنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بستهاند میریزند و از خانه بیرون میآیند و
به خانه پسین میروند. چنان که در خانهای بسته باشد برای لحظهای بیرون خانه
میایستند و با بیان نامهای درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آنها درود
میفرستند.برخی از خانوادهها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به
گروه میدهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست میکنند و
گوشتهای بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه میدهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش میکند.
مردم تا آنجا که امکان دارد با لباسهای ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی میپردازند و هر یک چند نبشتهی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.
پیشینهی جشن مهرگان به اندازهی قدمت ایزدش، میترا است و تا آنجا که بن نوشتهای موجود نشان میدهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامهی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است :
فریدون
چو شد بر جهان کامکار ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و
تخت مهی بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر
ماه به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از
بدی گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوریهـا
بپرداخـتـنـد به آیین، یکی، جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد
فرزانگان، شادکام گـرفتند هـر یک ز یاقوت، جام
می روشن و چهره ی
شاه نـَو جهان نو ز داد از سر ِماه نـَو
بـفـرمـود تا آتش
افـروخـتـنـد همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان
دیـن اوسـت تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست از و ماه
مهر به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
ابوریحان بیرونی نیز میآورد:
«... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زینالاخبار» را نگاشته از جشنهای ایران باستان بخشی را آورده است و دربارهی مهرگان میگوید :«این روز مهرگان باشد و
نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آنجا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.»
![fexx4si5g8sbkje2od2o.jpg](http://up./images/fexx4si5g8sbkje2od2o.jpg)
گویا تاریخنویسان،
شاعران و نویسندگان هم پیمان گشتهاند تا از
پیدایش مهرگان گزارشهای یکسانی ارایه دهند.«اسدی توسی» نیز در «گرشاسب نامه»از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد :
فــریـدون
فــرخ بـه گـرز
نـبـرد ز ضـحـاک تـازی بـرآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه
مهر نشست او به شاهی سر ماه مهر
و باز هم «بیرونی» در«التفهیم» مینویسد : «... مهرگان شانزدهمین
روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بُوَد ...»گزارش خلف تبریزی دربارهی
پیدایش مهرگان نیز اینچنین است :«... و در این روز ملایکه
یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز بر تخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...» دکتر «محمود روحالامینی» به نقل از
آثارالباقیهی بیرونی مینویسد : «… و برخی مهرگان را بر
نوروز برتری دادهاند چنانکه پاییز را بر
بهار برتری دادهاند و تکیهگاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که
کدامیک از این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز
میکند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آنهاست، پس پاییز از بهار بهتر
است...» و حتی بیرونی که به سختکوشی
و پرکاری نامدار است گویا بایستهی خویش میداند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آنگونه که «شهروزی» در مورد وی میگوید:«… دست و چشم و فکر او
هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز
و مهرگان.» در نظم و نثر پارسی از
روزگاران گذشته، دربارهی جشن مهرگان گفتوگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیینهای گذشته و آدابشان را همچنان نگه میداشتند و هنگامی که فرصتی به دست میآوردند، این آداب و
آیینها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار میشد و هنگامی که سختگیری تازیان در اینباره آغاز میشد، ایرانیان به گونههای پنهان آیینهای خود را برگزار
میکردند. سرانجام به انگیزهی اهلیت این آیینها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا
زیر همان عنوانها و یا زیر سرپوشها و عنوانهایی تازه مورد پذیرش و اقتباس
تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار میگرفت. از آن جمله است جشن مهرگان.
«رودکی» دربارهی مهرگان چنین سروده است :
ملکا
جشن مهرگان آمــــد جشن شاهان و خسروان آمــد
جز به جای ملهم
و خرگاه بـــدل بــاغ و بـــوسـتـان آمـــد
مورد برجای سوسن آمـــد
بــاز مــی بر جــای ارغــوان آمــــد
تو جوانـمرد و دولت تو
جـوان مــی بر بخت تــو جـوان آمــد
«ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار میشد در کتاب خود آورده است :«... و روز دوشنبه دو روز
مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیهها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و
سوری صاحب دیوان بیاندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.
چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته با نگاهی با آثار بجا
مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون
فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثارشاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... میتوان به راحتی شیوهی برگزاری جشن مهرگان در دوران پیشین را دریافت.
![p11.jpg](http://www.qoqnoos.com/body/paint/mehregan/p11.jpg)
«کتزیاس»(Katesias)یونانی، پزشک ویژهی اردشیر دوم هخامنشی مینویسد :«... پادشاهان هخامنشی به هیچگونه نباید مـسـ*ـت شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباسهای ارغوانی گرانبهایی میپوشند و همراه با مردم و دستههای نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت میجویند ...»
این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم میتوانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.تاریخ نگار دیگری به نام
«دوریس»(Duris) مینویسد :«... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی میکردند ...» بنا به گفتهی «استرابون»(Strabon)خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل میداشت.اردشیر پاپکان (بابکان) و
خسرو انوشیروان در این روز تنپوش نو به مردم میبخشیدند.
در این روز موبد موبدان
خوانچهای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر،
سیب، به، انار، و یک خوشهی انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان
(زمزمه کنان) نزد شاه میآورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت چین بودکه جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب میآید.ابوریحان بیرونی میگوید:«... گویند مهر، نام
خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از اینرو، نام مهرگان را به او نسبت دادهاند. پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایرهای مانند چرخ چسبیده بود بر سر میگذاشتند و میگویند که دراین روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر میگماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا میداد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.» خلف تبریزی نیز بخشی از
مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف میکند :«... و گویند که اردشیر
بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختی است و میوهی آن را «حسب البان»
گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبد موبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی وانار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیدهی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوهی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و بر خود و دوستان خود بپاشند ...» «کومون»(Cumont)
خاورشناس و دانشمند بلژیکی در
کتاب گرانبهای خود به نام «آیین میترا» چنین میگوید : «.. بدون تردید، جشن
مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده میشد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol Natalis Invecti)
یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» میگفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمیخواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.» در واقع باید گفت که
کریسمس عیسویان بر پایهی مهر روز ایرانیان باستان است.
![00024566582567630826_0_24671.jpg](http://www.chopogh.com/upload_images/images_medium/00024566582567630826_0_24671.jpg)
دکتر «ذبیح الله صفا» در مجلهی مهر، شمارهی ده، سال نخست چنین مینویسد :«در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به
یکدیگر میدادند و تودههای مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای
پادشاه پیشکش میآوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.» به روایتی نیز تاجگذاری
اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.ابومسلم خراسانی، برمکیان
و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.در کتاب «تلمود»، از کتابهای مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان میدهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار میشده است.واژگان
«مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شدهی مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیهی خلیج فارس و برخی از
کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو
فرهنگی کشورهای مسلمان و عرب زبان گردیده است نیز، نشانهی دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی.
چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان امروزه هم میهنانمان چند
روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان میروند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانهها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاهها و گردهم آمدن با تهیهی خوراکهایسنتی از یکدیگر پذیرایی میکنند و با سخنرانی، خواندن سرود و شعر و دکلمه جشن
مهرگان را با شادی برپا میکنند. در برخی روستاهای کشور،
جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی
همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان، گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل میدهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه وقنات، گرد هم میآیند و «گروه ساز» را تشکیل میدهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی میکنند، آنها با هم حرکت کرده و از یک سوی ِروستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز میکنند و با شادی وارد خانهها میشوند؛ کدبانوی هر خانه مانند همهی جشنهای ایرانی نخست آینه وگلاب میآورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهرهی آنها نگه میدارد و سپس«لــُرَک» را که فراهم نموده میان همهی گروه پخش میکند، این آجیل مخصوص، مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی میشود.آنگاه یکی از افراد گروه ِساز که صدایی رسا دارد نامهای کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشتهاند باز میگوید و برای همهی آنهاآمرزش و شادی روان آرزو میکند.
پس از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت
میکنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بستهاند میریزند و از خانه بیرون میآیند و
به خانه پسین میروند. چنان که در خانهای بسته باشد برای لحظهای بیرون خانه
میایستند و با بیان نامهای درگذشتگان آن خانه، بر روان و فروهر آنها درود
میفرستند.برخی از خانوادهها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به
گروه میدهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست میکنند و
گوشتهای بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همراه با سبزی داخل آن قرار داده به گروه میدهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی گردآوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش میکند.
مردم تا آنجا که امکان دارد با لباسهای ارغوانی یا سرخ گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی میپردازند و هر یک چند نبشتهی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.
دانلود رمان و کتاب های جدید