معرفی نامه جشن های ایران باستان

H@niyeh

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
628
امتیاز واکنش
2,670
امتیاز
514
محل سکونت
...
شب چله:
انارم
روز از آذرماه برابر با 30 آذر در گاهشماری ایرانی می ستاییم مهر را
آنکه از آسمان بر فراز برجی پهن با هزاران چشم بر ایرانیان می نگرد
نگاهبان زورمندی که هرگز خواب به چشم او راه نیابد آن که مردمان را از نیاز و دشواری برهاند.

410517_TEFF1wN2.jpg

«شب چله»(یلدا) یا جشن زایش مهر، درازترین شب
سال و شب زادن دوباره ی خورشید و آغاز فصل زمستان است که یادگاری هفت هزار ساله و ارزشمند از نیاکان فرهیخته ی مان به شمار می آید. ایرانیانی که هزاران سال پیش دریافتند که گاه‌شماری بر پایه ی ماه نمی‌تواند گاه‌شماری درستی باشد. پس به پژوهش درباره ی حرکت خورشید پرداختند و گاه‌شماری خود را بر پایه ی آن قرار دادند. ایشان حرکت خورشید را در برج‌های آسمان اندازه‌گیری کردند و برای هر برجی نام خاصی گذاشتند و دریافتند هنگامی که برآمدن خورشید با برآمدن برج «بره» در یک زمان باشد، بهار است و دریافتند که در ابتدای پاییز و بهار روز و شب برابر است و در ابتدای تابستان روز بلندتر از شب است. ایرانیان باستان گاه‌شماری خود را بر اساس چله (چهل روز) تقسیم کردند و 9 چله (ماه) داشتند.

527597_ktHc0i2b.jpg


می دانیم که در فرهنگ ایرانیان عدد چهل مانند عدد هفت و دوازده قداست خاصی دارد. واژه‌های «چله نشستن»، «چل چلی» و در
طبرستان واژه‌های «پیرا چله،‌ گرما چله» نشانه ی اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانی است.امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع
نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود، اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است و جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
در گاهشماری ایرانی که دقیق ترین ِگاهشماری ها و سازگارترین ِآن ها با تقویم طبیعی است، همواره و در همه ی سال‌ها،
شب چله و انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه
است.



527597_SpfXU8uH.jpg
 
  • پیشنهادات
  • H@niyeh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    628
    امتیاز واکنش
    2,670
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    ...
    شب چله در آیین مهر
    همان گونه که در پیش آمد، شب چله زاد روز ایزد مهر یا میترا است.
    نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه ی گاهشماری میترایی است و حدود چهار سده پس از مبدا میلادی به وجود آمده، ادامه می‌دهد. کیش مهر (میتراییسم) تاثیر گذارترین آیینی است که پس از مهاجرت آریاییان در زمان فریدون به اروپای کنونی رفت و ردپای آن را در همه ی ادیان جهان می توان مشاهده کرد.کلمه ی یلدا واژه ای سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، چهارسد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه مُغان ظاهر می شود و درخت سرو و ستاره ی بالای آن هم یادگاری از کیش مهر و فرهنگ ایرانی است.
    ابوریحان بیرونی، مبدا سالشماری تقویم کهن سیستانی را از آغاز زمستان ذکر کرده وجالب این که نام نخستین ماه سال در تقویم سیستانی نیز «کریست» بوده است.
    منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار - خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

    17003698.jpg


    نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ
    ملی ایران بوده‌اند (که هنوز هم حامیان سرمایه‌داری لجام گسیخته اندیشه‌های
    عدالت‌جویانه او را سد راه منافع طبقاتی خود می‌دانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته
    می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم
    و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن
    تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.



    527597_UTHybqTU.jpg



    آیین های برگزاری جشن شب چله
    ایرانیان همواره شیفته ی شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با
    روشنایی و نور می آراستند. آن ها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند.
    در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آن ها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و
    همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد،به رنگ سرخ خورشید باشند.
    از جمله آیین های این شب می توان به دورهم نشینی، فراهم
    کردن تنقلات و آجیل(لرک) و میوه های خشک، قصه گویی، فال حافظ، فال کوزه، و شعرخوانی (بیتو خوانی) اشاره کرد.

    527597_vk9TTGsr.jpg



    شب چله در ادبیات


    کرده خورشید صبح ملکت تو روز همه دشمنان شب یلدا ؟
    مسعود سعد سلمان

    نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هرگه که هست یلداییست
    سعدی

    تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا
    معزی

    سخنم بلند نام از سخن تو گشت و شاید
    که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا
    سیف اسفرنگی

    نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
    دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
    منوچهری

    چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال رخ رنگی بربایی شب یلدا
    عنصری

    روز رویش چون بر انداخت نقاب ااز سر
    زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
    سعدی

    هست چون صبح آشکارا، کاین صبح چند
    را بیم صبح رستخیز ست از شب یلدای من
    خاقانی

    527597_dH7F3q2z.jpg


     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    جشن آبریزگان، علل پیدایش
    برابر با روایت ابوریحان بیرونی، منشأ جشن مربوط است به زمان جمشید. در این زمان عدد جانوران و آدمی ‌آنقدر زیاد شد که دیگر جایی باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر فراخ تر گردانید و فرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند، و از آن گاه جشن آبریزگان به یادگار ماند. ابوریحان در ضمن شرحی که راجع به جشن تیرگان آورده، آن را نیز مربوط به کی خسرو کرده است که در ساوه بر کوهی بالا رفت. کنار چشمه ای خواست برآساید که فرشته ای به وی نمودار گشت. کی خسرو از هوش برفت. بیژن پسر گودرز سر رسید و از آب چشمه به چهره شاه پاشید تا هوش آید. و از آن زمان رسم اغتسال و شست و شو و آب پاشیدن به هم یادگار ماند.

    جشن آبریزگان _ آبریزان، آب پاشان، نوروز طبری، جشن سرشوری، آفریجکان و عیدالاغتسال، در مآخذ دیگر چندان قدیم نیست و به عهده ساسانیان مربوط می‌شود، هر چند چنان که خواهد آمد بدان رنگ و رسم تازی نیز داده اند که چیز تازه ای نیست؛ ابن فقیه همدانی، در اواخر سده سوم، آورده که:
    «در روزگاز شهریاری فیروز بن یزگرد بن بهرام ( 459_ 483 میلادی ) هفت سال مردم ایران باران ندیدند. آن گاه مردی در جوانق درگذشت. فیروز کسانی برای تحقیق حال آن مرد فرستاد. فرستادگان دیدندش که او را سه انبار گندم بوده است. این خبر را به فیروز دادند. فیروز آن کس را که این مژده آورده بود، چهار هزار درهم بداد و گفت: سپاس خداوند را که هفت سال مملکت مرا باران نداد و با این همه یک تن از گرسنگی نمرد. جوانق در آن روزگار از ماهات بود و ملک مردمی‌ بود با خطر و شأن. لیکن آنان از فیروز خواستند تا آن را به اصفهان بپیوندد و فیروز بپیوست.

    پس از آن به آبان روز (روز دهم) از فروردین ماه باران آمد و مردم از این شادمانی که پس از روزگاری دراز باران بیاید بر یکدیگر آب پاشیدند. این کار تا امروز چون آیینی در ماه و همدان و اصفهان و دینِوَر و آن اطراف بر جای مانده است.»
    چنانکه گذشت، ابن فقیه تاریخ این جشن را دهم فروردین ماه ضبط کرده است. همه روایات درباره این جشن، حاکی از تقدس آب و اهمیت ویژه آن و لزوم بارش باران به هنگام و آیین‌ها و مراسم آن بوده است. یکی از رسوم مهم نوروزی، مطابق اقوال و روایات قدیم آوردن آب از مظهر قنات‌ها و چشمه‌ها و آسیاها بوده است. اشاره به رسم دزدیدن آب که رسم جادوی تقلیدی جهت ازدیاد آب و بارش باران یا باران سازی را در بر دارد.



    fu52.jpg




    گونه ای دیگر از این روایت که شکل اسلامی‌پیدا کرده، حاکی از وجه تسمیه و علت پیدایی جشن آبریزان است:
    «نویسندگان مسلمان به اهمیت و شگون این سنت نوروزی پی بـرده بودند و درباره آن چنین روایت کرده‌اند. و مُعَلّی بن ِ خُنَیس روایت کرده که صبح روز نوروز به خدمت شریف ابی عبدالله صلوات الله علیه سرافرازی یافتم. فرمود آیا شرف این روز را می‌دانی؟ گفتم پدر و مادرم فدای تو باد این قدر می‌دانم که عجم این روز را تعظیم می‌نماید و بر خویش مبارک شمارند. آن جناب فرمود که شرف این روز نه به همین است، بلکه به جهت امری است قدیمی، بلکه یکی از شرف‌های این روز آن است که در زمان گذشته در حوالی واسط طاعونی ظاهر شده، بعضی از مردم آن شهر از آن مکان بیرون رفتند و جمعی در شهر ماندند و مردند. سال دیگر خطاب الاهی بر ایشان نازل شد که: «موتوا» همه به یکبارگی نقد حیات را سپردند: حیث قال عزو الا الم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیا هم ان الله لذو فضل علی الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون». و حیوانات که همراه ایشان بودند نیز از شر و قهر الاهی به آتش و فنا سوختند. جمعی اراده دفن آن‌ها کردند و از عهده دفن بیرون نیامدند. بنابراین دیواری بر گرد ایشان کشیدند. و مدتی بر این امر گذشت. روزی یکی از انبیا را که از خلفای موسا بودن گذر بر آن مقام افتاد. توده‌های استخوان دید و از حضرت واهب ارواح، اِحیای ِ ایشان را مسألت نمود. خطاب آمد که در فلان روز که روز نوروز بود آب بر استخوان‌های پوسیده ریز و از روی تضرع دعا کن تا از خانه به خانه قدرت خلعت حیات بر ایشان پوشانیم. آن نبی در آن روز که نوروز باشد به موجب وحی یزدان عمل کرد. همه زنده شدند و به این جهت آن روز را نوروز گفتند و پاشیدن آب در روز نوروز سنت شده و راز این عمل را غیر از ما که اهل بیتیم دیگری نمی‌داند.
    چنانکه اشاره شد، روایتی دیگر از این خبر را به نقل آوردیم. در کتاب زین الاخبار مراسم اغتسال و آب پاشان همه در جشن تیرگان آمده است که هنگام شرح آن جشن نقل خواهد شد.
    برای انگیزه و علت این جشن، وجوه مختلفی چنان که گذشت نقل شده است. به گواه بعضی، انگیزه این جشن بنابر اعتقاد و باوری بوده است که چنین مراسمی ‌موجب دور شدن شرور و فساد می‌شود. یا به اعتدال هوا و ترسالی (= جادوی تقلیدی ) می‌انجامد.



    ab2.jpg


    بعضی را نیز بیان آن بوده که به این وسیله کثافات و ریمنی‌های زمستانی که به موجب دود و دم آتش زمستانی، بدن را آلوده کرده است پاک می‌گردد.


    در نُخبَة الدَّهر آمده است که: همه ایرانیان در عیدهای خویش به شب هنگام آتش می‌افروزند و سپیده دمان آب می‌پاشند و می‌پندارند که آتش افروزی عفونت‌هایی را که زمستان در هوا به جا گذاشته است از بین می‌برد و هم چنین مردم را از فرا رسیدن نوروز یادآوری می‌کند و از آمدن این عید آگاهی می‌دهد؛ و آب پاشی و ریختن آن برای پاکیزه گردانیدن تن‌ها از آلودگی دود آتش‌هاست، _ و نیز بدان جهت است که چون فیروز پسر یزگرد از کار خویش رهایی یافت، شهر رشورجی را که همان اصفهان قدیم است بنا نهاد و پس از آن هفت سال باران نبارید، آن گاه در این روز بارانی سخت درگرفت ومردم آب باران را به تن خویش می‌ریختند و پس از آن این کار هر سال بین مردم رسم گردید.

    میان مردم گیل و دیلم، هنوز در مناطق سواحل جنوبی دریای خزر، رسم آتش افروختن به عناوین گوناگون تعبیر می‌شود. از جمله: آتش افروزی بر روی گورها، مقارن با نوروز است. این شیوه‌ای است که در مناطق کوهستانی شمال گیلان، از جمله هنوز در طالقان دیده می‌شود. وقتی از آنان پرسیده شود که چرا بر فراز گورها، به ویژه در نخستین شبی که مرده را دفن کرده اید آتش می‌افروزید، می‌گویند این کار را برای دفع جانوران و حشرات موذی و ارواح شریر انجام می‌دهیم. این عقیده‌ای بسیار کهن در ایران است که در کتب پهلوی و منابع رسوم مذهبی زرتشتی ملاحظه می‌شود. و هنوز چون کسی فوت کند، زرتشتیان تا سه شب در محل وقوع مرگ یا سر گور، چراغ می‌افروزند و آتش نگاه می‌دارند.


    چنین مراسم و نقل‌هایی از آن، از وجوه مشترکی است که در منابع و مآخذ وجود دارد. اما گاه گاه ملاحظه می‌شود که در ضمن نقل‌هایی به مآخذی بر می‌خوریم که نا آشناست و یا دست رسی بدان‌ها نیست. و هم چنین اشاراتی می‌شود که هر چند کوچک و جزئی، اما به ندرت به آن اشارات برخورده ایم. در فرهنگ نظام زیر عنوان نوروز نقل است: نوروز، روز اول سال نو ایران که روز اول برج حَمَل است و اکنون که کبیسه گرفته می‌شود مطابق روز اول فروردین ماه است در شمال ایران _ و زرتشتیان که کبیسه نمی‌گیرند مطابق اول فروردین نیست.



    fu52.jpg




    سیزده روز از اول حَمَل تا سیزدهم آن که ایام عید بزرگ ایرانیان است. چون هوای ایران دارای چهار فصل است و معتدل ترین و بهترین آن بهار است که بعد از سرمای سخت زمستان می‌آید. ایرانی‌ها از قدیم در ابتدای بهار عید بزرگ می‌گیرند که سیزده روز ادامه دارد و چون عید ملی است، علی رغم تغییرات مذهبی، هم چنان ماندگار بوده است و از قدیم در اطراف آن قصه‌هایی درست شده. ملا مظفر منجم در شرح بیست باب گوید، نوروز عامه اول فروردین ماه بود، و مصنف عبدالعلی بیرجندی از صاحب کشف‌الحقایق نقل کرده که گمان مجوس آن است که در این روز خدای تعالا عالم را آفرید ...

    جمشید که عرب او را متوشلخ گویند در جهان طواف می‌کرد، چون به آذربایجان رسید، در این روز بر تخت زرین نشست ... چون آفتاب از مشرق برآمد و بر تخت و تاج جمشید افتاد، شعاع روشن ظاهر شد. مردمان شادی کردند و گفتند امروز نوروز است که دو آفتاب برآمد یکی از مشرق و دیگری از مغرب و آن روز را جشنی بزرگ ساختند ...

    پس جمشید رسم‌های نیکو نهاد و گفت خدای تعالا شما را بیامرزد و فرمود تا همه غسل کردند به آب پاکیزه و حق سبحانه و تعالا را شکر کردند و فرمود تا هر سال چنین کنند.
     

    یوتاب درخشنده

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/06/15
    ارسالی ها
    1,259
    امتیاز واکنش
    2,478
    امتیاز
    0
    سن
    24
    اين جشن ميان زرتشتيان دور هاي ده روزه داشت و از تير روز از تيرماه، روز سيزدهم شروع و به «باد ايزد» يعني روز بيست و دوم پايان ميگرفت.

    ايرانيان تيرگان را «تيرو جشن» مينامند و برايش اهميت فراواني قائلاند. لباس و پوشاك نو ميپوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراكهاي سنتي و ويژه ميپزند. پيش از اين روز، خانه را خوب پاكيزه نموده و بامدادان شست و شو ميكنند و خواندن دو نيايش «خورشيد نيايش» و «مهر نيايش» از اوستا را بسيار نيكو ميدانند.


    شايد «تيرو جشن» يكي از شادترين جشنهاي كهن ايراني بوده باشد. در اين جشن بيش از همه بچهها بهره ميبردند، با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست ميبستند در كوچهها و خانهها و بامها ميدويدند، ترانه ميخواندند و كنار نهرها و جويها و تالابها به هم آب ميپاشيدند و يا به آب ميپريدند.




    mail





    از مهمترين چيزهايي كه در اين جشن تدارك ميديدند، بندي بود از تارهاي هفت رنگ ابريشم يا نخ كه با رشتهاي از سيم زرين و نازك ميبافتند. اين بند را «تيرو باد» ( Tiru-Bad) ميناميدند. در اين روز كله قند را در كاغذهاي سبز رنگ بستهبندي كرده و دور آن «تيرو باد» ميبستند و به خانه تازه عروسان و نودامادان پيشكش ميفرستادند. از روزهاي پيش از جشن، «تيرو باد» در همه خانهها مهيا ميشد. بامداد روز جشن از كوچك و بزرگ ـ به ويژه كودكان ـ اين بند را به مچ دست يا به دكمه لباس و جايي از پوشاك ميبستند. اين بند را با خوشي و شادماني تا روز پايان جشن يعني باد روز با خود داشتند. آنگاه در روز مذكور به دشت يا بام خانه رفته، بند را باز كرده و با فرياد و بانگ شادماني به باد ميسپردند. اين كردار اشارهاي به عمل آرش كمانگير دارد كه تير را رها كرد و مرز ايران زمين معين شد. جنگ و ستيزي طولاني پايان يافت و به فرمان خداوند، باد يا ايزد باد، تير را در آن مسافت دور برد. به همين جهت بر آن تمثيل اين رسم انجام ميشد كه باد آن بند را به ياد حادثه مذكور به دورها ميبرد. به همين جهت است كه مبدا جشن را تير روز و پايان آن را باد روز قرار دادهاند، بر اين انديشه كه تير در روز باد، پس از ده روز از حركت ايستاد.



    mail


    ديگر از آداب اين جشن ميان زرتشتيان، فال كوزه ميباشد. مقدمه فال كوزه در روز دوازدهم برگزار ميشود، به اين طريق كه در مجلسي كه از پيش كساني در آن دعوت شدهاند، دختر نابالغي كوزهاي خالي يا پر از آب را دور مجلس ميگرداند و هركس به نيتي كه دارد چيزي در آن مياندازد و سپس كوزه را در جايي مينهند كه زير درخت باشد و پارچه سبزي روي كوزه ميكشند و آيينهاي روي آن ميگذارند. آنگاه عصر روز تير و جشن، همان دختر مراسم تطهير انجام داده و كوزه را برداشته و باج ميگيرد يعني ساكت و خاموش ميماند و سرگذر در محله مينشيند. مهمانان روز پيش، كه هر يك با نيت چيزي در كوزه افكنده بودند ميآيند. هر كس شعري ميخواند و دختر دست در كوزه كرده، چيزي بيرون ميآورد. صاحب آن شي، نيت خود را با شعري كه خوانده شده سنجيده و بدان فال گرفته و آنرا شگون ميداند
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    یوتاب درخشنده

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/06/15
    ارسالی ها
    1,259
    امتیاز واکنش
    2,478
    امتیاز
    0
    سن
    24
    اردیبهشتگان' یا گلستان جشن از جملهٔ جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده است و از شمار جشن‌های آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت می‌باشد و بر اساس گاهشماری امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشت‌گان است.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ می‌پوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان (دوم اردیبهشت) از سویی دیگر همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق ایران، گلها شکوفا شده‌اند. از این رهگذر، این جشن به نوعی جشن گلها نیز بدل شد؛ جشنی که اکنون در هلند نیز تقریبا همزمان با جشن اردیبهشتگان برگزار می‌شود.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    به موجب یزدان‌شناسی اوستایی اردیبهشت دومین
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است. این نام در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اشه وهیشته و یا ارته‌وهیشته می‌باشد. جزء اول اشه یا ارته به معنی درستی و راستی و نظم و جزء دوم صفت عالی است به معنی بهترین پس رویهم به معنی بهترین راستی یا بهترین نظم و قانون می‌شود.

    چنانکه همهٔ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهٔ پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بدو محول است. در این مورد منظور از آتش نظم و داد و راستی و پارسایی است چون در آیه‌ای از اوستا ملاحظه می‌شود که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با ظهور
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می‌گریزد با فریادی این چنین که «زرتشت مرا بسوزانید با اشاوهیشه و از زمین براند مرا» که چون اهریمن نمایندهٔ بی‌نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می‌گردد.

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آورده که در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    یوتاب درخشنده

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/06/15
    ارسالی ها
    1,259
    امتیاز واکنش
    2,478
    امتیاز
    0
    سن
    24
    جشن خُردادگان

    زمان برگزاری: روز خرداد (ششمین روز ماه) از ماه خرداد (سومین ماه سال) می‌باشد

    انگیزه برگزاری: فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان.

    مفهوم امشاسپند خرداد:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گات‌ها یکی از فروزه‌های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود. در گات‌ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند. در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

    امشاسپند خرداد در متن‌های کهن: چهارمین یشت از یشت‌های بیست و یک گانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می‌شود که «... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می‌شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده‌است. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نیز درباره خرداد آمده‌است : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «... خرداد سرور سال‌ها و ماه‌ها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همه‌است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»

    گل ویژه جشن خردادگان:در کتاب بندهش از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام بـرده شده‌است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ..» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف‌ترین نمونه‌های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می‌شود، همچنین یکی دیگر از گونه‌های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Lilium lederbourii نام گرفته‌است. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون «بوی دوستی» توصیف شده‌است.

    آیین‌های جشن خردادگان: یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده‌است. نمونه‌ای از سنت‌های رایج در این روز را می‌توان از سروده «دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیین‌های ویژه خرداد روز به «تن شویی»و«کندن چاه» و «نو کردن کاریز» اشاره می‌کند و در همین مورد در متن پهلوی «اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که «در خرداد روز جوی کن». بر این پایه، در این روز توجه‌ای ویژه می‌شده به نگهداری و نوسازی جای‌هایی که آب از آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و در آنجا جاری می‌شود چون چشمه‌ها، چاه‌ها، جوی‌ها، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می‌کنند.
     

    یوتاب درخشنده

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/06/15
    ارسالی ها
    1,259
    امتیاز واکنش
    2,478
    امتیاز
    0
    سن
    24
    شهریورگان یا آذر جشن از جملهٔ جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده‌است و از شمار جشن‌های آتش بوده است. روز چهارم از هر ماه به نام شهریور می‌باشد و چهارم ماه شهریور جشن شهریورگان می‌باشد. امروزه زرتشتیان این جشن را به عنوان روز پدر در نظر می گیرند.



    به موجب یزدان‌شناسی اوستایی شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان شش گانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این نام در اوستا خشتر وئیریه آمده که جزء اول به معنی کشور و پادشاهی و جزء دوم به معنی آرزو شده می‌باشد پس رویهم به معنی پادشاهی یا کشور آرزو شده و مجازاً به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده‌است.



    چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهٔ قدرت و شهریاری مطلقهٔ اهورامزدا و در زمین نگاهبانی و سرپرست فلزات و جنگ ابزارها و سلاح‌ها بدو محول است. ما نمی‌دانیم چرا شهریورگان از شمار جشنهای آتش به شمار می‌رفته‌است.



    این جشن آتش‌های خانگی محسوب می‌شد. مردم در خانه‌ها آتش می‌افروختند و ستایش خداوند و شکر نعمت‌های او می‌گزاردند. در خانه‌ها اغلب میهمانی برپا کرده و خوراک‌های متنوع و ویژه تدارک می‌بینند و به مناسبت تغییر هوا شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌افروزند اما متأسفانه بقایای این جشن نیز میان زرتشتیان فراموش شده و فقط برخی از خانواده‌های قدیم در کرمان به گونهٔ محدودی این جشن را بر‌گزار می‌نمایند. در دوران اخیر زرتشتیان جشن شهریورگان را به عنوان روز پدر انتخاب کرده‌اند چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه؛ و به معنای شهریاری بر اراده و نفس است.
     

    یوتاب درخشنده

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/06/15
    ارسالی ها
    1,259
    امتیاز واکنش
    2,478
    امتیاز
    0
    سن
    24
    شب یلدا، آخرین شب آذر ماه و شبی است که آن را چله نیز نامیده‌اند زیرا از فردای آن، چله بزرگ که چهل روز به درازا می‌کشد آغاز می‌شود. برخی نوشته‌اند، روز، که در ایران باستان هنگامه کشت‌وکار بود، آفریده فردا به شمار می‌آمد و شب، که تاریک و پراسرار و ساکت بود و در آن، شبیخون‌ها، دزدی‌ها و کشتارها انجام می‌شد، آفریده اهریمن بود. ایرانیان بدین‌ترتیب برای آن که شب را بی‌آزار سازند، آتش می‌افروختند تا هم خانه روشن باشد هم به دلیل نیروی اورمزدی، دیوان، پریان و جادوگران از خانه رخت بربندند. چه، بر این باور بودند خانه‌ای که در آن آتش وجود دارد آنان راه نمی‌تواند یابند.
    فردی به همین دلیل مسئول روشن نگاه‌داشتن آتش بود که او را آتروپات می‌گفتند. خراسانیان هنوز مجالس شبانه را آتشان می‌گویند. این جشن نشانگر است که ایرانیان از هزاران سال پیش دریافته بودند خورشید حرکت می‌کند، از این‌رو اندازه آن را در برج‌های آسمان می‌گرفتند و هر برج نامی داشت و در شب یلدا در انتظار خورشید بودند که بر تاریکی پیروز شود، بدین‌ترتیب بیدار بودند.
    به عبارت دیگر در این شب، به روایت ژاله آموزگار «بین تاریکی و روشنی کارزار است و در این شب در ایران هر کس تا بامداد با سرگرمی‌ها و خوراکی‌ها خود را مشغول می‌کرده و نمیخوابیده است تا بیداری او کمکی کرده باشد هرچند کم به فرشته پیمان، فرشته راستی و فرشته نظم و همه نگران و منتظر هستند تا پایان این کارزار را با دمیدن صبح و دیده شدن نخستین فروغ روشنی جشن بگیرند».
    یلدا واژه‌ای سریانی به معنای ولادت و میلاد است؛ یعنی ولادت خورشید! رومیان آن را ناتالیس آنویکتوس، یعنی روز تولد مهر شکست‌ناپذیر می‌نامیدند. در برهان قاطع که در سال ١٠١۵ قمری نگاشته شده، چنین آمده است «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس می‌باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جَدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.
    تهمینه رئیس‌السادات- تاریخ‌پژوه| مراسم شب یلدا از جمله مراسمی به شمار می‌آید که از دیرباز به عنوان آیینی سنتی در ایران متداول بوده است. این آیین که به جشن شب یلدا یا شب چله هم آوازه یافته، آداب و سنت‌هایی ویژه داشته و در گذر زمان تاکنون ماندگار شده است. این آداب از گذشتگان ما، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها سـ*ـینه‌به‌سـ*ـینه انجام و نقل شده است. گشت‌وگذاری در تاریخ فرهنگی- اجتماعی ایران، تصویرهایی جذاب از سنت‌ها و آیین‌های ایرانیان در جشن یلدا پیش روی می‌گذارد.
    1101410_412.jpg

    تدارک یک جشن به بزرگی این سرزمین کهن
    تهیه و تدارک برای شب یلدا در برخی نقطه‌های ایران گاه از تابستان آغاز می‌شود، همچون ترشی‌انداختن در تابستان. در پاره‌ای دیگر از نقاط ایران، بسته به کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، از پیش تدارک می‌بینند. مردم در بیش‌تر نقاط مازندران به روایت ابوالقاسم انجوی شیرازی دو روز مانده به شب یلدا مقدمات آن را مهیا می‌کنند.
    ساکنان روستای دره‌میانه سفلای شهرستان ملایر یکی دو روز مانده به پایان آذر، همه لباس‌ها، پوشاک، فرش و وسایل خانه را به سرچشمه می‌برند تا برای مراسم شب یلدا بشویند و آماده کنند، سپس لباس‌ها و ظرف ها را پس از شستن در آفتاب می‌گذارند تا خشک شود. مردم قوچان دو روز مانده به شب چله هرچه قالی، لحاف و مانند آن‌ها را در آب رودخانه انداخته، تمیز می‌شویند با امید به آن که عمو چله در این شب سخت نگیرد. اصفهان‌ها در گذشته دو شب را به عنوان چله برگزار می‌کردند. آن‌ها پیش از مراسم، همه لباس‌ها و رخت‌های خواب را در حیاط در برابر خورشید می‌گسترانیدند تا به عمو چله خوش‌آمد بگویند. ساکنان برخی نقاط ایران از جمله دختران و زنان شهر تکاب، در این شب حنا می‌بندند.
    اهالی شهرستان کازرون و روستاهای پیرامون بر این باورند که باید بر اساس توان مالی، مرغ، خروس و گوسفند قربانی کنند. کسی در گذشته در شهرستان بروجرد وضع مناسب مالی داشت گاو یا گوسفند می‌پروراند و برای شب یلدا قربانی کرده، خواهر، دختر، داماد و دیگر اعضای خانواده را فرامی‌خواند و کبابی به آن‌ها می‌داد؛ اگر چنین نمی‌کرد پشت سرش حرف می‌زدند.
    کرسی یکی از ویژگی‌های شب یلدا در بیش‌تر نقاط ایران به ویژه در بخش‌های سردسیر بوده است. ایرانیان با گذاردن منقلی که روی آن خاکستر بود در زیر چهارپایه ویژه چوبی که کرسی نامیده می‌شد و رفتن به زیر آن، گرم می‌شدند. یکی از پژوهشگران نوشته است استفاده از کرسی برای گرمایش خانه و دور کرسی‌نشینی معمولا از شب یلدا، نخستین شب زمستان شروع می‌شد و تا پایان چله بزرگ و در برخی خانواده‌ها تا پایان چله کوچک ادامه می‌یافت.
    سفره‌ای گسترانیده بر دامن شب
    هاشم رضی در این‌باره نوشته است ایرانیان باستان تاریکی اهریمن را در پرتو آتش از میان می‌بردند، از این‌رو در شب یلدا با تولد خورشید، آتش می‌افروختند و گرد هم و سپس سفره‌ای می‌گسترانیدند و میوه‌های تازه و خشک شده در آن می‌گذاردند. این سفره، مقدس بود و میوه‌ها تمثیلی به شمار می‌آمد تا بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند. در بسیاری از نقاط از جمله سبزوار پارچه‌ای به رنگ‌های سبز و زرشکی و انواع دیگر و در رشت، لاهیجان، سیرجان و ایلام در اتاقی می‌گسترانیدند و در آن انواع میوه، آجیل و شیرینی می‌گذاشتند. سفره‌ای هم برای شب یلدا نبود که پهن شود و در آن هندوانه نباشد!
    شیرازی‌ها در شب یلدا سفره‌ای می‌گسترانند که مانند هفت‌سین است. آنان در این سفره که در میان اتاقی پهن می‌شود آینه و قاب عکس با تمثال حضرت علی (ع) با چند لاله و شمع در کنار آن می‌گذارند و شمع‌ها را برمی‌افروزند. افزون بر آن ظرفی زیبا با مقداری اسپند می‌گذارند و چند زغال افروخته روی اسپند جای می‌دهند تا فضای اتاق خوشبو شود. در این سفره از میوه‌ها انار، مرکبات، انگور، به ویژه هندوانه، از نوشیدنی‌ها آب سرد، از تنقلاب نخودچی، کشمش، حلوای ارده، قیسی، برگ هلو و شفتالو، آجیل مشکل‌گشا، ارده شیره، خرما، برنجک، انجیر، تخمه شور، آجیل شیرین و شیرینی با چند شاخه گل می‌گذارند. سفره شب یلدا به باور پیشینیان باید هفت رنگ باشد؛ آجیل، تخمه، هندوانه، انگور، ازگیل، سیب، پرتقال، نارنگی، لیموترش و ترشی.
    کازرونی‌ها در شب یلدا پس از گسترانیدن سفره، آینه‌ای در آن گذاشته، دو شمع در برابر آینه برمی‌افروزند که در سال‌های دور در نبودِ برق بر روشنی اتاق می‌افزود و از تاریکی شب می‌کاست. آن‌ها همه مواد خوراکی شب یلدا را در سفره می‌گذاشتند. همچنین در گذشته دختر بچه‌ای رو به قبله و آینه نشانده، پارچه سبزرنگ نو به او می‌دادند. دخترک ابتدا بسم‌الله الرحمن الرحیم گفته، پارچه را تا می‌کرد و با سوزن و نخ سبز دو سوی آن را می‌دوخت؛‌کیسه‌ای بدین‌سان پدید می‌آمد که به آن جیبک یا خورجینک می‌گفتند. کازرونی‌ها با دوختن کیسه، آن را از میوه‌های سفره پر می‌کردند. این خورجینک نمادی از تدارک برای خورشید بود تا در سفر زمستانی خود بی‌توشه نماند. دخترک پس از نیمه شب، آنچه در کیسه بود میان دختران دم بخت بخش می‌کرد تا بخت‌شان گشوده شود و به آرزوهایشان برسند.
    خوانچه‌هایی بر دوش طَبق‌بران
    ساکنان برخی نقطه‌های ایران، خوانچه‌ای برمی‌دارند که در حقیقت گونه‌ای سینی یا طَبق مستطیل یا دایره شکل چوبی است. آن‌ها روی خوانچه، سفره قلمکار یا ترمه انداخته، آن را آینه‌کاری یا تزیین می‌کنند و ظرف‌های تزیین‌شده میوه را در آن گذاشته، به وسیله طبق‌کش به خانه عروس می‌فرستند. گاه در این خوانچه هفت‌رنگ، میوه‌هایی چون انار، انگور، پرتقال، خربزه، سیب، گلابی و هندوانه می‌گذارند. خانواده عروس در برابر آن، پیراهن یا پارچه مردانه به عنوان هدیه برای داماد بازپس می‌دهند. مردمان مرند، افزون بر فرستادن هدیه برای عروس، چراغی نیز به عنوان روشنی و خوشبختی به همراه هدیه‌ها می‌فرستند. خراسانیان رسم دارند که مادر شوهر برای عروس خوانچه می‌فرستد.
    این خوانچه، میوه، پارچه، پیراهن، دستبند و گردن‌بند را دربرمی‌گیرد. همچنین باید دست‌کم هفت گونه میوه، یعنی انار، انگور، پرتقال، خربزه، سیب، گلابی و هندوانه در آن باشد. میوه‌ها را معمولا با پرهایی رنگین به نام «پر مرغ عدن» زینت داده، با طبق‌کش به خانه عروس می‌فرستند. مردم آذربایجان در شب یلدا هدیه‌هایی برای تازه‌عروس‌ها فرستاده، آن‌ها نیز برای این کار از طبق بهره می‌گیرند. آن‌ها طبق را با شال قرمز تزیین می‌کنند که نشانگر شادی و خوشبختی است.
    هدیه‌ها را در آن چیده، دور آن را با هندوانه تزیین می‌کنند و با پایکوبی به خانه آن‌ها می‌برند. خانواده‌های پسرانی که نامزد دارند، در خوی، برای نامزدشان خوانچه‌ای می‌فرستند که دوازده بشقاب خوردنی در آن است؛ بشقاب پشمک، بشقاب انگور نیمه‌خشک، یک هندوانه، یک خربزه و بشقاب انار و دیگر خوردنی‌ها. آن‌ها گاه در برخی خوانچه‌ها سه گونه حلوا می‌گذارند؛ حلوای کنجد، حلوای گردویی و حلوای هویج.
    1101408_837.jpg

    خوراکی‌هایی که طعم شعر و تصنیف می‌دهند
    بیش‌تر مردم ایران در شب یلدا خوراکی‌هایی چون میوه، شب‌چره، شیرینی و غذاهای گوناگون می‌خورند. ساکنان روستای قلعه باباخان ملایر، گونه‌ای شیرینی درست می‌کنند که به آن قاووت می‌گویند. لرستانی‌ها برای شب یلدا آجیلی فراهم می‌آورند که گندم برشته دارد و آن را گَنِم شیر یعنی گندم شیر می‌نامند. مردم استان خراسان جنوبی،‌ گونه‌ای شیرینی تهیه می‌کنند که به کف مشهور است و روش تهیه آن را کف‌زنی نامیده‌اند. آنان در شب یلدا از این شیرینی به اقوام و همسایگان می‌دهند. گونه‌ای دیگر از شیرینی ویژه این شب، پشت زیک نام دارد که در بیش‌تر نقاط مازندران از نیشکر یا شکر، کنجد، مغز گردو و نخودچی درست می‌کنند. مازندرانی‌ها شیرینی را به صورت لوزی یا مثلث بریده، در بشقاب می‌گذارند و در مجلس یلدا پیشکش می‌کنند.
    ایرانیان در جشن شب یلدا شعرها و تصنیف‌هایی دسته‌جمعی می‌خواندند و اینگونه بر شادی خود می‌افزودند. این شعرها بیش‌تر درباره شب یلدا بوده است. کودکان در همدان برای مهمانان شعرهای سنتی می‌خواندند «امشب شب چله/ خاله جان سر پله … خاله جان نرو بالا/ مامات کرده لالا». آن‌ها سپس می‌خندیدند و شادی می‌کردند و تا نیمه‌شب همچنان ادامه می‌دادند. مراسمی مانند قرآن‌خوانی همچنین در این شب برگزار می‌شده است. مردم فریدون‌شهر رسم داشتند همه شب یلدا را در خانه یکی از اهالی گرد آیند و به ختم انعام بپردازند؛ آنان بر این باور بودند که با این کار از نیروی دیو سیاهی کم و به نیروی فرشته روشنایی افزوده می‌شود.
    تفال به حافظ، از دیگر مراسمی به شمار می‌آید که در شب یلدا انجام می‌شده است. تفال با دیوان حافظ به ویژه در شیراز آدابی ویژه داشته است؛ دیوان حافظ را با احترام برداشته، صلوات می‌فرستند. سپس سوره‌های حمد و توحید را خوانده، چشمان را می‌بندند و پس از نیت چنین می‌گویند «ای خواجه حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک فالم، تو را به کتابت، به جان شاخ نباتت قسم می‌دهم که وصف حال مرا بازگویی و بگویی نیت من خیر است یا نه».
    مردان مذهبی و روحانیون در تهران حدود ١۴٠ سال پیش به روایت ناصر نجمی، تاریخ‌نگار تهران قدیم، هنگام اذان صبحِ روز یکم دی در هر محله بر بالای بام خانه‌ها می‌رفتند و تا طلوع آفتاب اشعار مذهبی می‌خواندند، همچنین دعا و مناجات می‌کردند. پس از نماز صبح و انجام آب و جاروی دم در خانه، به خانه می‌رفتند و صبحانه‌ای می‌خوردند که این اقلام را داشت؛ چای، چای دارچین، شیر چای، کله پاچه، عدسی و حلیم.
    برای نگارش نوشتار از این منابع بهره گرفته شده است؛ تاریخ گردیزی از ابوسعیدعبدالحی گردیزی، آثار الباقیه از ابوریحان بیرونی، جهان فرودی از بهرام فره‌وشی، برهان قاطع از محمدحسن بن خلف تبریزی، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان از ابوالقاسم انجوی شیرازی، جشن یلدا از جمشید صداقت‌کیش، آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز از محمود روح‌الامینی، جشن مهرگان- یلدا از هاشم رضی، دارالخلافه طهران از ناصر نجمی. نگارنده همچنین از پاره‌ای از پژوهش‌های تاریخ محلی بهره جسته است.
    هندوانه‌ای علی‌الرسم

    اشاره به شب یلدا و جشن آن در منابع تاریخی، بیش‌تر به توصیفی کلی و اشاره‌هایی به نمادهای آن محدود شده است. به عنوان نمونه قهرمان میرزا سالور «عین‌السلطنه» در کتاب «روزنامه خاطرات عین‌السلطنه» در توصیف یلدا اینگونه آورده است «یکشنبه ١۶- شب یلدا و اول چله بزرگ است. دیروز و امروز باد می‌آید و هوا را سرد کرده. چند سال است در قوس سرما نمی‌شود. امسال بسیار خوش گذشت. ابدا مثل سالهای سابق نیست که در قوس آنقدر سرما شود برف بیاید». جای دیگر باز می‌افزاید «غروب شعاع‌الدین میرزا آمد. صحبت دیگری جز رفتن سفارت عثمانی نبود. تا دو ساعت از شب رفته اینجا ماند. شب یلدا و اول چله بزرگ بود. هندوانه علی‌الرسم بود خوردیم.

    جواهر خانمی هم پیدا شده بود می‌خواند و می‌زد». این تاریخ‌نگار دوره قاجار، در زمره اندک نویسندگانی است که به این آیین ایرانی توجه داشته است تا «معمول ترک نشده باشد». او باز در روزنگاری رخدادهای سالی دیگر به یلدا چنین اشاره می‌کند «هوا پس از برف یکی دو شب سرد کرد، نصف یخچال را مملو از یخ کردیم. بعد ابر شد و برفها آب می‌شود. دیشب که شب چله بزرگ است ایرانیها معمول دارند هندوانه بخورند این تهیه را نداشتیم. اتفاقا سلیمان آفتاب‌دری محض گرفتن مبلغی پول و یک خروار غله یک دانه آورد که ما فال فال کرده به همه چشاندیم تا معمول ترک نشده باشد».
    1101409_202.jpg


    هندوانه‌خوری شب یلدا هم پدیده‌ای است که هرچه تاریخ را به گذشته بازگردانیم، دست‌کم تا دوره قاجار می‌توان حضور آن را در میان خانواده‌های ایرانی دید. عبدالله مستوفی دیگر تاریخ‌نگار دوره قاجار نیز در کتاب «شرح زندگانی من» به این سنت اشاره دارد «برادرم آقای فتح اللّه مستوفی میفرمودند: که در سال ١٣١٢ قمری که بفارس میرفتیم در باغشاه فین کاشان منزل کرده بودیم. روز اول سرطان و اول روز تابستان بود، در این روز مثل هندوانه خوردن شب اول چله زمستان یا بهتر بگویم برعکس آن آب‌تنی عمومی بخصوص در دهات و شهرهای کوچک معمول است».
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    نوروز، عیدی برای سیصد میلیون نفر در ۱۲ کشور
    نوشته ی : احمد رافت



    Haftsin-in-U.N.jpg

    سفره ی هفت سین در محل سازمان ملل متحد

    اشاره :
    نوروز غیر از ایران در چندین کشور دیگر نیز عید رسمی است، و در چند کشور دیگر هم اگرچه از این چنین رسمیتی برخوردار نیست، ولی از سوی بخش های قابل توجهی از مردم جشن گرفته می شود. نوروز در سال ۲۰۱۰ میلادی از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد، زیرا آنچنان که در معرفی این مصوبه آمده است توسط بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در ۱۱ کشور عضو سازمان ملل متحد جشن گرفته می شود. البته سنت های نوروزی در تمام این کشورها یکسان نیستند، اگرچه در بسیاری موارد شباهت هایی میان آنها وجود دارد.

    اران ( جمهوری آذربایجان )
    با آنکه مردم جمهوری آذربایجان سالهاست کریسمس را به عنوان مبنای سال میلادی جشن می گیرند، اما نسبت به عید نوروز و آئین های سنتی آن دیدگاه ویژه ای دارند و آن را بخشی از سنت های خود می دانند. عید نوروز در زمان شوروی سابق به صورت رسمی از فرهنگ و سنن مردم جمهوری آذربایجان برچیده شده بود، اما پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ میلادی، جشن نوروز بار دیگر رایج شد. جمهوری آذربایجان هم پس از استقلال این کشور، عید نوروز را را به رسمیت شناخت و ۶ روز را در تقویم رسمی تعطیل اعلام کرد.

    خانواده ها طبق سنت گذشته ، چند روز مانده به عید نوروز با تهیه ی پوشاک نو، طبخ انواع شیرینی های محلی نظیر باقلوا، شکربورا ، بادام بورا و گوغال شور، انجام خانه تکانی، کاشت سبزه و رنگ کردن تخم مرغ به استقبال بهار و عید نوروز می روند. در شب پیش از نوروز همه ی افراد خانواده در خانه یکی از بزرگترهای فامیل جمع می شوند و شام را با هم صرف می کنند. مهمترین و اصلی ترین خوراک نوروزی در آذربایجان ماهی است که باید حتماً سر سفره باشد. روی سر ماهی حلقه ای قرار می دهند که بزرگترین دختر دم بخت خانواده باید آن را در انگشت خود کند. براساس باورهای مردم، این کار دختر را خوشبخت می کند.

    Nowrooz-in-Aran-2.jpg

    در جشن نوروز در اران ، یک رقصنده ی ارانی رقـ*ـص قفقازی را اجرا می کند .

    در جمهوری آذربایجان مردم در شب های چهارشنبه ی آخر سال شمسی ، بر مبنای عناصر چهارگانه ی طبیعت، یعنی آب ، آتش ، خاک و باد، مراسم ویژه چهارشنبه سوری را نیز برگزار می کنند که « آق شامی » نام دارد. بر اساس فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی این سرزمین ، آب و منابع آبی در چهارشنبه اول تازه می شوند و به جریان می افتند و درختان و گیاهان به کمک چهارشنبه ی دوم (آتش)، چهارشنبه ی سوم (خاک) و چهارشنبه ی آخر ( باد) جوانه می زنند و نوید آمدن بهار را می دهند. پژوهشگر شناخته شده آذربایجانی ، نبی اف در اشاره به چهارشنبه سوری می گوید: «این عید ملی به آفرینش انسان مربوط است، زیرا درک انسان از هستی با چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش پیوند می خورد. از یک ماه مانده به عید نوروز در چهارشنبه های آخر سال جشن ها و مراسم مختلفی برگزار می شد که تا به امروز باقی مانده و به ما هم رسیده است». بعد از آتش بازی بعضی بچه های آذری « پاپاق آتماق » می کنند، که مراسمی شبیه فالگوش است. در مراسم « کلاه گردانی » [ = قاشق زنی ] بیشتر پسرها شرکت دارند که درِ خانه همسایه را می زنند و صاحب خانه در کلاه آنها چیزهای خوردنی مانند شکر بوره، باقلوا، فندق، سیب و شکلات می گذارد.

    از رسوم دیگر روزهای پیش از نوروز می توان به سبزکردن گندم و یا عدس اشاره کرد. این کار که از یکی دو هفته مانده به عید آغاز می شود به نشانه ی تجدیدحیات در طبیعت و آمدن بهار صورت می گیرد. در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، همه ساله در ایام نوروز بناهای اداری و تجاری مرکز شهر به شیوه با شکوهی نورپردازی می شود و مراسم ویژه عید نیز در نزدیکی درهای ورودی ایچری شهر، شهر قدیم و تاریخی باکو با بیش از ۸۰۰ سال قدمت، با حضور رییس جمهور و مقامات دولتی این کشور برگزار می گردد. با وجود آنکه اغلب مراسم عید نوروز در جمهوری آذربایجان با آئین های نوروزی ایران یکسان است، اما مراسم روز سیزده به در در این کشور برگزار نمی شود.

    در بعد از ظهر آخرین روز اسفند در گورستان های باکو بسیاری کسان را می توان دید که به تعداد رفتگان شان، سینی های سمنو در دست دارند. بر روی بعضی گورها دو یا سه سینی سبزه گذاشته شده، گویی آذربایجانی ها مردگان خویش را نیز در جشن نوروز شرکت می دهند.

    ازبکستان
    در ازبکستان پس از فروپاشی شوروی نوروز مجددا با شکوه و عظمت جشن گرفته می شود، ولی ربطی به تحویل سال جدید ندارد و اکثر مردم راجع به موضوع تحویل سال خورشیدی اطلاع اندکی دارند ، زیرا تقویم این کشور میلادی است و تحویل سال نو را در ساعت دوازده شمسی و یک دسامبر تجلیل می‌کنند و تا روز دهم ژانویه با شکوهی گسترده جشن می‌گیرند.

    مراسم نوروزی از اوائل اسفند با سبزکردن گندم و عدس، و سمنوپزی آغاز می‌شود. در ازبکستان، سمنو را «سوملک» و گاهی « سومنک » می‌گویند . هرچند در این کشور چیدن سفره ی هفت سین رایج نیست ولی نهادن سمنو در سفره ی نوروزی رسمی فراگیر است. تا دهه های سی و چهل قرن گذشته ی میلادی در برخی از مناطق تاجیک نشین چیدن سفره ی هفت سین تا اندازه ای رایج بود ،ولی با مخالفت حزب کمونیست که نوروز را خطری برای خود می دید ، بسیاری از سنت های نوروزی از بین رفتند. مراسم از روی آتش پریدن هم تنها در برخی از روستاهای دوردست هنوز برقرار است ، و از چهارشنبه سوری و سیزده به در هیچ نشانی نمانده است.

    در هفته پیش از آغاز نوروز در ازبکستان جویبارها، میدان و خیابان‌ها، باغ و پارک‌ها، مدرسه ها و دانشگاه‌ها، آرامگاه ها و گورستان‌ها، منابع آب و کلاً گرد و اطراف محل زیست را به صورت دسته جمعی تمیز می‌کنند و حتماً نهال می‌نشانند. در روزهای نوروز در سرتاسر ازبکستان تا دوردست ترین روستاهای کوهستانی و بیابانی نوروز فرصتی است برای برگزارکردن برنامه‌های موسیقی، هنری، ورزشی، بازی های سنتی، نمایش‌های آثار هنر دستی و برنامه‌های گوناگون دیگر، و در همه ی شهرها و روستاها ، صدای سرنا و نقاره رسیدن نوروز را نوید می دهد.

    یکی از مهم ترین مراسم نوروزی، همانگونه که اشاره شد ، سمنوپزان است. در روزهای پیش از نوروز هیچ محله ای را نمی‌توان پیدا کرد که در آن زنان سرگرم پختن سمنو در دیگ‌های بزرگ نباشند . مراسم سمنوپزان آنچنان در فرهنگ کشور ازبکستان رایج است که حتی دانشجویان و دانش آموزان روزانه در صحن دانشگاه و دبیرستان و خوابگاه‌های دانشجوئی گرد هم می آیند و همراه استادان شان سمنو درست می‌کنند. جوانان شب هنگام در حیاط مدرسه و دانشگاه گرد هم می آیند و شبی دراز را بر سر دیگ سمنو شب زنده داری می‌کنند، می خوانند و می رقصند. مراسم سملک یا سمنو در ازبکستان نوعی بزم دوستانه لایه های گوناگون جامعه، زنان، دانشجویان، دانش آموزان و هم محلی‌هاست، ولی در این مراسم مردان شرکت نمی‌کنند و تنها در درست کردن اجاق و آتشدان و نشاندن دیگ‌های بزرگ و سنگین روی آتشدان‌ها به زنان و دختران کمک می کنند .

    افغانستان
    در افغانستان مراسم نوروز با مراسم مذهبی « جشن گل سرخ » که در مزار شریف برگزار می شود ، گره خورده است. میله گل سرخ یک جشن خاص است که در مزار شریف در ۴۰ روز اول سال و به مناسبت روییدن گل های سرخ برگزار می شود و در طول این مدت مردم از هر نقطه ی افغانستان برای حضور در این جشن به این شهر می آیند. این مراسم به طور همزمان با مراسم « جهنده علی » یا « ژنده علی » انجام می‌شود. مراسم جهنده علی، مراسمی دینی است که به مناسبت خلافت علی ابن ابی طالب (ع) در مسجد مقدس این شهر که گفته می شود آرامگاه این امام است ، اجرا می‌شود. این مراسم با برافراشتن یک درفش، که رنگ های آن به رنگ های درفش کاویانی شباهت دارد، و به آن « ژنده سخی » می گویند، در حرم و در نخستین روز سال اجرا می شود. جشن گل سرخ برای چهل روز در دشت های لاله و حرم ادامه دارد .

    Nowrooz-in-Afghanistan-3.jpg

    بادبادک فروش افغانستانی که در روزهای نوروز در کوچه ها می گردد .

    در افغانستان در کنار هفت سین سفره ی هفت سین، نهادن هفت میوه هم رسم است. این هفت میوه عبارتند از: کشمش، سنجد، پسته، فندق، زردآلوی خشک، گردو و آلو . هفت سین افغان ها سیب، سنجد، سبزی، سماروق (نوعی قارچ) سرکه، سمنو و سیر را در بر می گیرد. مردم برای روزهای نوروز به ویژه شب سال نو اقدام به پخت غذاهای ویژه ای می کنند. در این شب معمولاً سبزی چلو پخته می شود. البته کباب ماهی هم جای خود را در سفره ی نوروزی دارد. نانوایی ها نیز در این روزها نوعی کلوچه می پزند که به آن کلوچه ی نوروزی می گویند که تنها در نوروز پخته می شود. در افغانستان نیز سمنوپزان یکی از سنت های پرطرفدار است . در یکی از شب های آخر سال زنان مراسم ویژه ای برای پختن سمنو برگزار می کنند و از اواخر عصر تا صبح روز بعد سرگرم پختن آن هستند و شعری به این مضمون را تکرار می‌کنند: « سمنک در جوش، ما کفچه زنیم ؛ دیگران در خواب، ما دفچه زنیم. »

    جوان هایی که هنوز در دوره ی نامزدی به سر می برند و در انتظار ازدواج هستند، در شب نوروز به خانه ی پدر زن خود می روند و برای خانواده ی همسر خود هدیه می برند؛ هدیه هایی چون لباس، جواهر و حنا به همراه خوراک هایی مانند ماهی و کلوچه های گوناگون برای تبریک گویی عید. خانواده ی عروس هم در مقابل، لباس مردانه و شرینی برای داماد آماده می کنند. تعطیلی عید نوروز در افغانستان تنها یک روز است ، اما در همین فرصت اندک نیز دید و بازدیدها در حد مقدور میان مردم این کشور انجام می شود. کشتی گیری، پهلوانی و بزکشی از جمله بازی هایی سنتی هستند که در این روزها رواج دارد .

    پاکستان
    در پاکستان نوروز را « نوروز عالم افروز »، به معنای « روز تازه رسیده، که با ورودش جهان را روشن و درخشان می کند» ، می نامند. از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان، می توان به خانه تکانی، پوشیدن لباس نو، تهیه ی انواع شیرینی مانند لدو، گلاب حامن، رس ملائی، برفی، شکرپاره، سوهن حلوا، عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید خویشاوندان و اقوام اشاره کرد. در این روزها رسم است که از گفتار نامناسب پرهیز ، و با محبت، احترام و اخلاص با دیگران برخورد می کنند . رسم زیبای دیگر سرودن شعرهای نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این عید است که بیشتر در قالب قصیده و غزل انجام می شود.

    در نواحی گلگت در شمال کشمیر برگزاری جشن نوروز همراه با اجرای برنامه های آتش بازی و تیراندازی و چوگان بازی است . برنامه های جشن نوروز در پاکستان باختری که به ایران نزدیک تر است، پوشیدن لباس نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل سال و ترتیب دادن مجالس قصیده و شعرخوانی را در بر می گیرد. در این نواحی تهیه ی هفت نوع میوه و کلوچه ی نوروزی از رسم های دیگر است. سفره ی عید با پلو و گوشت مرغ و تخم مرغ های رنگی آراسته می شود. در این بخش از پاکستان به باور مردم ، خوردن گوشت مرغ شگون دارد و به همین مناسبت در سفره ی نوروز جایی همیشگی دارد. یک سنت جالب در ناحیه ی پاراچنار، در غرب پاکستان، به شکار رفتن زنان در روز نوروز است.

    تاجیکستان
    جشن سنتی نوروز در این کشورهم با فروپاشی شوروی احیا شده و پنج روز اول بهار هر سال نیز به مناسبت جشن‌های نوروزی در این کشور تعطیل رسمی اعلام شده است. بسیاری از نوزادانی که روز ۲۰ یا ۲۱ مارس در استان بدخشان تاجیکستان به دنیا می‌آیند، به دلیل محبوبیت فراوان جشن نوروز در این سرزمین، « نوروز» یا « نوروزشاه » یا « نوروزگل » نام می‌گیرند. در تاجیکستان مراسم سیزده به در و یا مراسم چهارشنبه سوری وجود ندارد و تنها جشن نوروز در یک یا دو روز برپا می‌شود. نوروز در این کشور به نام « جشن بزرگ » معروف است. در این روز همه ی مردم شهر در محلی به نام « نوروزگاه » گرد می آیند و در این مکان، به ویژه روز اول ، برنامه‌های گوناگون فرهنگی‌؛ هنری و ورزشی اجرا می‌شود.

    خانه تکانی یا جاروب بندان یکی از سنت های رایج در ازبکستان است که معمولاً دو روز مانده به عید انجام می شود. در تاجیکستان تمام اشیای خانه را به بیرون می‌برند، خانه را از سر تا پا تمیز می کنند و در آخر هزار اسپند دود می‌کنند. زنان با آرزوی پرباری و برکت سال نو، جلد منقش کلاه های گردی را به آرد می‌زنند و بر دیوارهای دودخوردۀ خانه، نقش گل می‌آفرینند. کودکان با گچ سفید روی دیوار نقش گل و بلبل و آهو و بز کوهی می‌کشند. رنگ سفید در روزهای نوروز نقش نمادین دارد. درحالی که زنان و کودکان سرگرم آرایش خانه هستند، مردان خانواده شاخه های بلند درختان را می برند و با کارد روی آنها گل می تراشند. سپس شاخه های آراسته را با گفتن شاگون بهار مبارک وارد خانه می کنند و در سوراخ های پنج ستون خانه قرار می دهند. در ازبکستان بر سر میز سفره ی « هفت شین » می اندازند و در آن شهد، شیر، شیرینی ، شکر ناب، شمع، شمشاد و شایه می نهند .

    Nowrooz-in-Tadjikstan.jpg

    دختران تاجیک در حال گلدوزی آرایه های جشن نوروز

    یکی دیگر از آئین های نوروزی « کلا غزغز » است. کودکان و نوجوانان و گاه افراد بزرگسال روسری می بندند و گروه گروه کوی به کوی و کوچه به کوچه می گردند و با شعر و شعارهای نوروزی به خانه های مردم سر می زنند. در جریان این آئین برخی به خواسته های دیرین خود می رسند. آنان بر این باور هستند که برای برآورده شدن خواسته شان ، باید روسری خود را به گونه ای بر فراز خانه ها پرت کنند که از راه روزنه ای که در مرکز سقف خانه های چارگوش بدخشانی هست ، به درون خانه بیفتد. آن گاه آن فرد خوش اقبال می تواند با صدای بلند بخواند : « ای پدر، برخیز، نوروزی بیار» ؛ و از صاحب خانه ارمغان نوروزی بخواهد. در گذشته خواسته ها به شیرینی و حلوا محدود می‌شد، اما در این سال ها برخی حتی تلفن همراه می خواهند.

    سمنوپزان یکی از این آئین های نوروزی در تاجیکستان است. این غذا در کشورهای دیگر به نام های سمنی٬ سوملک٬ سومنک و سومولوک هم شناخته می شود، در تاجیکستان مهمترین خوراکی روزهای نوروز است. هنگام پختن آن زنان می خوانند : « بوی بهار است سمنک، آش نهار است سمنک از گل گندم سمنک، خوردن مردم سمنک ». آئین پخت سمنک نوروزی که تا به حال بیشتر ویژه ی مردم روستاهای تاجیکستان بود، هم اکنون در میان ساکنان شهرها نیز اجرا می شود. سمنک را در تاجیکستان بیشتر زنان می پزند و برای این کار از چند وز پیش در ظروف روباز گندم را خیس می کنند و تا زمان سبزشدن دانه های گندم انتظار می کشند. پخت سمنک از دو روز پیش از نوروز و صبح زود آغاز می شود و برای این که سمنک خیلی دیر می پزد، زنان گرد دیگ جمع می شوند و تا پخت آن با زدن دف در وصف نوروز ترانه می خوانند. به باور تاجیک ها، در زمان پخت سمنو حاجتمندان می توانند حاجت بگیرند و بیماران نیز شفا یابند و به این خاطر سمنو در میان تاجیک ها خوراکی شفابخش است. در مراحل آخر پخت این خوراکی زنان هفت دانه سنگ خرد و چهارمغز گردو به میان دیگ سمنک می اندازند. تاجیک ها باور دارند، هنگام پخش کردن سمنو، هرکس که این سنگ ها و گردوها به کاسه اش بیفتد، به آرزویش خواهد رسید.

    از گذشته های دور در تاجیکستان کشاورزان مراسم ویژه ای را پیش از نوروز برپا می کنند . یکی از این مراسم « مراسم حوت » نام دارد. حوت [ نشانه ی نجومی ماه اسفند ] آخرین ماه سال است و به همین دلیل زمانی مناسب برای کشت و کار بهاری است . در این مراسم مردم با فراهم کردن وسایل جشن در سه شب اول ماه حوت در مهمانی ها گرد هم می آیند و در کنار آتش به شنیدن موسیقی، رقصیدن یا بازی می پردازند. یکی دیگر از مراسم مهم نوروزی « گل گردانی » نام دارد . مردم تاجیک از زمان های قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفه دادن درختان به گل گردانی می‌ پرداختند. در گذشته بزرگسالان گل گردانی را انجام می دادند . اما امروزه این مراسم را کودکان و نوجوانان انجام می دهند . گل گردان ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه ها، گل چیده و با اهدای این گل ها به مردم روستا یا محله خود پایان یافتن زمستان و فرارسیدن بهار و آغاز کشت و کار و آمدن نوروز را مژده می‌دهند.

    این مژده با شعر زیر داده می شود:

    « خبرت می کنم دهقان

    بته غله به گل گردان

    بهار نو مبارک باد

    گله زردک ثنا می گـه

    ثنای مصطفی می گـه

    به هر پهلو خدا می گـه»

    در مراسم نوروزی تاجیک ها تأثیراتی از جشن های دیگر رایج در شوروی سابق، چون سال مسیحی ، نیز دیده می شود؛ مانند بابا دهقان و ملکه نوروز که دو قهرمان اصلی برنامه های نمایشی نوروزی هستند و تقلیدی از بابا نوئل و برفک هستند . این در حالی است که بسیاری از آئین های کهن نوروزی، مانند چهارشنبه سوری، رسم تحویل سال، حاجی فیروز و سیزده به در، به فراموشی سپرده شده اند یا اجرای آنها دیگر به پررنگی گذشته نیست. صدرالدین عینی درباره اهمیت نوروز در گذشته این کشور می نویسد: «در بخارا در آن وقت ها نوروز را که عید بهار عمومی فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی علمای دینی به این عید که پیش از اسلامیت – پیش از استیلای عرب ها- عادت ملی بوده و بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند، رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند. از آیت‌های قرآن « هفت سلام » نوشته به غولینگاب (آب زردآلو) که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی پیشتره بود، تر کرده، می خوراندند و پول می گرفتند .»

    ترکمنستان
    پس از استقلال ترکمنستان از اتحاد جماهیر شوروی ، به فرمان رئیس جمهور این کشور به منظور احیای رسوم کشور سال نو را « نوروز » اعلام کردند و هر سال در ۲۱ مارس جشن گرفته می شود. در این کشور برابر رسم های کهنه و نو، دو بار در سال جشن سال نو گرفته می‌شود : یکی به استناد تقویم میلادی ، و دیگری عید نوروز به نشانه ی احیای دوباره ی آداب و رسوم دیرینه ی مردم ترکمنستان. در ترکمنستان عید نوروز هم چنین جشن کشاورزان است و به همین دلیل کشاورزان در دامنه های کوه کپت داغ و در کنار آمودریا ، نوروز را جشن می گیرند. به اعتقاد مردم ترکمنستان، زمانی که جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست ، آن روز را نوروز نامید.

    Nowrooz-in-Turkmenistan.jpg

    زنان ترکمنستانی در جشن نوروز

    زنان ترکمن از روزها پیش از نوروز پختن انواع شیرینی را که سمنو یکی از آنهاست ، آغاز می کنند. از غذاها و شیرینی‌های سنتی و محلی ترکمن ها می توان به « نوروز کچه » و« نوروز بامه » اشاره کرد. در ترکمنستان معمولاً جشن نوروز در میدان های اصلی شهرها و روستاها برپا می شود و مردان و زنان جوان ترکمن نیز در روزها، بازی ها و سرگرمی های ویژه ای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، برپایی جنگ خروس و شاخ زنی قوچ ها برگزار می‌ کنند. پوشیدن لباس نو، دید و بازدید و پریدن از روی آتش از دیگر رسوم ترکمن ها در روزهای عید نوروز است.

    یکی از سنت های رایج در ترکمنستان « مونجوق آتدی » نام دارد. دخترهای جوان شبانگاهان جمع می‏ شوند و منجوق های خود را یک به یک در یک کاسه می اندازند. دختری که ظرف منجوق ها را در دست دارد، ظرف را میان دخترها می گرداند و پس از جمع کردن منجوق ها ، آنها را با هم مخلوط می کند و شعری می خواند. آنگاه منجوق ها را یکی یکی از ظرف بیرون می آورد. منجوق متعلق به هر دختری باشد، معنی آن شعر را فالی برای آن دختر می دانند . یکی از شعر های رایج این است :

    « باشلاندی قیز باشلاندی ( آغاز شد دختران )

    کأسأ مونجوق تاشلاندی (منجوق در کاسه انداخته شد )

    سؤز آیدیجی گلیپدیر (خواستگار آمده است )

    بویداشینا بوشلادی (به دوستم مژده دادم )

    ترکیه
    مردم عثمانی – که ترکیه ی امروز بخشی از آن به شمار می رود – عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون ویژه ای را که «نوروزیه» نامیده می‌‌شد ، برای پادشاهان و درباریان درست می کرد . در متن ها گفته شده است که این معجون از چهل نوع ماده ی ویژه درست می‌ شده و درمان کننده ی بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می‌‌شده است . نوروز تا نخستین سال‌های تشکیل جمهوری ترکیه در میان شهروندان این کشور برگزار می شد، اما کم کم این مراسم اهمیت پیشین خود را از دست داد و تا مدت ها این جشن تنها در مناطق کردنشین و در پاره ای از مناطق شمال برگزار می شد . اما در چند سال اخیر دولت ترکیه برگزاری این عید را به صورت رسمی اعلام کرده است تا جایی که وزارت آموزش و پرورش ترکیه در اواسط ژانویه ی ۲۰۰۵، طی بخشنامه ای به مراکز آموزشی این کشور، خواهان برگزاری آیین‌های ویژه ی عید نوروز به عنوان عید رسمی ‌شد. در خارج از کردستان ترکیه نواختن سرنا و دهل از جمله مراسم رایج است. پختن شیرینی و به ویژه باقلوا و خوراکهای ویژه ی نوروزی مثل کباب ماهی از دیگر سنت های رایج نوروزی در ترکیه است .

    قزاقستان
    مردم قزاقستان نوروز را زمان اعتدال بهاری می دانند و بر این باورند که در این روز ستاره های آسمانی به نقطه ی ابتدایی می رسند و همه جا وهمه چیز تازه می شود و زمین را شادمانی فرا می گیرد. در شب سال تحویل صاحبخانه در بالای خانه ی خود دو شمع روشن می کند و زنان خانه تکانی می کنند ، زیرا قزاق ها عقیده دارند که تمیزبودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند. در قزاقستان هم پس از فروپاشی شوروی این عید رسمیت یافت و در تقویم پنج روز تعطیل نوروزی اعلام شد.

    در شب نوروز دختران روستایی با آخرین تکه های باقیمانده از گوشت اسب که « سوقیم » نام دارد ، غذایی به نام « اویقی آشار » می پزند و از جوان هایی که دوست شان دارند ،پذیرایی می کنند . آنان نیز به دختران آینه و شانه و عطر هدیه می کنند که این هدایا را «سلت اتکیتر» می نامند که به معنای « مهرآور» است. در روز آغاز عید نوروزو در ساعت سه صبح جوانان یک اسب سرکش را زین می کنند و آن را به همراه عروسکی که به گردن آن زنگوله ای انداخته اند رم می دهند تا با تاخت و تاز خود مردم را بیدار کنند. این عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب اعلام می کند .

    Nowrooz-in-Kazakhestan-.jpg

    دختران سبزه در دست قزاق

    در روزهای نوروز در قزاقستان مسابقاتی نیز برگزار می شود که یکی از مهمترین آنها « قول توزاق » است. در این مسابقه که میان گروه های مرد و زن برگزار می شود، اگر برنده زن ها باشند قزاق ها معتقدند آن سال ، سال خوب و پربرکتی خواهد بود. از دیگر مراسم می توان از« آیتیس » نام برد، که نوعی مشاعره است، و در عصر نخستین روز سال برگزار می شود .

    در گذشته معمولا در بامداد نوروز سه نفر که آنان را « جارچی » می نامیدند ، به کوچه ها می رفتند و مردم را به بزمگاه دعوت می‌کردند. جارچی ها با پوشش چند اسطوره ی قزاق با نام های « الدر کاسه »، « ژرینشا » و « قراشاش » در خیابان ظاهر می شدند. قزاق ها به مناسبت نوروز نوشیدنی ویژه ای درست می کنند که آن را « نوروزکاژه » یا « نوشیدنی نوروزی » می نامند که با استفاده از هفت نوع دانه ی خوراکی درست می‌شود. غذای ویژه ی این روزهای نوروز « گوجه » نام دارد و آشی است که با استفاده از گوشت کهنه ی زمستانی( گوشت قرمه ) ، کله ی گوسفند ، شیر، کشک ، گندم ، پیاز و هویچ پخته می شود. رسم است که بر سر سفره ی نوروزی سفیدی (شیر و کشک) سبزی (میوه و سبزی) و سرخی (گوشت ) قرار داده شود. خوردن کله ی گوسفند و گوشت کهنه به معنی بدرود با زمستان است . نهادن فراورده های شیری در سفره به معنی دیدار با تابستان است، و تره بار هم بهار را نوید می دهد. یکی دیگر از مراسم جالب روزهای نوروز درختکاری است. مردان صبح بیل به دست می گیرند و به باع می روند تا درخت و گل بکارند ، زیرا ضرب المثلی در میان مردم قزاق وجود دارد که می گوید : «اگر یک درخت را بریدی ، به جای آن ده درخت بنشان.»

    قرقیزستان
    اگرچه برپایی جشن نوروز در قرقیزستان سنت تاجیک های قیرقیزستان است، ولی از سال ها پیش دیگر اقوام این کشور نیز نوروز را جشن می گیرند. البته در این کشور رسم و رسوم نوروزی تفاوتی با تاجیکستان ندارد. تنها تفاوت در خوراک های نوروزی است. در قرقیزستان بر سر سفره ی نوروزی خوراک هایی چون بش بارماق، مانته برسک و کاتما خواهید یافت .

    کردستان عراق و سوریه
    در سرزمین های کردنشین در چهار کشور ایران ، عراق ، سوریه و ترکیه جشن نوروز که « نه وروز» گفته می شود، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در همه ی مناطق کردنشین جشن نوروز با شکوه بسیار برپا می شود. کردها نوروز را جشن رهایی مردم کرد از قید ستمگران می دانند و به همین دلیل این مراسم بار سیـاس*ـی هم دارد. در دادستان های کردی روایت می شود که چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح کی مورس یا کیومرث نامی از مردم کرد پیدا شد و از همان آغاز کار، اهریمن نامی با وی به دشمنی برخاست. او در کوهستان های رواندز با اهریمن به جنگ پرداخت و در آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان داد که اگر بر دشمن پیروز شدند و اهریمن را کشتند ، بر ستیغ کوه ها و بالای تپه ها و گردنه ها، برج هایی از آتش برافروزند تا هم نشانه ی پیروزی باشد و هم فرمانی برای بازگشت سپاه از جبهه ها . سرانجام پیکار با اهریمن با پیروزی سپاه کی مورس پایان یافت و آتش ها بر بالای کوه ها روشن شد. روز پیروزی بر دشمن ده روز پیش از زمان نوروز کنونی بود .

    Nowrooz-in-Kurdestan1.jpg

    پایکوبی نوروزی در میان کردهای دور از ایران

    چهار سال پس از کی مورس، ضحاک نامی با سپاه عظیم خود به سوی کردستان روی آورد و این سرزمین را اشغال کرد. ضحاک دو مار داشت که آنها را می پرستید و به مردم نیز دستور داد که در مقام پرستش مارهای وی برآیند. او پا به پای این فرمان ظلم و ستم آغاز کرد و به اذیت و آزار مردم پرداخت. کردها مدتی ستم او را تحمل کردند تا سرانجام آهنگری به نام کاوه پیدا شد و گروهی از ستمدیدگان را به دور خود جمع کرد. کاوه مدت ها در اندیشه بود تا زمان مناسبی برای قیام علیه ضحاک بیابد، تا آنکه شب جشن « نه وروز » را برای این کار مهم برگزید. در سپیده دم آن روز به همدستی یارانش به سوی پایتخت ضحاک ستمگر یورش برد و آن را به زیر نفوذ خود درآورد. او پس از کشتن ضحاک با انبوه ستمدیدگان پیروز، به سوی اقامتگاه شاهزاده ای به نام فریدون حرکت کرد و او را به پادشاهی خواندند .

    در کردستان یک ماه پیش از نوروز به پیروی از سنت های قدیمی در خانه ها به سبزکردن دانه هایی مانند گندم، نخود، عدس و کنجد در بشقاب ها و ظرف های گوناگون می پردازند. در کردستان به ویژه کاشتن کنجد بر روی کوزه ها و ظرف های کوچک و بزرگ رواج دارد. این سبزه ها را کرد ها « سمنی » گویند. از خوراک های ویژه ی نوروز می توان به دوخوا (آش دوغ)، دوینه (ترخینه)، شله گنیه، شوروا، شل کینه، گرماو، رشته رون، یک آبه، پرشتین ، شلغم باغی یا شلغم ترش، کلانه، بریان یا کباب کردی اشاره کرد .

    در گذشته « هیله مارانی » یا « تخم مرغ بازی » ، یکی از بازی های رایج کودکان کرد در روزهای نوروزی بود . در این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت ، در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند؛ هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود . سپس حریف تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد . اگر تخم مرغ یکی از آنها ترک برمی داشت ، این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند . اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک برمی داشت صاحب این تخم مرغ بازنده بود و می بایست تخم مرغ خود را به حریف بدهد.

    مصر
    در کشور مصر نوروز از اهمیت بسیاری برخوردار است. به نظر می رسد ، سنت نوروز که امروزه در میان قبطیان مصر پابر جا است، از دوران باستان به این کشور رسیده است. گرچه قبطیان آن را به جا مانده از دوران مصر باستان می دانند. « نیروز قبطی » با « نوروز ایرانى » از نظر زمان برگزارى تفاوت هایى دارد ، ولى در اصل و ریشه با آن یکسان است. نوروز قبطى هر سال با آغاز فصل کشت و زمانى که رود نیل طغیان کرده و زمین هاى اطراف خود را سیراب مى کند ، آغاز مى شود. به عبارت دقیق تر روز اول ماه توت که یکى از ماه هاى مصر باستان است ، روز نخست « نیروز » قبطیان است .

    مولف کتاب « صبح الاعشى » مى نویسد: « نوروز که یکى از مشهور ترین اعیاد مصر است از ایران باستان گرفته شده و به آن نام « نیروز قبطى » داده اند. این عید با همان نام و آداب و سنن ایرانى در مصر برگزار مى شود . مصریان در این روز شادى می کنند، آتش مى افروزند و آب بر روى یکدیگر مى پاشند که از مراسم ایرانیان به مراتب مفصل تر است». برخی معتقدند که نوروز از زمان کمبوجیه وارد این سرزمین شده است، یعنى از سال ۵۹۵ پیش از میلاد که کمبوجیه سرزمین مصر را تسخیر کرد. گروهى نیز معتقدند که نوروز در زمان خسرو پرویز در سال ۶۱۹ وارد مصر شده و برخى دیگر بر این عقیده اند که نوروز پس از ورود عرب ها به مصر در این کشور متداول شده است.

    یکی از نمادهای آشنای « نیروز قبطی » شخصیتی است که یادآور حاجی فیروز ایرانی است. در این باره در برخی کتاب های قدیمی این چنین نوشته شده است : «مردم در این مراسم از میان خود مردی را به نام « میر نوروز » انتخاب می کردند و او معمولا صورت خود را با آرد یا زغال می پوشاند، سوار بر الاغ می شد و جامه قرمز به تن می کرد و در کوچه و بازار گشت و گذار می نمود. او از مردم طلب عیدی می کرد و مانند مامور مالیات دفتر مخصوصی در دست می گرفت و اگر کسی به او عیدی نمی داد ، به صورت او آبی آلوده می پاشید . مردم در آن روز با یکدیگر شوخی می کردند و به طرف یکدیگر پوست میوه و آشغال پرتاب می کردند. در آن روز مردم معمولا در خیابان ها به گشت و گذار می پرداختند . »

    هند
    جشن نخستین روز بهار، یا همان نوروز در کشور هندوستان نیز جشن گرفته می‌شود. پارسیان یا همان زرتشتیان هند بیش از هزار سال است که این سنت ایرانی را با خود به به هندوستان بـرده و تا به امروز آن را حفظ کرده اند. پارسیان هند نوروز را کم و بیش چون دیگر ایرانیان جشن می گیرند و سفره‌ ای را با نام هفت سین پهن می کنند. در این سفره، سبزه ی گندم یا عدس که نماد تولدی دوباره، زندگی نو و آغاز بهار است، می گذارند . سمنو ، میوه ی خشک ، نوشید*نی ، شیر ، عسل و یا شیره هم در این سفره گذاشته می شود. سرکه نیز به عنوان نماد طول عمر و سیر به عنوان نماد تندرستی در سفره ی نوروزی پارسیان دیده می شود .

    پارسیان هند در بامداد نخستین روز فروردین به همراه خویشاوندان و آشنایان خود به آتشکده می‌روند و پس از بازگشت به خانه به جشن و پایکوبی می‌پردازند. با گذشت زمان بسیاری از آداب ایرانیان قدیم در میان پارسیان هند به فراموشی سپرده شده است. پارسیان هند تنها یک روز را به عنوان نوروز جشن می‌گیرند. بدین ترتیب مراسم چهارشنبه سوری و سیزده به در که تا به امروز همچنان از بخش های مهم جشن سال نو ایرانی به شمار می‌آید، در جشن نوروز پارسیان هند جایگاهی ندارد .
     

    Behtina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/08
    ارسالی ها
    22,523
    امتیاز واکنش
    65,135
    امتیاز
    1,290
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]جشن نوروز یکی از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان در دوره‌های مختلف تاریخی از زمان هخامنشیان با شکوه خاصی برگزار می‌شده است؛ در این میان شاهان قاجار نیز جشن نوروز، را بزرگ می‌داشتند و تدارک ویژه ای برای آن می دیدند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]دربار قاجار در آستانه عید نوروز تدارک ویژه ای برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم عید نوروز می‌دید. مراسم اصلی "سلام نوروزی" بود که در سه بخش برگزار می‌شد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در. یک روز پیش از عید از طرف رئیس تشریفات دربار علی‌خان ظهیرالدوله داماه شاه برای طبقات مختلف دعوتنامه فرستاده می‌شد و مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا می‌شد. [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در کتاب سفرنامه پولاک در ایران درباره مراسم نوروز در دربار آمده است که نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی. نویسنده این کتاب در تشریح آئین های نوروزی به جشن "سلام نوروزی" در دربار می پردازد و می نویسد: بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد می‌شود هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده می‌رود. چهارزانو روی فرش ابریشمین می‌نشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه می‌دهد در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسه‌ای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را می‌نویسد، اکنون دیگر منجمین علامت می‌دهند و توپ شلیک می‌شود و منجم‌باشی رسما به اطلاع شاه می‌رساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحب‌منصبان بانگ مبارک باد برمی‌دارند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]از طرف مستوفی‌الممالک کیسه‌های متعدد از سکه‌های جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه می‌شود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره می‌ریزد آنها را با هم مخلوط می‌کند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها می‌دهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد. برحسب ترتیب،[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]پولاک در بخش دیگری از سفرنامه خود به رسوم مردم در عید نوروز نیز اشاره می کند. او می نویسد: جشن نوروز سیزده روز دوام داردو در طول این روزها تقریبا همه کسب‌وکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح می‌پردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار می‌شوند یا به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و به هم تبریک می‌گویند. هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگ‌های روشن بیش از همه طرف توجه است گروه‌هایی را می‌بینید که لباس‌های سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامه‌های نو خود را زیر چادرهای تیره‌رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبه‌رو می‌شوند دست یکدیگر را می‌فشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغـ*ـوش می‌کشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست اربـاب یا حامی‌اش را در دست می‌گیرد تبریک می‌گوید و جواب تبریک خود را می‌گیرد.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]در یادداشت های پولاک به جشن های عمومی نوروز که در میدان توپخانه تهران برگزار می‌شده نیز پرداخته و آمده است: یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام می‌شود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش می‌نگرد. پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کرده‌اند با اندام‌هایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقک‌ها و لوده‌هایی که در پوست شیر و خرس رفته‌اند دیده می‌شوند و گاه و بیگاه شاه سکه‌های کوچک طلا و نقره به میان آنها می‌اندازد.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دست‌آموز خود اجرا می‌کنند. در همه این مدت نقاره‌خانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است. در روزهای نهم یا دهم اسب‌دوانی انجام می‌گیرد. طول مسابقه اسب‌دوانی نیم فرسنگ است. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد. عکس های زیر که مربوط به یکی از جشن های نوروزی در زمان ناصرالدین شاه قاجار است سورو سات دربار در استقبال از نوروز، مراسم"سلام نوروزی"، کشتی گرفتن و اسب دوانی در جریان جشن های نوروز را نشان می‌دهد.[/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art922.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art923.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مراسم سلام نوروزی با حضور ناصرالدین شاه[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art924.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]یکی از درباریان در مراسم سلام نوروزی[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art925.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مقامات و درباریان در مراسم سلام نوروزی[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art926.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]درباریان در مراسم سلام نوروزی[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art927.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]میوه و شیرینی در مراسم سلام نوروزی در کاخ گلستان[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art928.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]دلقک های مراسم جشن نوروزی[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art929.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]کشتی گیران در مراسم جشن نوروز [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] [/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
    art930.jpg
    [/BCOLOR]
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]مسابقات اسب دوانی[/BCOLOR]​
    [BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]منبع:faradeed.ir[/BCOLOR]​
     
    بالا