شیرین:
داراي مزهي شيريني؛ ۲- (به مجاز) مطبوع، دلنشين و دلپذير؛ ۳- (به مجاز) زيبا؛ ۴- (به مجاز) شيوا يا ادا شده با لهجهاي گوش نواز (سخن)؛ ۵- (به مجاز) گرامي، عزيز، به طور دلپذير، خيلي خوب، مطبوع و خوشايند شدن؛ ۶- (در قديم) (به مجاز) ارج و قرب پيداكردن، گرامي شدن؛ ۷- (اَعلام) ۱) همسر مسیحی و احتمالاً ارمني خسرو پرويز، كه داستان عشق خسرو پرویز و فرهاد به او در ادبیات فارسی معروف است و از جمله در شاهنامه و خسرو شیرین نظامی آمده است. ۲) شیرین نام بخشی از رود هِلّه در مسیر عبور از برازجان. ))))))