*فریال*
کاربر نگاه دانلود
صف ها برای ما معانی متفاوتی دارند،ما با صف ها زندگی کرده ایم، از سالهای جنگ تا همین امروز ،روزی نان و نفت ،روز دیگر کوپن و داستان هایش ،اکثر اوقات صف ها جایی برای غرولند بوده اند اما صف فرهنگی از جنس دیگریست، شاید بیراه نباشد، اگر صف های جشنواره ی فیلم فجر را مهمترین جذابیتش بدانیم.
جایی که فیلم بازها محلی پیدا می کنند برای بحث و تبادل نظر رودر رو و بدون تعارف ، هر که هرچه از فیلم و سینما دارد، در فضایی عینی و نه مجازی، به اشتراک می گذارد. در زیر چند نمونه از حرف های داخل صفی را که از جشنواره ی 33 به یادگار مانده آورده ایم ،این حرف ها تعارف ندارد و ملموس ترین وسیله برای سنجش سلیقه ی سینمایی هاست.
شب پنجم –سینما آزادی
ساعت 20:10
دو صف به موازی هم و با استفاده از داربست ایجاد شده است، یکی برای (رخ دیوانه) دیگری برای (عصریخبندان)،دو پسر جوان فضای شوخ و شنگی را ایجاد کرده اند اولی با قدی بلند حدودا 30 ساله ،دومی با کلاهی و کاپشن سر در یقه فرو بـرده که دو یا سه سالی کوچکتر به نظر میرسد،نفر سوم دختریست که به نظر کم سن و سال تر می آید.
اولی: (بهمن) اصلا خوب نبود ،من که خوشم نیومد فقط معتمد آریاش خوب بود.
دومی : اما من دیشب ( رخ ) رو دیدم عالی بود
سومی : کجاش عالی بود میشه بگی
دومی :غافلگیری داشت رودست میزد
سومی:فیلمنامه اش افتضاح بود ،اونجایی که گذشته ی غزل رو توضیح میداد خنده دار بود،اصلا بیژن امکانیان و خیراندیش نبودند بهتر بود
دومی :قبول دارم ،اما این فیلم تماشاچی رو میاره سینما همین کافیه مبتذلم نیست خط قرمزی رو هم رد نکرده
سومی :شما زیادی خوشبینی...
21:00
اولی: برید( خانه دختر) رو ببینید خیلی خوب بود
دومی :داستانش چیه ؟
اولی :برو ببین تعریف کنم خراب میشه
دومی :کوچه بی نام چطوره ؟دیدی؟
اولی :کوچه بی نام عالیه بازی باران فوق العاده اس باید سیمرغ بگیره
سومی:مهتاب کرامتی هم تو (عصر یخبندان) خیلی خوبه هر چی لیلا حاتمی بد بود تو (دوران عاشقی )
اولی:نخیر خانوم این چه حرفیه میزنی اتفاقا خیلی خوب نقششو درآورد
سومی:همش یه جوره
اولی:دیگه از حاتمی بهتر کیو داریم اینطوری نفرماییید
سومی:به نظر من به جز (جدایی نادر از سیمین) بقیه بازیاش یه جور
دومی:یعنی( لیلا) رو هم بد بازی کرده یا( کیف انگلیسی) رو؟
سومی:(لیلا) رو ندیدم اما (کیف انگلیسی) بد نبود
22:00
اولی:فکر نکنم به ما برسه
دومی:خدا کنه فوق العاده بزارن
سومی :من که گفتم تا 11 خونه ام، ساعت 10 شد ،هنوز داخل نرفتیم
شب ششم – پردیس چهارسو
دو پسر هم سن و سال دست در جیب کاپشن انتهای صف ایستاده اند،هر از چند گاهی جلوتر را سرک می کشند،چند کارگر هم در کنار جمعیت مشغول دکور چیدن یکی ازمغازه های پاساژ هستند.
20:30
اولی:اینجا خلوت بود من (ایران برگر) و (کوچه بی نام )رو نیم ساعت قبلش اومدم رفتم تو
دومی:از اون شبی که (هفت) تبلیغ اینجا رو کرد لامصب شلوغ شد
اولی :الانم دویست نفر نمیشن اما معلوم نیست چرا صف تکون نمیخوره
دومی:دویست نفر تو صفن 300 نفرم نورچشمی بودن قبلا بلیطشون رو گرفتن
اولی:همینه دیگه این کشورای دیگه هم که جشنواره دارند همینطوریه؟
دومی :نمیدونم والا
دومی: ولی خودمونم که باشیم همین کارو می کنیم یعنی هر کی هر کاری بتونه واسه دوربریاش میکنه الان اینجوریه مملکت
20:45
خانم جوانی با لبخندی بر لب و برگه هایی که حاوی نظرسنجی راجع به جشنواره است به سینما دوستان در صف نزدیک می شود جمعیت خیلی تمایل به گرفتن برگه های نظر سنجی ندارند اما دو جوان برگه را می گیرند و با صدای بلند پرسش ها را می خوانند :
اولی:خانم به جای نظرسنجی اوضاع بلیط فروشی رو ردیف کنید
دومی :ولش کن بابا اینم تقصیر نداره، اعصابتو خرد نکن،دقت کردی فیلمای امسال همه فیلم تلویزیونیه انگار نه انگار این فیلمیایی که می بینیم واسه سینماست ،اگه بزارن جمعه بعداز ظهر از شبکه یک پخش کنند، بهتر به خدا
اولی:همشون تله فیلم البته (عصر یخبندان) چندتا سکانس سینمایی داشت یا( اعترافات )
دومی :(اعترافات) هم فیلمنامه اش کپی بود،بازی سیامک صفری عالی بود
اولی:صددر صد سیمرغو میگیره
دومی:آره، پیر تئاتر حقشه
اولی:این (خانه دختر) و (کوچه بی نام )هم اگه توقیف نشه اصلاحیه رو حتما میخوره شک نکن
دومی: (ایران برگر) هم چند تا شوخی تند داشت اونم اصلاحیه میخوره
شب هفتم
سینما استقلال – رخ دیوانه
23:40
پسر و دختر جوانی که سرشان گرم آی پد و برنامه ی سینماهادر سایت سینما تیکت است در انتهای صف جلب توجه می کنند.
پسر:این همه تو صف ایستادیم ساعت یک میریم تو به خدا ارزششم نداره
دختر:غر نزن دیگه ارزششو نداره چرا اومدی
پسر :به خدا یه سی دی میگیریم دو هزار تومن مثل (پسربچگی) قشنگ لم میدیم بهترین فیلم رو هم میبینیم
دختر:همش که فیلم نیست این صف ها این هیجان رو تو خونه نمیشه پیدا کرد،محسن و فرزانه رو همینجا پیداشون کردیم به رفاقتاش میارزه
پسر:هیچکدوم از کارگردان های درجه یک هم نیستند.
دختر:مطمئن باش ،اونا اگه بدونن که میتونند فیلم خوبی بسازند میان ،ولی یکی مثل تقوایی یا بیضایی چی بسازه که اسمش بزرگتر از اینی که هست باشه
پسر:این حرفا چیه فرمان آرا مگه بد میسازه چرا فیلمشو قبول نکردند؟ اینا نمیخوان آدم درجه یک و مستقل تو جشنواره باشه...
دختر:فرمان آرا هم بعد( خانه ای روی آب) کار خاصی نداشته، مهرجویی رو ببین فیلماش پرت و پلا شده، یا کیمیایی، چی بود فیلم پارسالش؟
پسر :مترو پل
دختر :هنوز تو دهه 50 مونده
00:45
جمع چهارنفره ای داخل لابی سینما گرم بحث شده اند ،همگی بیشتر از 30 سال ندارند
اولی:بهتون پیشنهاد میکنم از فیلمای( نگاه نو) هم غافل نشین
دومی :من (دو) رو رفتم افتضاح بود ،گول پرستویی رو خوردم
دومی :(دو) که خیلی معمولی بود نمیدونم چرا همه اصرار دارن کارگردانی کنند،پرستویی هم دیگه پرستویی سابق نیست
سومی:اما (چهارشنبه 19 اردیبهشت) خیلی خوبه برخلاف اکثر فیلمای امسال ریتم خوبی داره
اولی:من به ندرت منقلب میشم اما (چهارشنبه) اشکمو درآورد
چهارمی:فیلمای امسال اکثرا مشکل فیلمنامه و ریتم داشتن حتی (رخ) هم وسطاش افتاد.
اولی:آقا یه لطفی کنین فیلما را با سینمای خودمون مقایسه کنین...
جایی که فیلم بازها محلی پیدا می کنند برای بحث و تبادل نظر رودر رو و بدون تعارف ، هر که هرچه از فیلم و سینما دارد، در فضایی عینی و نه مجازی، به اشتراک می گذارد. در زیر چند نمونه از حرف های داخل صفی را که از جشنواره ی 33 به یادگار مانده آورده ایم ،این حرف ها تعارف ندارد و ملموس ترین وسیله برای سنجش سلیقه ی سینمایی هاست.
شب پنجم –سینما آزادی
ساعت 20:10
دو صف به موازی هم و با استفاده از داربست ایجاد شده است، یکی برای (رخ دیوانه) دیگری برای (عصریخبندان)،دو پسر جوان فضای شوخ و شنگی را ایجاد کرده اند اولی با قدی بلند حدودا 30 ساله ،دومی با کلاهی و کاپشن سر در یقه فرو بـرده که دو یا سه سالی کوچکتر به نظر میرسد،نفر سوم دختریست که به نظر کم سن و سال تر می آید.
اولی: (بهمن) اصلا خوب نبود ،من که خوشم نیومد فقط معتمد آریاش خوب بود.
دومی : اما من دیشب ( رخ ) رو دیدم عالی بود
سومی : کجاش عالی بود میشه بگی
دومی :غافلگیری داشت رودست میزد
سومی:فیلمنامه اش افتضاح بود ،اونجایی که گذشته ی غزل رو توضیح میداد خنده دار بود،اصلا بیژن امکانیان و خیراندیش نبودند بهتر بود
دومی :قبول دارم ،اما این فیلم تماشاچی رو میاره سینما همین کافیه مبتذلم نیست خط قرمزی رو هم رد نکرده
سومی :شما زیادی خوشبینی...
21:00
اولی: برید( خانه دختر) رو ببینید خیلی خوب بود
دومی :داستانش چیه ؟
اولی :برو ببین تعریف کنم خراب میشه
دومی :کوچه بی نام چطوره ؟دیدی؟
اولی :کوچه بی نام عالیه بازی باران فوق العاده اس باید سیمرغ بگیره
سومی:مهتاب کرامتی هم تو (عصر یخبندان) خیلی خوبه هر چی لیلا حاتمی بد بود تو (دوران عاشقی )
اولی:نخیر خانوم این چه حرفیه میزنی اتفاقا خیلی خوب نقششو درآورد
سومی:همش یه جوره
اولی:دیگه از حاتمی بهتر کیو داریم اینطوری نفرماییید
سومی:به نظر من به جز (جدایی نادر از سیمین) بقیه بازیاش یه جور
دومی:یعنی( لیلا) رو هم بد بازی کرده یا( کیف انگلیسی) رو؟
سومی:(لیلا) رو ندیدم اما (کیف انگلیسی) بد نبود
22:00
اولی:فکر نکنم به ما برسه
دومی:خدا کنه فوق العاده بزارن
سومی :من که گفتم تا 11 خونه ام، ساعت 10 شد ،هنوز داخل نرفتیم
شب ششم – پردیس چهارسو
دو پسر هم سن و سال دست در جیب کاپشن انتهای صف ایستاده اند،هر از چند گاهی جلوتر را سرک می کشند،چند کارگر هم در کنار جمعیت مشغول دکور چیدن یکی ازمغازه های پاساژ هستند.
20:30
اولی:اینجا خلوت بود من (ایران برگر) و (کوچه بی نام )رو نیم ساعت قبلش اومدم رفتم تو
دومی:از اون شبی که (هفت) تبلیغ اینجا رو کرد لامصب شلوغ شد
اولی :الانم دویست نفر نمیشن اما معلوم نیست چرا صف تکون نمیخوره
دومی:دویست نفر تو صفن 300 نفرم نورچشمی بودن قبلا بلیطشون رو گرفتن
اولی:همینه دیگه این کشورای دیگه هم که جشنواره دارند همینطوریه؟
دومی :نمیدونم والا
دومی: ولی خودمونم که باشیم همین کارو می کنیم یعنی هر کی هر کاری بتونه واسه دوربریاش میکنه الان اینجوریه مملکت
20:45
خانم جوانی با لبخندی بر لب و برگه هایی که حاوی نظرسنجی راجع به جشنواره است به سینما دوستان در صف نزدیک می شود جمعیت خیلی تمایل به گرفتن برگه های نظر سنجی ندارند اما دو جوان برگه را می گیرند و با صدای بلند پرسش ها را می خوانند :
اولی:خانم به جای نظرسنجی اوضاع بلیط فروشی رو ردیف کنید
دومی :ولش کن بابا اینم تقصیر نداره، اعصابتو خرد نکن،دقت کردی فیلمای امسال همه فیلم تلویزیونیه انگار نه انگار این فیلمیایی که می بینیم واسه سینماست ،اگه بزارن جمعه بعداز ظهر از شبکه یک پخش کنند، بهتر به خدا
اولی:همشون تله فیلم البته (عصر یخبندان) چندتا سکانس سینمایی داشت یا( اعترافات )
دومی :(اعترافات) هم فیلمنامه اش کپی بود،بازی سیامک صفری عالی بود
اولی:صددر صد سیمرغو میگیره
دومی:آره، پیر تئاتر حقشه
اولی:این (خانه دختر) و (کوچه بی نام )هم اگه توقیف نشه اصلاحیه رو حتما میخوره شک نکن
دومی: (ایران برگر) هم چند تا شوخی تند داشت اونم اصلاحیه میخوره
شب هفتم
سینما استقلال – رخ دیوانه
23:40
پسر و دختر جوانی که سرشان گرم آی پد و برنامه ی سینماهادر سایت سینما تیکت است در انتهای صف جلب توجه می کنند.
پسر:این همه تو صف ایستادیم ساعت یک میریم تو به خدا ارزششم نداره
دختر:غر نزن دیگه ارزششو نداره چرا اومدی
پسر :به خدا یه سی دی میگیریم دو هزار تومن مثل (پسربچگی) قشنگ لم میدیم بهترین فیلم رو هم میبینیم
دختر:همش که فیلم نیست این صف ها این هیجان رو تو خونه نمیشه پیدا کرد،محسن و فرزانه رو همینجا پیداشون کردیم به رفاقتاش میارزه
پسر:هیچکدوم از کارگردان های درجه یک هم نیستند.
دختر:مطمئن باش ،اونا اگه بدونن که میتونند فیلم خوبی بسازند میان ،ولی یکی مثل تقوایی یا بیضایی چی بسازه که اسمش بزرگتر از اینی که هست باشه
پسر:این حرفا چیه فرمان آرا مگه بد میسازه چرا فیلمشو قبول نکردند؟ اینا نمیخوان آدم درجه یک و مستقل تو جشنواره باشه...
دختر:فرمان آرا هم بعد( خانه ای روی آب) کار خاصی نداشته، مهرجویی رو ببین فیلماش پرت و پلا شده، یا کیمیایی، چی بود فیلم پارسالش؟
پسر :مترو پل
دختر :هنوز تو دهه 50 مونده
00:45
جمع چهارنفره ای داخل لابی سینما گرم بحث شده اند ،همگی بیشتر از 30 سال ندارند
اولی:بهتون پیشنهاد میکنم از فیلمای( نگاه نو) هم غافل نشین
دومی :من (دو) رو رفتم افتضاح بود ،گول پرستویی رو خوردم
دومی :(دو) که خیلی معمولی بود نمیدونم چرا همه اصرار دارن کارگردانی کنند،پرستویی هم دیگه پرستویی سابق نیست
سومی:اما (چهارشنبه 19 اردیبهشت) خیلی خوبه برخلاف اکثر فیلمای امسال ریتم خوبی داره
اولی:من به ندرت منقلب میشم اما (چهارشنبه) اشکمو درآورد
چهارمی:فیلمای امسال اکثرا مشکل فیلمنامه و ریتم داشتن حتی (رخ) هم وسطاش افتاد.
اولی:آقا یه لطفی کنین فیلما را با سینمای خودمون مقایسه کنین...
