نامه نگاری انیشتین با حضرت آیت الله العظمی بروجردی

یاور همیشه مومن

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/06
ارسالی ها
2,276
امتیاز واکنش
733
امتیاز
0
[h=2]نامه نگاری انیشتین با حضرت آیت الله العظمی بروجردی[/h]
*******************
پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماما به خط خود انیشتین است سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

BENZ : $ 1/000/000 (به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.)
FORD : $ 1/000/000 (به افتخار این که انیشتین در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام بـرده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی های اینشتین به شمار می رود. نیز شاید سرنخ هایی از معمای حیرت انگیز ترور زنجیره ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ )

CONCORDE : $500/000 (به افتخار جناب لاوازیه - مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه - و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.)
$ 500/000 : TITANIC (به یاد بود کشته شدگان حادثه کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) - کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله - بخش هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می شود.)

شخصیت های اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد (فوت 1962م)
جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش - سال نگارش این رساله)

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 - 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 - 1962 - 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟
نامه انیشتین به آیت الله بروجردی
سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است :
Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )
محضر شریف پیشوای جهان اسلام ...جناب سید حسین بروجردی...
پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.
به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.
گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.
اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد بـرده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مـسـ*ـتی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد بـرده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!
بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!!
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .

هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "
آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیـاس*ـی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.

 
  • پیشنهادات
  • یاور همیشه مومن

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    733
    امتیاز
    0
    اینیشتین؛ آگنوستیک یا شیعهی اثنی عشری؟!

    مدتی است صحبت از نامهی اینیشتین به آیتالله بروجردی و مسلمان شدن مخفیانهی اوست. این نامه حتی در سایت آیت الله بروجردی آمده است.
    اما آنچه ما را به تحقیق واداشت سبک نگارش این نامه و شناخت مختصر از اعتقادات آلبرت اینیشتین بود.
    • جستجو برای یافتن شخصی به نام ابراهیم مهدوی (مدعی در اختیار داشتن نامه) بی نتیجه ماند! تنها در یک مقاله در ویکیپدیا به نام او اشاره شده است. جستجو دربارهی نام او به انگلیسی و منابع دیگر نیز سرنخی جز ترجمهی نامهی مذکور نداد!
    • این نامه به اعتراف اطرافیان آیتالله بروجردی تا کنون پیدا نشده و ایشان در این باره هیچ صحبتی نکرده و سندی باقی نگذاشتهاند.
    • به اعتراف نوهی آیتالله بروجردی شاهدی بر این مدعا وجود ندارد و تلاش آنان بر مکاتبه و یافتن مدعیان بی نتیجه مانده است.
    • جالب است که در تمام داستانهای جعلی در باب اینیشتین همواره رد پایی از دکتر حسابی دیده میشود! جالبتر آنکه ارتباط دکتر حسابی با اینیشتین همواره از جانب مجامع علمی کشور و بخصوص فیزیکدانان رد شده است! در بیوگرافی ایشان بخش «برخوردهای اغراق آمیز و انتقاد از آن» را ببینید.
    • دربارهی پرداخت بخشی از هزینهی خرید این نامه، با ارسال ایمیل از شرکت بنز سؤال کردیم. پس از مدتی طولانی در پاسخ، خرید این نامه توسط مسئولین این شرکت تکذیب شد. آنان اعلام کردند که پرداخت هزینهای اینچنین هنگفت در آن بازهی زمانی برای نامهای جعلی که حتی مالکیت آن قرار است به شخصی در لندن واگذار شود بی معنی است!
    و البته داستان پرداخت قیمت و دلایل پرداخت هزینههایی چنین سنگین آنقدر غریب است که باور آن بسیار دور از ذهن مینماید! (به عنوان مثال پرداخت یک میلیون دلار از طرف بنز چون او آلمانی بوده و همین مقدار از طرف فورد چون او در امریکا میزیسته! یا داستان مضحک کندی و یا پرداخت هزینه از طرف تایتانیک که چندین دهه پیش از آن غرق شده اصولاً احمق فرض کردن خواننده است!)
    • برای کسانی که به زبان آلمانی آشنا هستند شروع نامه آن هم برای یک آلمانی زبان خنده دار است! نامه با herzliche grüße von Einstein شروع شده؛ حال آنکه این اصطلاح اصولاً در پایان نامهها استفاده میشود که معروف به Grußformel است! سایت سؤالات متداول گوته (معتبرترین منبع زبان آلمانی) را ببینید.
    • در جایی از نامه از قول اینیشتین آمده:
    «هنگامی که ورزشهای رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگفو و مانند این چیزها {…} از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگخوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیلهی اروپا و آمریکا آمد، من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید میکردم که چنین آداب و رسوم وحشیانهای خشونت را در جامعه رواج میدهد.»
    او مردم شرق را اینگونه میدیده؟ پس چرا از فرو ریختن بمب اتم بر آنان ناراحت شده؟! این تغییر موضع آن هم در چند سطر پایینتر نشانهی اشکال در جعل نیست؟!
    «وقتی در ۶ آوگوست ۱۹۴۵ آن مرد ناپاک پلید (*۶*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقهای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت، من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامهای بینالمللی به امضا و تصویب جهانی برسانم.»
    • چرا نامهی اینیشتین به آقای بروجردی که به قم فرستاده شده و بایستی پس از خوانده شدن در دفتر ایشان موجود باشد سر از مجموعهی یک تاجر یهودی بینام در مکانی نامعلوم در آورده؟!
    • اما دیدگاه اینیشتین در باب دین چه بود؟ میتوان گفت اینیشتین همواره در هالهای میان آتئیست و آگنوستیک غوطهور بود.
    او در نامهای در سال ۱۹۵۰ خطاب به برکوویتز مینویسد:
    «نگرش من به خدا همچون یک آگنوستیک است. من معتقدم که زندگی در مجموعهای از اصول اخلاقی برای یک دنیای بهتر نیازی به یک قانونگذار ندارد. به خصوص که این قانونگذار بر اساس سیستم پاداش و مجازات کار کند…»
    برگرفته از کتاب تاریخچهی علم غرب نوشته آنتونی آلیوتو.
    او در ۲۴ مارس ۱۹۵۴ (سال نگارش نامهی ادعایی به آقای بروجردی) میگوید:
    «این دروغی است که بارها در مورد دین من تکرار شده. من به خدا اعتقادی ندارم، گرچه هیچگاه آن را رد نکردهام. چیزی در وجود من که میتوان نام دین بر آن نهاد ستایش ساختار جهان است به همان میزان که علم میتواند شرح دهد.»
    (کتاب آلبرت اینیشتین، جهت انسانی او)
    او در نامهای در سوم ژانویهی ۱۹۵۴ (سال نگارش نامهی ادعایی به آقای بروجردی) خطاب به اریک گوتکیند (فیلسوف) نوشت:
    «کلمهی خدا برای من چیزی بیش از نشان و محصول ضعف بشر نیست. کتاب مقدس برای من قابل احترام اما بسیار ساده و کودکانه است؛ نه تفسیری ارائه میکند و نه توجهی که در من تغییری ایجاد کند…»
    مقالهی گاردین در باب این نامه
    در مورد اعتقادات دینی اینیشتین میتوانید این لینک زیر راببینید و در پایان صفحه از رفرنسها استفاده کنید.چه چیزی میتواند چنین شخصیت بزرگی را _ که به راحتی در باب خدا نظر میداد _ وادار به پنهانکاری یا «تقیه» کند؟! چرا او نباید با افتخار اعلام میکرد که شاگرد راستین آیتالله بروجردی و شیعهی اثنی عشری است؟! اما اینکه چرا هیچ نهاد علمی و تحقیقاتی در این باب اظهار نظر نکرده بر ما پوشیده است. شاید هالهای از تقدس گرداگرد آیتالله بروجردی مانع این امر بوده است…محمود فرجامی به قلم طنز در این باب استدلالهایی آورده و در پایان مینویسد:
    «ساختن داستانهای محیرالعقول عامه پسند، نشان از آن دارد که شما مردمی هستید سادهدل که عاشق افتخار آفرینیها و ستایش شدنهای خیالی هستید»

    [ چِــرکـــ نویســـهایـــ خاکسَتریـــ روشنــ | мσH3η! ]
    ـــــــــــــــــــ
    قـاضـی تقـدیـر بــا مـن ستمـی کـرده اسـت .
    بـه داوری ، میـان مـا را کـه خـواهـد گرفـت ؟
    مـن همـه ی خـدایـان را لعنـت کرده ام همـچـنـان کـه مرا خدایـان ! و در زنـدانـی کـه در آن امیـد گـریـز نیسـت بـد اندیشـانـه بـی گـنـاه بـوده ام ....
    [ بـاغ آینـه | احمـد شـامـلو ]
    ـــــــــــــــــــ
    لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ کَبَدٍ [ بلد | آیه 4 ]


     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    یاور همیشه مومن

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    733
    امتیاز
    0
    معمای شیعه شدن انیشتین؟!!!!!

    بخشی از نامه......با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند!....
    آیت الله علوی (نوه آیت الله بروجردی):
    مسئله ارتباط بین انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی، همچون معمایی است....






    پرسش: حضرت آيتالله علوي، آیا قرائن و شواهدی دال بر این ارتباط وجود دارد؟

    پاسخ: در همان ایام ـ حدود 42 سال قبل ـ پیش از آنکه بحث ارتباط آیتالله العظمي بروجردی و انیشتین مطرح شود، آقای دکتر حسابی جریانی را در این رابـ ـطه برای بنده بیان کردند. ایشان گفتند: «پس از آنکه نظریه نسبیت انیشتین در محافل علمی مطرح شده بود، روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدم. ایشان از من درباره این نظریه توضیح خواستند و بنده هم این نظریه را به طور مبسوط شرح دادم. آیتالله العظمي بروجردی سؤالات دقیقی میپرسیدند و من هم جواب میدادم. وقتی مطلب تمام شد، به من فرمودند: سلام مرا به آقای انیشتین برسان و بگو شما موفق شدید از فیزیک روزنهای به متافیزیک باز کنید». آقای پرفسور حسابی دقیقاً همین تعبیر را از آیتالله العظمي بروجردی مطرح کردند. این داستان دلالت میکند که بین انیشتین و آیتالله العظمی بروجردی، از طریق دکتر حسابی، ارتباطی ـ هرچند در حد پیغام ـ بوده است؛ اما درباره مسلمان و شیعه شدن آقای انیشتین ـ که بعدها مطرح شد ـ اطلاع دقیق و قابل اثباتی نداریم.
    انیشتن اگر بیشتر عمر میکرد، شاید بسیاری از مسائل را باز میکرد. امیدواریم دوباره مغز متفکری همچون او شکل بگیرد و کارهای او را دنبال کند و به قول آیتالله العظمي بروجردی، از عالم فیزیک به ماورای ماده راه یابد. اگر ماده ورایی داشته باشد، علمِ به ماده نیز باید به ماورای ماده منتهی شود. اساساً شناخت کامل، به آن سوی ماده پر میکشد. توجه به ماورای ماده، مسئلهای است که نمیتوان با یک احتمال کوچک، آن را از انیشتین نفی کرد. چنین رایحهای در بسیاری از دانشمندان بزرگ استشمام میشود؛ اما اینکه انیشتین در این زمینه به چه مرتبهای رسیده است، باید بررسی و اثبات شود.

    اثباتناپذیر و انکارناپذیر بودن ارتباط


    پرسش: حضرت استاد، لطفاً بهمنظور روشنتر شدن مطلب برای مخاطبان، توضيحات بيشتري ارائه فرماييد.
    پاسخ: مسئله ارتباط بین انیشتین و آیتالله العظمي بروجردی، همچون معمایی است. از یک سو نمیتوان به طور کلی آن را نفی کرد؛ چون میدانیم که دستکم در حد پیغامرسانی از طریق پروفسور حسابی، بین آن دو ارتباط بوده است. همچنین مطالبی که اکنون از قول انیشتن و آیتالله العظمي بروجردی نقل میشود، مطالب بلندی است و کار هر کسی نیست. کسی که به فلسفه و کلام اسلامی آشنایی داشته باشد، متوجه این نکته میشود.
    از سوی دیگر، دلایل کافی و اثباتکننده در اینباره موجود نیست و نمیتوان صرفاً به قراین موجود بسنده کرد. انیشتن شخصیت بزرگی است و جدا از مسلمان یا یهودی بودن، متعلق به بشریت است. آیتالله العظمي بروجردی نیز شخصیت بسیار بزرگی است. ازاینرو، وقتی چنین مطالبی درباره این شخصیتها مطرح میشود، باید با ادله قوی سخن گفت. ما به دنبال این ادله هستیم؛ اما آنچه تا کنون ارائه شده، قرائن ناقصی هستند که نتیجه قاطعی را اثبات نمیکنند.


    1. اثباتناپذیری


    الف) نیافتن نامههای ادعاشده: ما در مجموعه آثار آیتالله العظمي بروجردی هیچ نامهای به آقای انیشتین، یا پاسخی به نامه ایشان نیافتهایم. البته این به مفهوم انکار اصل مسئله نیست؛ زیرا بیشتر نامههای ایشان هماکنون موجود نیست؛ مانند نامههایی که بین ایشان و شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر تبادل شده است که هیچ کدام اکنون در اختیار ما نیست. درباره انیشتین نیز هیچ نامهای پیدا نشده است؛ با این حال، نه میتوان اصل نامهنگاری بین آن دو را رد کرد و نه میتوان آن را اثبات کرد.
    ب) عدم شناخت دقیق درباره افراد و نهادهای مدعی: به دلیل وجود شخصیتی همچون پرفسور حسابی در این جریان، ما این مسئله را نفی نمیکنیم؛ اما چون درباره افراد و مجموعههایی که این مسئله را مطرح کردهاند، شناخت دقیقی نداریم و به افراد اصلی مطرح در این موضوع دست نیافتهایم، آن را اثبات هم نمیکنیم. برای مثال، گفته شده است که آقای دکتر مهدوی نامهای با دستخط انیشتین به آیتالله العظمي بروجردی یافته است. ما بسیار تلاش کردیم که ایشان یا بستگانش را پیدا کنیم که تا کنون موفق نشدهایم. ممکن است که چنین نوشتهای منسوب به انیشتین، وجود داشته باشد و ممکن است نباشد.
    ج) در اختیار نبودن شاهدان ماجرا: بیشتر افرادی که با آیتالله العظمي بروجردی به طور نزدیک ارتباط داشتند، مانند آیتالله سلطانی و آیتالله حاج شيخعلی صافی، از دنیا رفتهاند و تنها آیتالله العظمي حاج شيخ لطفالله صافی باقی ماندهاند که ایشان هم چیز زیادی در خاطر ندارند؛ چنانکه اظهار میکردند حتی آمدن دکتر حسابی نزد آیتالله العظمي بروجردی را هم به یاد نمیآورند. البته گفتنی است که آیتالله العظمي بروجردی دیدارهای خود را رسانهای نمیکردند و همه از ملاقاتهای ایشان با شخصیتها و سیاستمداران باخبر نمیشدند. حتی برخی از اطرافیان از ایشان میخواستند که نتیجه دیدارهای خود را اعلام کنند تا مردم از خدماتشان آگاه شوند؛ اما ایشان ضرورتی برای این کار نمیدیدند. بنابراین درباره مکاتبات ایشان با انیشتین نیز طبیعی است که بسیاری از نزدیکان ایشان اطلاعی نداشته باشند. بنده خدمت آیتالله العظمي صافی و دیگر بزرگان رفتم و دراینباره صحبت کردم. اطلاعات ایشان هم بیش از این نیست. به هر حال، تمام افرادی که میتوانستند در این زمینه گرهگشا باشند، بهویژه دکتر حسابی، از دنیا رفتهاند و در دسترس نیستند.


    2. انکارناپذیری


    الف) شخصیت جامع انیشتین: بنده در حالات انیشتین مطالعه کردهام. ایشان شخصیت جامعی بوده است و تفکرش تنها به فیزیک محدود نبود؛ بلکه در زمینه موضوعات دیگر، از جمله فلسفه و کلام اسلامی نیز مطالعاتی داشته است. ازاینرو، کلمات و پرسش و پاسخهایی که در این جریان از قول انیشتین مطرح شده است، امر بعیدی به نظر نمیرسد؛ چنانکه آیتالله العظمي صافی نیز میفرمودند: مطالبی که مطرح شده است، خیلی بلند است و نمیشود از غیر آقای العظمي بروجردی و انیشتین صادر شده باشد. در نوشتههایی که به انیشتین نسبت داده شده است، ایشان فردی به نظر میآید که هم به فلسفه مسلط است، هم کلام اسلامی را خوب میفهمد و هم با سخنان اخباریها و مکتب آنها و علامه مجلسی و دیگران آشناست. ازاینرو، بهراحتی نمیتوان ادعا کرد که کسی این گفتوگو و پرسش و پاسخ را ساخته و پرداخته باشد.
    ب) ارتباط گسترده آیتالله العظمي بروجردی با شخصیتهای علمی معاصر: آیتالله العظمي بروجردی با طیف گستردهای از اساتید و حتی برخی از سیاستمداران بازنشسته مرتبط بودند؛ مانند تقیزاده که به آیتالله العظمي بروجردی ابراز علاقه میکرد و دیدارهایی نیز با ایشان داشت. بدیعالزمان فروزانفر نیز با ایشان در ارتباط بود. من از خود ایشان شنیدم که گفتند: روزی خدمت آیتالله العظمي بروجردی رسیدیم و عرض کردیم: «ما به این نتیجه رسیدهایم که شیعه از زمان امام صادق ـعلیهالسلامـ آغاز شده است». ایشان که تا پیش از این جمله آرام نشسته بودند، ناگهان برافروخته شدند و طرز نشستن خود را عوض کردند و فرمودند: «من از شما تعجب میکنم. شما چرا این حرف را میزنید؟» آنگاه ایشان شروع کردند براي اثبات اینکه شیعه از زمان رسول خدا ـصلیاللهعلیهوآلهـ شروع شده است. حدود دو ساعت توضیح دادند؛ روایت خواندند و شاهد آوردند. پس از آنکه سخنانشان تمام شد، عرض کردم: «مطالب ارزندهای بود؛ کاش این مطالب را مینوشتید». ایشان فرمودند: «در مقدمات جامع احادیث شیعه این مطالب را نوشتهام». بنابراین، آیتالله بروجردی در زمینة ارتباط با اندیشمندان معاصر خود و مکاتبه و مباحثه با ایشان اهتمام داشتند و بعید نیست که با انیشتین نیز مرتبط بوده باشند.
    ج) شخصیت جامع آیتالله العظمي بروجردی: آیتالله بروجردی از یک شخصیت جامع علمی برخوردار بودند. ایشان شاگرد جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشی بود و تمام مراتب فلسفه و عرفان را گذرانده بودند. ایشان افزون بر تسلط بر فقه و اصول، یک فیلسوف نیز به شمار میرفتند. در زمینه حدیث نیز کار کرده و بر تفسیر آیات بسیار مسلط بودند. ایشان بر اساس همین غنای علمی خود، با بسیاری از شخصیتهای علمی مکاتبه و گفتوگوهایی داشتهاند و پاسخهای مبسوطی به بسیاری از پرسشها ارائه میکردند. ازاینرو هیچ بُعدی ندارد که با انیشتین نیز مکاتباتی داشته باشند. این مسئله قابل تکذیب نیست و ثبوتاً ممکن است؛ هرچند اثباتاً نمیتوان دلیلی بر آن ارائه کرد.

    نکاتی درباره ارتباط آیتالله العظمی بروجردی و انیشتین


    پرسش: حضرت استاد در پایان، اگر نکاتی در این زمینه دارید، لطفاً بیان فرمایید.
    پاسخ: 1. اگر نامه آیتالله العظمي بروجردی به انیشتین و یا نامه انیشتین به ایشان پیدا شود، این مشکل نیز حل خواهد شد. این امر قابل پیگیری است. هیچ بعدی ندارد که بین این دو شخصیت، رفاقتی بوده و نامهنگاریهای صورت گرفته باشد. آیتالله العظمي بروجردی شخصیت بسیار پرحوصلهای داشتند و کسی بودند که با وجود گرفتاریها و مشکلات بسیار، ساعتهای زیادی برای پاسخ به نامهای وقت میگذاشتند. ایشان انیشتین را میشناختند و اهمیت کار را تشخیص میدادند. ازاینرو ممکن است که ایشان با انیشتین وارد مباحث جزئی شوند و به بحث بپردازند. درخواست ما این است که در مقام اثبات این امر، بیشتر کار شود؛ یعنی دستخط انیشتین دیده شود.
    2. معمولاً نامههای آیتالله العظمي بروجردی، به فارسی یا عربی نوشته میشدند. بنابراین در صورت صحت این نامهنگاریها، به یک مترجم نیاز میبود که احتمالاً خود دکتر حسابی این نقش را بر عهده داشتند؛ چون این نامهها پست نمیشدند و از طریق دکتر حسابی به انیشتین میرسیدند. در نتیجه، نقش دکتر حسابی در حل این معما بسیار زیاد است. ازاینرو باید با بستگان ایشان ارتباط یافت و پیگیری کرد که آیا در کتابخانه شخصی ایشان، آثاری در این زمینه هست یا خیر.
    3. با توجه به اینکه یک طرف این داستان، آیتالله العظمي بروجردی است، بنده از کسانی که میتوانند در این زمینه راهگشا باشند، میخواهم که ما را در حل این معما یاری کنند. اگر کسی واقعاً چنین نامهای از انیشتین را یافته است، ما را در جریان قرار دهد. البته نباید این قضیه را سیـاس*ـی کرد. اینکه آقای حمیدرضا پهلوی این کتاب را خریده است، یا دیگری، در جای خود قابل تحسین است؛ اما نباید با نگاه سیـاس*ـی به آن نگریست. ما باید این کتاب را به دنیا عرضه کنیم. بنده اعلام میکنم که ما حاضریم خودمان به هرجایی که لازم است برویم و افراد و متخصصانی را که در این زمینه آگاهی دارند، از نزدیک ببینیم و با آنها مذاکره کنیم. این مسئله برای ما مهم است که ثابت شود معارف ما، حتی در جامعه علمی وزین و سنگینی در سطح انیشتن مخاطب دارد.

    والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا